حضرت زینب بانویی عابده، عفیفه و عاقله که گویی همچون مادرش زهرا (س)، آفتاب عفت، در حجاب بود. زنی استوار که حلم و صبوری برادرش حسن (ع) را به ارث برده بود و همچون پدرش علی (ع) با کلامش، پرده های تزویر و دروغ را کنار می زد.
بر لبان زینب (س) آیات قرآن جاری بود و گویی تمام عشق را در برادرش حسین (ع) خلاصه می کرد. وقتی امام حسین (ع) را در مقابل چشمانش شرحه شرحه کردند و ایشان را به بدترین شکل در کربلا به شهادت رسانند، زینب (س) سر به آسمان بلند کرد و فرمود: "خداوندا، این قربانی را از ما بپذیر."
زینب عارفه ایست که در میانه آتش و خون گویا فقط عشق می دید و زیبایی و در سختترین مصیبتها، به خدا تکیه داشت.
زینب (س) در برابر همه سختیهای زندگی همواره راضی به قضای الهی، صبور و محکم و نیز شکرگزار خداوند بود. او پس از واقعه کربلا، پیام مظلومیت حسین (ع) نواده رسول خدا (ص) را به گوش بشریت رساند و تاریخ را با قطره های خون حسین (ع) رنگین کرد.
زینب (س) قهرمان کربلا و عصاره تمام فضیلت ها و کرامت های انسانی است.
حضرت زینب (س) پس از واقعه دهشتناک عاشورا، با زنان و کودکان باقی مانده، به اسارت سپاه یزید، خلیفه اموی، درآمد. کاروان اسرا را به کوفه در عراق و از آنجا منزل به منزل تا دمشق، پایتخت سوریه فعلی بردند.
تاریخ، این روزهای تلخ و سخت اسارت را بسیار زیبا به تصویر کشیده است. مصائب و مشکلاتِ بی حد زینب کبری (س) در عاشورا و روزهای اسارت، در مجلس ابن زیاد، حاکم کوفه و یزید در دمشق، بر کسی پوشیده نیست.
حضرت زینب الگویی برای پیروان همه ادیان
اکنون نه تنها مسلمانان بلکه پیروان ادیان دیگر نیز شیفته شخصیت بی نظیر زینب کبری (س) و صبر جاودانه این بانوی نمونه شده اند. یکی از افرادی که درباره حضرت زینب (س) تحقیق جامعی به عمل آورده و در قالب کتابی به رشته تحریر درآورده است، کشیش مسیحی پدر کریستوفر است.
کریستوفر پاول کلوهسی (Christopher paul Clohessy)، نویسنده و کشیش کاتولیک دکتری مطالعات اسلامی دارد.
«نیمه ای از قلب من» نام کتاب دکتر کلوهسی درباره حضرت زینب کبری (س) است. کریستوفر کلوهسی درباره انتخاب نام کتاب می گوید: "حضرت زینب (س) در کربلا برادر (امام حسین ع) و جان خود را از دست داد؛ به نوعی نیمه قلب خود را در کربلا به خدا سپرد؛ به همین منظور کتاب را با عنوان «نیمهای از قلب من» نام گذاردم."
تا به حال کتابی با زبان غربی درباره حضرت زینب (س) و رشادتها و ابعاد شخصیتی ایشان و با تحقیق یک غیرمسلمان به نگارش درنیامده بود و این کتاب گویا اولین کتاب در این باره است.
ماجرای نوشتن کتاب پدر کریستوفر درباره زندگی حضرت زینب (س)
ماجرای نوشتن کتاب پدر کریستوفر درباره زندگی حضرت زینب (س) نیز بسیار جالب توجه است. او می گوید: "ما یک گروه از استادان مطالعات عربی و اسلامی در رُم بودیم. باهم بحث می کردیم که چرا مسلمانان کتاب قابل ملاحظه ای درباره زنان تأثیرگذار اسلام ننوشته اند. به عنوان نمونه درباره زنانی که در کربلا حضور داشتند. پس تصمیم گرفتیم که هرکدام یک خانم را انتخاب کنیم و زندگینامه او را بنویسیم. من [حضرت] زینب (س) را انتخاب کردم، زیرا شناخت خوبی از مادر ایشان داشتم. البته بقیه فکر نمی کردند که سخن من جدی باشد، اما هیچ کس به جز من کتابی درباره شخصیت ایشان ننوشت."
پدر کریستوفر که مجذوب شخصیت بی نظیر و عالی حضرت زینب (س) شده است می گوید: "زینب یک زن خیلی خارق العاده ست و مانند حسین (ع) از همه مرزهای سیاسی - دینی فراتر رفته است. او یک الگوی دینی برای همه ماست."
