ایران پرس- آمریکا پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با تغییر استراتژی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سراسر جهان اهداف خود را دنبال می کند.

روزنامه فرانسوی لوگران سوار در مقاله ای به تاریخچه شکل گیری پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و تغییر اهداف این پیمان پس از جنگ سرد پرداخت. «مانلیو دینوچی» (Manlio DINUCCI) نویسنده این مقاله نوشت: ناتو در 4 آوریل سال 1949 در زمان جنگ سرد و با حضور 16 کشور ایجاد شد. آمریکا در راس این پیمان و با استفاده از آن، استیلای خود را برمتحدان اروپایی اش حفظ  و از اروپا به عنوان خط  اول رویارویی با کشورهای عضو پیمان ورشو بهره برداری کرد. پیمان ورشو در 14 ماه مه سال 1955 شش سال پس از شکل گیری ناتو و با حضور 6 کشور ایجاد شد و اتحاد جماهیر شوروی در راس آن قرار گرفت.

ناتو در دوران جنگ سرد و پس از آن

در سال 1989 دیوار برلین فروریخت، دو آلمان در سال 1990 متحد شدند و در سال 1991 پیمان ورشو منحل شد. کشورهای اروپای شرقی که عضو این پیمان بودند، دیگر متحدان خوبی برای شوروی قلمداد نمی شدند و جالب آن که همزمان با اتحاد دو آلمان، اتحاد جماهیر شوروی به 15 کشور مستقل تجزیه شد.

ناتو

 

محو اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، وضعیت ژئوپلیتیکی خاصی در منطقه اروپای شرقی و آسیای مرکزی پدید آورد. همزمان با فروپاشی شوروی، بحران اقتصادی و سیاسی شدیدی بر روسیه حاکم شد و این بحران به پایان ابرقدرت حاکم بر دنیای شرق که رقیب اصلی ابرقدرتی به نام آمریکا بود، منتهی شد.

جنگ خلیج فارس پس از جنگ دوم جهانی، اولین جنگی بود که واشنگتن بدون نیاز به بهانه تهدید کمونیسم که همواره دستاویز امریکا برای مداخلات نظامی در جهان سوم بود، براه افتاد. در دوران جنگ سرد، مداخله نظامی ارتش آمریکا در کشورهایی چون نیکاراگوئه و ویتنام با همین بهانه به راه انداخته شد. آمریکا با بهره برداری از جنگ خلیج فارس حضور نظامی و نفوذ سیاسی خود در منطقه استراتژیک خلیج فارس که بخش بزرگی از ذخایر نفتی در جهان را در خود جای داده است، گسترش داد.

همزمان، واشنگتن استراتژی امنیت ملی آمریکا را تغییر داد و از سال 1991 استراتژی جدیدی را در پیش گرفت. در مدارک  مربوط به استراتژی جدید آمریکا آمده است:«به رغم ظهور کانون های جدید قدرت، آمریکا – در همه زمینه های سیاسی، نظامی و اقتصادی – تنها ابرقدرت جهان است. در دهه  90  مثل تقریبا تمامی قرن بیستم، هیچ قدرتی که بتواند جانشین رهبری آمریکا بر جهان باشد، وجود نخواهد داشت.»

شش ماه پس از امضای این استراتژی جدید توسط رئیس جمهوری آمریکا، پنتاگون «طرح برنامه ریزی دفاعی برای سال های مالی 1999-1994» را ارائه کرد.

پنتاگون «طرح برنامه ریزی دفاعی برای سال های مالی 1999-1994» را ارائه کرد.

 

روزنامه نیویورک تایمز در مارس سال 1992 به نسخه ای از این طرح دست یافت و آن را منتشر کرد. در این طرح آمده است: «واشنگتن با هدف جلوگیری از ظهور رقیبی برای رهبری آمریکا در جهان،  باید از قدرت گرفتن مجدد رقیب پیشین در سرزمین های متعلق به شوروی سابق و ظهور قدرت های نوظهور از بین متحدان آمریکا جلوگیری کند. ما باید از ظهور هر قدرت مخالف که بتواند بر منطقه ای که منابع موجود در آن برای یک قدرت جهانی کافی باشد، جلوگیری کنیم. اروپای غربی، آسیای شرقی و سرزمین های متعلق به شوروی و آسیای جنوب غربی از جمله این مناطق هستند.»

