صدای گریه و بی تابی دخترک سه ساله امام حسین(ع) در فراغ پدر، کاروان اسیران کربلا را در خرابۀ شام به گریه و شیون واداشت. نیمه شب بود و رقیه(س) خواب پدر دیده بود. تنش رنجور از تازیانه ها و صورتش کبود از سیلی نامردمان مسلمان نما، به دنبال پدری می گشت که هیبت محمدی اش، رنج خرابه نشینی و اسارت را پایان دهد و شمشیرها و تازیانه ها را از زنان و کودکان حرم دور کند. دلش برای نوازش های پدرانه تنگ شده بود و آغوش او را جستجو می کرد.
او دختر حسین (ع) بود و نواده فاطمه زهرا (س) ولی کسانی که در هر نوبتِ اذان، به رسالت جدش گواهی می دادند به زخم های تن و روحش نمک می پاشیدند و او را به یتیمی و اسارت و خرابه نشینی کشانده بودند.
رقیه بهانه پدر می گرفت و دیگر کسی نمی توانست او را به سفر رفتن پدر دلخوش کند. رقیه چشم انتظار بازگشت قهرمان زندگی اش بود و طاقت جدایی نداشت.
بی تابی اهل خرابه از گریه های دخترک سه ساله امام حسین به گوش یزید رسید و آن ملعون دستور داد سر بریده و خونین سیدالشهدا (ع) را برای او ببرند تا دیگر بهانه پدر نگیرد. مأموران وارد خرابه شدند در حالی که طبقی سرپوشیده را با خود می آوردند. بعضی با خود اندیشیدند شاید برای کودک خوراکی آورده اند تا آرام شود. اما این رسمِ یزیدِ سفاک نبود.
طَبَق را جلوی رقیه(س) گذاشتند و و پوشش را برداشتند. چون چشمان اشکبار رقیه به سر خونین پدر افتاد حیران شد و شیون کرد. دانست که سفرِ پدر را بازگشتی نیست. سر را در آغوش گرفت و بوسید و نوازش کرد آنگاه با زبان کودکانه چنین گفت:
« ای پدر! چه کسی محاسنت را به خونت رنگین کرده است؟! ای پدر! چه کسی رگهای گردنت را بریده است؟! ای پدر! چه کسی مرا با این سن کم، یتیم کرده است؟! ای پدر! پس از تو امیدم به چه کس باشد؟!»
رقیه می گفت و خرابه نشینان گریه می کردند ناگاه صدای لرزان دخترک خاموش شد، تن زخم دیده اش بی جان بر زمین افتاد و جان داد. یزید صدای سه ساله امام حسین(ع) را ساکت کرد تا بیش از این رسوا نشود اما خرابه شام و قبر کوچک دختر سید الشهدا برای همیشه سند رسوایی یزید و یزیدیان شد.
در واقعه دردناک کربلا، زن و مرد، بنده و آزاد، سیاه و سفید، پیر و جوان، نوجوان و کودک خردسال و حتی شیرخواره همه تاریخ ساز و حماسه آفرین بوده اند. گویا خداوند می خواست حجت را بر جهانیان تمام کند تا کسی بهانه ای برای نشناختن حقانیت حسین(ع) نداشته باشد.
نام رقیه همواره برای امت پیامبر(ص) یادآور غم و اندوهی معصومانه از یک سو و قساوت افسارگسیخته یزیدیان از دیگر سو بوده است. «رقیه» نماد مظلومیت و غربت حق در زمانه پس از رحلت پیامبر(ص) است و شهادت غریبانه اش در کنج خرابۀ اسارت، نشان هویدای انحراف جامعه اسلامی از آرمان های انسان ساز اسلام محمدی است.
انحراف از آیین پیامبر رحمت که محبت و دوستی اهل بیتش را به عنوان اجر رسالتش از امت خواست تا به امت نشان دهد تنها راه حفظ دستاوردهای رسالتِ آخرین فرستاده پروردگار، پیروی از اهل بیت (ع) است. اهل بیتی که محمد(ص) در حدیث ثقلین درباره شان فرمود: «من در میان شما امت دو یادگار نفیس و گرانبها باقی گذرندهام : کتاب خدا و عترت من، که اهل بیت منند، این دو هرگز از همدیگر جدا نمیشوند تا وقتی که بر من نزد حوض کوثر وارد شوند. مادامی که به این دو تمسک بجویید گمراه نمی شوید و نمی لغزید.»
پس از پیامبر (ص) امت اسلام دچار انحراف های کوچک و بزرگ شد تا جایی که در زمان معاویه از اسلام جز نامی باقی نماند. امت اسلام از اهل بیت(ع) جدا شد و این جدایی سرانجام به جایی رسید که فریاد "هل من ناصر" امام حسین(ع) در کربلا بی جواب ماند و عاشورا رقم خورد. اما مظلومیت حسین (ع) و قساوت هایی دشمن در حق زنان و دختران اهل بیت (ع) روا داشت، خواب غفلت از چشم امت ربود و حق را آشکار کرد.