کریستوفر کلوهسی در گفت وگویی با رادیو سلاله، درباره زوایای گوناگون کتاب «نیمه ای از قلب من» سخن گفته است.
او دربخشی از این گفت وگو می گوید: "شخصیت زینب (س) در قبل از روز واقعه کربلا و بعد از آن بسیار متفاوت است. او پیش از وقوع جنگ، بارها تحت تأثیر احساسات پاک و خواهرانه خود قرار گرفت و روحیه رقیق او باعث شد که بارها به دلیل فشارهای به وجود آمده از حال برود."
پدر کریستوفر ادامه می دهد: "اما در روز واقعه (عاشورا) وضعیت تغییر می کند. زینب سه بار از خیمه به وسط معرکه می آید. یکبار زمان شهادت علی اکبر پسر بزرگ امام حسین (ع)، بار دوم به دستور حسین (ع) به دنبال کودکی می دود که به یاری عمویش حسین (ع) به میدان آمده بود و بار سوم برای به چالش کشیدن مردانی که قصد کشتن حسین (ع) را داشتند به میدان آمد و معروف است که کسی به شقاوت عمربن سعد، با دیدن این صحنه، روی از میدان برگرداند و به گریه افتاد."
کشیش کریستوفر ادامه می دهد: "حتی برخی مخالفان اهل بیت (ع) که در صحنه حضور داشته اند، گفته اند که حضرت زینب (س) در روز عاشورا، چون خورشید میدرخشید."
پدر کریستوفر در کتابش شخصیت حضرت زینب (س) را در مقابل دشمنان به عنوان یک بانوی مقاوم و حماسه آفرین توصیف می کند. آری زینب کبری، زنی شجاع است که در تمام مسیر کاروان، در بازار کوفه، در منازل مختلف، در مجلس ابن مرجانه و یزید، با زیباترین کلمات و عمیقترین و غنی ترین مفاهیم، حقانیت حسین (ع) و پیام جاودانه عاشورا را به تصویر کشید.
به طور مثال خطبه حضرت زینب در بازار کوفه که دو روز بعد از واقعه کربلا و در شرایط اسارت بیان شد، یک سخنرانی عادی نیست بلکه تحلیل جامعی از وضعیت نابسامان جامعه ی اسلامی در آن دوران است که به عاشورا و کشتن نواده ی رسول خدا (ص) انجامید.
در بازار کوفه در شرایطی که برخی چشمها گریان بود و برخی هلهله شادی سر می دادنند و برخی تماشاگر اسرا و سرهای شهیدان بودند، زینب از میان اسرا همچون خورشید عظمت طلوع کرد و با لحن و صدایی شبیه به پدرش علی (ع) در بخشی از خطبه اش فرمود: "آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینه های آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟ یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشه ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود."
پدر کریستوفر در کتاب خود به نام «نیمه ای از قلب من» حضرت زینب (س) را همچون یک مرد توصیف نمی کند، بلکه جدّاً معتقد است زینب (س) زنی با فضیلتهای والای انسانی است، فضیلتهای والا و ارزشمندی که هم زنان و هم مردان می توانند به آن دست یابند.
او می گوید: "ما نمیخواهیم بگوییم که زینب مثل یک مرد بود نه این خیلی چیز بدی است؛ او یک زن بسیار قوی و مقاوم بود که تمام فضایل انسانی که بین زنان و مردان مشترک است به نمایش گذاشت. قدرت بیان فوق العاده و ساکت نماندن در برابر بی عدالتی کار بزرگ زینب بود. به عبارتی او جلودار غافله اهل بیت (ع) عمل کرد."
زینب کبری در تمام مدت اسارت، تهجد و نماز شبش متوقف نشد. او عاشق ارتباط با خدا بود و تمام شجاعت و صلابتش را از اتصال به منبع لایزال الهی بدست می آورد.
در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: "شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم." یعنی شبی که همه عزیزانش را در آن روز از دست داده بود و سختترین لحظات عمرش را سپری کرده بود.
کریستوفر کلوهسی در پایان مصاحبه رادیویی خود به نکتهای جالب اشاره می کند. او می گوید: "می توانم بگویم که حضرت زینب (س) بدون آنکه دارای مقام امامت باشد و اختیارات یک امام را برعهده داشته باشد در آن دوران پرمشقت اسارت (که امام سجاد (ع) بسیار بیمار بودند )همه خصوصیات یک امام را دارا بود و به شایستگی کاروان اسرا را در برابر ظلم های سپاه یزید مدیریت کرد؛ به نظر من او بسیاری از ویژگی های یک امام را دارا بود و من به این سخن اطمینان دارم."
117