ایران پرس- طبق تقویم ایرانی، امروز اول اردیبهشت ماه به نام شاعر و حکیم پرآوازه قرن هفتم هجری (قرن سیزده میلادی) شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی نامگذاری شده است.

چگونه می توان در سطرهایی کوچک و در زمانی اندک از کسی گفت که جهانی را میهمان اندیشه های ناب خود کرده و کلامش اقصی نقاط جهان را درنوردیده است آن هم نه در عصر حاضر که عصر رسانه هاست، بلکه در چندین قرن پیش از این که ارتباط و سفر بسیار دشوار بود و آثار نویسندگان از یک یا دو نسخه دست نویس تجاوز نمی کرد.  

شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی از جمله متفکران و سخنوران نام آور ایرانی است که در زمان حیاتش، معروف و مشهور بوده و سخنانش از جایگاه ویژه ای در بین مردم، پادشاهان زمان، اندیشمندان و محافل علمی و ادبی برخوردار بوده، آثارش دست به دست می گشته و کتاب «گلستان» وی، کتاب درس پادشاهان هند و عثمانی بوده است.

از زمانی که ابن بطوطه، جهانگرد معروف مراکشی از قایقرانانی یاد کرده که در غربی ترین نقطه کشور چین در شهر «گینگ سه» در حین قایقرانی اشعار سعدی را به زبان فارسی می خوانده اند، قرن ها می گذرد؛ اما هنوز هم آوازه این حکیم فرزانه ایرانی اقصی نقاط جهان را درنوردیده و اندیشه هایش چون کاغذ زر، دست به دست می گردد، و بر دیوار سازمان ملل متحد نقش می بندد تا یادآور اهداف اساسی این سازمان باشد.

شعر سعدی بر روی فرش بسیار نفیس ایرانی در سازمان ملل 

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

این شعر سعدی با طلای ناب در وسط فرش بسیار نفیس ایرانی، کار استاد «محمد صیرفیان»، هنرمند اصفهانی، استاد بنام هنر فرش ایران، نقش بسته است.

این فرش با ابعاد پنج در پنج متر در یکی از بهترین نقاط سازمان ملل که همه دیپلمات‌ها، ملاقات‌ها و مذاکرات خود را در آن برگزار می‌کنند، آویخته شده و ترجمه‌ انگلیسی این شعر نیز توسط نمایندگی دائم ایران در کنار فرش نصب شده تا هر بیننده‌ای را مبهوت عظمت فرهنگ و تمدن ایران و خرد و حکمت ایرانیان کند.

شعر سعدی بر روی فرش نفیس ایرانی در سازمان ملل

به تمامی آثار به یادگار مانده از سعدی در سراسر جهان اقبال عام شده است و بررسی علل و عوامل این اقبال، موضوع پژوهش بسیاری از پژوهشگران بوده و هست.

علت این اقبال و فراگیری جهانی چه می تواند باشد جز درک عمیقی که این حکیم فرزانه از انسان و انسانیت داشته است.

سعدی آموزگار حکمت

او حکیمی جهاندیده است و تقریباً از غرب جهان اسلام تا شرق را مسافرت کرده و با افراد و فرهنگ‌های متفاوت آشنا شده است.

سعدی آموزگار حکمت است، حکمتی که بر مبنای نوع دوستی بنیان یافته است.

در واقع آنچه بیش از همه از جهانیان دل برده و آنان را مجذوب ساخته، تعالیم اخلاقی سعدی است که انگیزه ای جز بشر دوستی و بزرگداشت آدمیّت و شرف انسانی ندارد.

انسان محور اصلی اندیشه های جهانگیر سعدی است. گلستان و بوستان و حتی دیوان اشعار او که شامل غزلیات، قصاید و مواعظ او می شود، درباره‌ انسان است.

به همین دلیل است که سخن سعدی با سرشت انسان در هر عصر و در هر مکان و فرهنگی، سازگار است این اندیشه از تمامی آثار سعدی قابل استخراج است.   

سعدی را باید در میان برگ برگ آثارش جستجو کرد به دنیایش راه یافت، پستی و بلندی زندگی را دید و عشق و اخلاص و توکل و رضا را پیشه خود کرد.

او در غزلهایش آموزگار عشق است، عشق ناب با زبانی ساده و بی پیرایه، آنقدر ساده که گاه به نثر پهلو می زند و در عین حال زیبا و اغوا کننده است.

غزلهای سعدی، عاشقانه است با مایه و رنگی از عرفان و پایبند اصول اخلاقی.

هر آنچه که موجب دوری انسان از آدمیت و نزدیکی به زشتی و پستی شود، مورد تنفر و انزجار سعدی است.

غزل سعدی یعنی عشق. عشق با همه فراز و نشیب هایش. این عشق سرشار از درد و نیاز و تسلیم و گذشت است. هوس نیست، بلکه صفا و رضاست. نیازی روحانی است که دایم دل و جان شاعر را آماده تسلیم و فنا می کند.

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

                        که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

 تو نه مثل آفتابی که حضور وغیبت افتد

                       دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی 

دل دردمند ما را که اسیر توست یارا

                     به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی 

سعدی مردی دنیا دیده است. او  پس از سال ها گشت و گذار فراوان در اقصی نقاط جهان و نشست و برخاست با خواص و عوام و گفت‌وشنود با مردمانی با کیش و آیین و آداب گوناگون و تجربه‌آموزی‌های بسیار، پیرانه‌سر، به زادگاهش شیراز بازگشت.