«در این راستا، حفظ  پیمان ناتو به عنوان اصلی ترین ابزار دفاعی و امنیتی غربی که وسیله ای برای نفوذ و دخالت آمریکا در مسایل امنیتی اروپایی است، امری بنیادین قلمداد می شود. در حالی که آمریکا برای حفظ تمامیت ارضی اروپا تلاش می کند، می بایست از ایجاد یک سیستم امنیتی منحصرا اروپایی که کار ناتو و مشخصا ساختار فرماندهی این پیمان را با مشکل مواجه کند، جلوگیری نماید.»

استراتژی جدید ناتو

آمریکا، ناتو را در راستای استراتژی خود هدایت می کند و همزمان، این پیمان را برای  این که به گونه ای دیگر عمل کند تحت فشار قرار می دهد. تعیین استراتژی جدید برای ناتو و همچنین نقش ائتلاف آتلانتیک اولویت اول آمریکایی هاست.

با پایان جنگ سرد، انحلال پیمان ورشو و فروپاشی شوروی بهانه ای چون «تهدید شوروی» محو شد. تهدید شوروی تا آن زمان، ضامن حفظ هماهنگی بین اعضای ناتو تحت رهبری بی چون و چرای آمریکا بود. اما پس از فروپاشی شوروی، این خطر که متحدان اروپایی در وضعیت استراتژیکی جدید در منطقه اروپا وجود ناتو را بی فایده قلمداد کرده و گزینه ای جز ناتو انتخاب کنند، پدیدار شد.

پیمان ورشو

 

سران 16 کشور عضو ناتو در هفتم نوامبر سال 1991 پس از اولین جنگ خلیج فارس و حضور غیر رسمی ناتو در آن، در یک گردهمایی در رم شرکت کردند و استراتژی جدید پیمان آتلانتیک را ترسیم نمودند. در استراتژی جدید تهدید (کمونیسم) جای خود را به تهدید هایی با فرم های جدید داد. در استراتژی جدید، به تنش هایی که برای ثبات اروپا زیان بار قلمداد می شوند و همچنین بحران هایی  که امکان سرایت به کشورهای عضو ناتو را داشته باشند، اشاره شده است.

به دنبال بروز بحران در منطقه بالکان، استراتژی جدید مداخله ناتو را در این منطقه ممکن کرد. گروه های حاکم بر یوگسلاوی، به تمایلات جدایی طلبانه دامن زدند. کنگره آمریکا در نوامبر سال 1990 تامین مالی مستقیم تمامی تشکل های به اصطلاح دمکراتیک در یوگسلاوی را تصویب کرد. این اقدام با هدف ترغیب این گروه ها به جدایی طلبی انجام گرفت. در ماه دسامبر همان سال پارلمان کرواسی اعلام استقلال کرد. شش ماه بعد در ژوئن سال 1991 نوبت به اعلام استقلال اسلوونی رسید. بلافاصله ارتش فدرال یوگسلاوی با نیروهای این دو منطقه درگیر شد. دولت کرواسی 25 هزار صرب اسلوونی را اخراج کرد و شبه نظامیان شهر ووکُوار (Vukovar) را اشغال کردند. ارتش فدرال با بمباران ووکوار وارد عمل شد و کنترل این شهر را در دست گرفت. جنگ داخلی که امکان متوقف کردن آن وجود داشت، گسترش یافت.

آلمان که می توانست به واسطه نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در منطقه بالکان جلوی تشدید تنش ها را بگیرد، در دسامبر سال 1991 کرواسی و اسلوونی را به رسمیت شناخت. این دو کشور نوظهور در ژانویه سال 1992 از سوی اتحادیه اروپا به رسمیت شناخته شدند.

گروه های نژادی – مذهبی نیز در بوسنی هرزگوین درگیر شدند. نیروهای کلاه آبی سازمان ملل عمدا با تجهیزات و امکانات ناکافی به عنوان نیروهای حائل به منطقه اعزام شدند و چندی بعد این نیروها در میانه نبردها به دام افتادند. اوضاع به گونه ای طراحی شده بود که نیروهای کلاه آبی سازمان ملل شکست خورده و راه برای ورود نیروهای ناتو به بوسنی باز شود.