حرم نازدانه امام حسین (ع) در دمشق اکنون زیارتگاه عاشقان و دلداگان اهل بیت (ع) است. ضریح کوچک او دل هر انسان آزاده ای را به لرزه می اندازد و اشک ها را بر گونه ها روان می کند. هر زائری که وارد حرم می شود از خود می پرسد این کودک خردسال با پاهایی آزرده و بدنی نحیف چرا به اسیری گرفته شد و چرا کنج خرابه جان داد؟
این سوال قرن هاست مایه بی آبرویی یزیدیان و امویان شده است. به همین دلیل چند سالی است شبهاتی پیرامون موضوع شهادت حضرت «رقیه» مطرح می شود و برخی سعی می کنند به این وسیله یاد و تأثیر شهادت ان حضرت را در ذهن مسلمین کم کنند.
برخی ادعا میکنند که امام حسین دختری به نام «رقیه» نداشته است و برخی دیگر رقیه را دختر یکی از یاران امام معرفی میکنند و عده ای هم ماجرای شهادت او کنج خرابه را انکار می کنند تا حرم منسوب به او در دمشق را بی سند جلوه دهند. در این قسمت از برنامه می خواهیم در این باره کنکاش کنیم.
وجود حضرت رقیه سلام الله علیها نزد تاریخ دانان از مسلّمات تاریخی است و اگر شبهه ای هم هست در اصل وجود ایشان نیست بلکه مورخین تنها درباره نام آن حضرت و گاهی سن ایشان اختلاف نظر دارند. البته همه سن ایشان را کمتر از حد بلوغ دانسته اند.
در کتب متعدد و معتبر تاریخی به اختصار یا تفصیل به جریان دختری خردسال از امام حسین علیه السلام پرداخته اند که در اثر سختی های اسارت و مشاهده سر بریده اباعبدالله در خرابه شام جان داده و همانجا مدفون شده است. از جمله این منابع، کتاب "نفس المهموم" نوشته شیخ عباس قمی است که از معتبرترین منابع درباره وقایع عاشورا محسوب می شود.
علاوه بر این در کتاب مجمع البحرین نوشته فخرالدین طریحی مفسر قرآن و عالم قرن یازدهم و نیز در کتاب " کامل بهایی" نوشته عمادالدین طبری عالم قرن هفتم ه.ق و منابع معتبر دیگر هم سرگذشت حضرت رقیه(س) بیان شده است.
عالمان و اندیشمندان بزرگ و نام آوری در عالم اسلام که هر کدام سالهای بسیاری از عمر خود را در شناخت علوم قرآن و حدیث گذرانده اند و خود از نویسندگان و محققین تاریخ اسلام بوده اند، بر سندیت ماجرای حضرت رقیه (س) صحه گذاشته اند .
از جمله آیت الله نوری همدانی، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله میرزا جواد تبریزی، آیت الله علوی گرگانی، وجود حضرت رقیه(س) و شهادت ایشان را در خرابه شام مسلم دانسته اند و در مقابل شبهه کنندگان ایستاده اند. آیت الله العظمی نوری همدانی از مراجع تقلید بزرگ معاصر در این باره می گوید: " در کتاب هایی چون "کامل بهائی" و "نفس المهموم" و کتاب های معتبر دیگر، دختر خردسالی که برخی نام او را «رقیه» نامیده اند و در شام به شهادت می رسد، برای امام حسین علیه السلام ذکر کرده اند و اگر کسی برای آن حضرت نذر کند، باید آن را ادا نماید و مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است. »
آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مرجع تقلید و استاد مسلم حوزه علمیه قم در پاسخ به شبهات وارد شده در موضوع شهادت حضرت رقیه (س) می گویند: «مزار کنونی حضرت رقیه بنت الحسین علیهماالسلام در شام، از اول( از زمان شهادت ایشان) مشهور و شناخته شده بوده، گویا حضرت امام حسین علیه السلام نشانی را از خود در شام به یادگاری سپرده است، تا فردا کسانی پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت علیهم السلام و حوادث آن بپردازند، این دختر خردسال گواه بزرگی است بر اینکه در ضمن اسیران حتی دختران خردسال نیز بوده اند.
دفن این طفل خردسال (حضرت رقیه علیهاالسلام) در شام گواه بزرگ و نشان قوی از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمی که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند ... بر همه واجب است احترام این مکان (محل دفن حضرت رقیه علیهاالسلام) را داشته باشند و به سخنان فاسد و بیهوده ای که از گمراهی شیاطین است، گوش فرا ندهند و اعتنایی نکنند.
ما با زیارت دختر امام حسین علیه السلام (رقیه علیها السلام) به خداوند متعال تقرب می جوییم، آن دختری که خود مظلوم بود، و خاندان وی همه مظلوم بودند.»
گروه فرهنگ و معارف معاونت برون مرزی صدا وسیما