هواپیماهای ناتو در فوریه سال 1994 یک فروند هواپیمای صرب های بوسنی را به دلیل ورود به منطقه پرواز ممنوع سرنگون کردند. به این ترتیب ناتو برای اولین بار پس از تولد خود، وارد جنگ شد.

تا پیش از تغییر استراتژی ناتو، کشورهای عضو طبق بند پنجم منشور ناتو فقط در محدوده کشورهای عضو قادر به عملیات نظامی بودند. اما در استراتژی جدید امکان عملیات نظامی ناتو در خارج از مرزهای پیمان آتلانتیک شمالی فراهم شد.

«بیل کلینتون» رئیس جمهوری دمکرات وقت آمریکا امکان عملیات نظامی ناتو خارج از مرزهای کشورهای عضو را اعلام کرد. و برای کاهش حساسیت روس ها گفت که این کشور سلاح های هسته ای خود را در کشورهای تازه ملحق شده به ناتو مستقر نخواهد کرد. وی به طور ضمنی خاطر نشان کرد که از این پس پیمان آتلانتیک شمالی قادر است  خارج از مرزهای ناتو و مرزهای اروپایی، به عملیات نظامی در مناطق دیگر جهان دست بزند. به رغم این تغییر در استراتژی، آمریکا 100 هزار نیروی نظامی خود را در قاره اروپا حفظ کرده است. جالب آن که فرماندهی ناتو نیز همچنان از سوی آمریکا تعیین می شود و این فرمانده یک ژنرال و یا یک دریادار آمریکایی است.

«بیل کلینتون» رئیس جمهوری دمکرات وقت آمریکا

 

ناتو در سال 1999 با پذیرش لهستان، جمهوری چک و مجارستان که همگی از اعضای سابق پیمان ورشو بودند، گسترش به سوی روسیه را آغاز کرد. این حرکت در سال 2004 با پذیرش هفت کشور دیگر (استونی، لتونی، لیتوانی، بلغارستان، رومانی، چکسلواکی و اسلوونی، ادامه یافت. در اجلاس سران ناتو در آوریل سال 2008  که در بخارست برگزار شد، آلبانی و کرواسی  نیز به جمع اعضای پیمان آتلانتیک شمالی ملحق شدند. تمامی اعضای جدید پس از ملحق شدن به ناتو، از آلمان و فرانسه دو قدرت اروپایی فاصله  و عملا تحت سیطره آمریکا قرار گرفتند.

آمریکا در ادامه اجرای سیاست های خود، ناتو را به لشکر کشی به افغانستان و عراق واداشت. نیروهای ناتو در اکتبر سال 2008 به بهانه فعالیت های دزدان دریایی در اقیانوس هند در سواحل سومالی وارد عمل شدند.

ظاهرا در استراتژی جدید پیمان آتلانتیک شمالی، سرنگون کردن حکومت هایی که به طور کامل تحت کنترل آمریکا نیستند نیز در دستور کار ناتو قرار گرفته است. به دنبال یک جنگ رسانه ای علیه حکومت لیبی و به بهانه نجات غیر نظامیان لیبیایی از تهدیدات قذافی دیکتاتور این کشور، ناتو به خواست آمریکا برای سرنگونی دولت لیبی وارد عمل شد. به دنبال جنگی که آمریکا با بهره برداری از ناتو در سال 2011  علیه لیبی به راه انداخت، حکومت این کشور سرنگون شد و قذافی به قتل رسید.

اما دلایل به راه انداختن جنگ در لیبی، وجود بزرگترین ذخایر نفتی در آفریقا، کیفیت بالای نفت این کشور و هزینه بسیار پایین استخراج طلای سیاه در لیبی و در پایان وجود ذخایر گاز طبیعی بوده است.

استراتژی جدید ناتو منطبق با میل آمریکا، پای نظامیان پیمان آتلانتیک شمالی را به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به سوریه و سپس به اوکراین باز کرد. 113/111

بیشتر بخوانید:

آمریکا، ناتو و پیمان بی‌خاصیت خلع سلاح هسته‌ای

تشریح عملکرد ناتو از سوی دبیرکل این سازمان

ناتو
پنتاگون «طرح برنامه ریزی دفاعی برای سال های مالی 1999-1994» را ارائه کرد.
پیمان ورشو
«بیل کلینتون» رئیس جمهوری دمکرات وقت آمریکا