بهار شیراز و بوی گل و بوستان آنچنان مستش کرد که برآن شد تا بوستانی هماره پرگل و گلستانی همیشه خوش، خلق کند.

بوستان و گلستانی که تا امروز نه باد خزان بر برگ‌های سبز و پُر طراوتش آسیبی رسانده و نه گردش زمان بر سخن روشن و معانی دلنشینش غباری نشانده است.

سعدی از نگاه همه منتقدان، مصلحی اجتماعی است. مصلحی آگاه و پیشرو که همواره دلنگران گسترش بی‌اخلاقی و بی‌عدالتی در جامعه است.

گلستان و بوستان سعدی را می توان یک دوره کامل از حکمت عملی و نظری دانست. سعدی در گلستان درباره‌ انسان آنچنان که هست صحبت می‌کند و در بوستان از انسان و اجتماع آن‌گونه که باید باشد، سخن می گوید.

سعدی بر این باور است که انسان اگر خودش را آن‌گونه که هست نشناسد درباره‌ آنچه باید باشد، راه به جایی نمی برد.

«گلستان» او سرشار از قصه های رنگارنگ از مردم روزگار و سفرهای اوست.

گلستانی که به اعتقاد او باد خزان را بر ورق او دست تطاول نیست و گردش زمان عیش ربیعش را به طیش خریف مبدل نمیکند. (گذر ایام، خوشی بهارش را به ناخوشی پائیز تبدیل نمی کند.)

 گلستان سعدی تصویر زنده دنیا در هر عصری است؛ چرا که او در این کتاب انسان و دنیای او را با تمامی معایب و محاسن و همه تضادها و تناقض هایی که در وجود او هست، توصیف کرده است.

سعدی انسان و دنیا را همانگونه که هست تصویر کرده است.

آرامگاه سعدی

سعدی تنها به تصویر روزگار خویش و بیان کاستی ها و ضعف ها بسنده نکرده، بلکه او به عنوان مصلحی اجتماعی و حکیمی جهاندیده در کنار بیان دردها و تصویر زشتی ها به درمان نیز پرداخته و شیوه درست زیستن را آموزش داده است.

همچنان که گلستان سعدی، اکنونِ (وضعیت حال) انسان است و تصویر زندگی جاری اوست، بوستان سراسر مدینه فاضله است و اخلاق.

اخلاقی که سعدی ریشه‌هایش را به عشق می‌برد. جهان آنگونه که باید باشد و انسان آنگونه که باید زیست کند در بوستان تصویر شده است.

بوستان، جهان حقیقت سعدی است و در آن جز حق‌گویی و حق‌شنوی خبری نیست.‏

بوستان سعدی، دنیای مطلوب او است دنیایی که سرشار ازنیکی، پاکی، دادگری و انسانیت است.

سعدی در بوستان مقام والای انسان را یادآور شده تواضع، قناعت، رضــا، احسان و تربیت درست را آموزش داده و عدل و دادگستری را توصیه کرده است.

جهان مطلوب سعدی عالم ایمان به خدا و نیکی و صفاست این جهان برای انسان امروز آرزو و تصویری از عالمی را می آفریند که باید باشد و در دلها این شوق را پدید می آورد که در راه ساختن جهانی بهتر و انسانی تر باید تلاش کرد .

آنچه سخن سعدی را جهانی کرده ، دقایق و اسرار زندگی فردی و اجتماعی است که می توان در برگ برگ آثارش بازجست.

هر سخنی از سعدی دستورى اخلاقى و اجتماعى است که هرگز کهنه نمی‌‏شود و همواره شایسته پیروى است.

به باور «ادوین آرنلد» (1832 ـ 1904م)، شاعر انگلیسى سعدى متعلق به جهان قدیم و جدید است. او  در مقدمه ترجمه گزیده ای از گلستان، سعدی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما دانسته و اعلام کرده است که هیچ‌‏کس در پیروى از سعدى شرمسار یا بیمناک نخواهد بود.

آنچه جهانیان را مجذوب سعدی کرده، رهایی اندیشه سعدی از قید و بند مکان و زمان است. نوع خاص تفکری که آرمان جهانی وی را تبیین می کند، همبستگی انسان در کل بشریت است که راه رسیدن به آن را اصلاح فردی می داند.

بازتاب اندیشه های انسانگرایانه سعدی را در آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ دنیا می توان مشاهده کرد.

ریشه برخی از حکایات حکمت آموز و نظرات داستان سرایان و شعرا و فیلسوفان اروپائی را در نوشته های سعدی باید جست. بسیاری از اندیشمندان جهان، مضامینی از اندیشه های سعدی را به عاریت گرفته در ادبیات غرب رواج داده اند. 

اعتبار سعدی در غرب

«لافونتن ولتر»، «گوته»، «فورته»، «امرسون»، «ویکتور هوگو»، «موریس بارِس» ، «آندره ژید»، «فردریش روزن» و بسیار اندیشمند اروپایی دیگر وامدار اندیشه های سعدی اند.

فلاسفه قرن هیجدهم بسیاری از تعالیم اخلاقی از جمله تعالیم مربوط به برادری، بشر دوستی واقعی و احتراز از پیش داوری به منظور کسب وشناخت حقیقت را درسعدی جستجو می کردند. کسانی که به پیکار با ریا کاری و ظاهر سازی روحانیون عصر برمی خاستند سعدی را که با گندم نمایان جو فروش در جنگ و ستیز بود با خود همداستان می یافتند.

سعدی، پایه گذار گونه جدید ادبی در اروپا

وزیر فرزانه ای که سعدی در آثارش وصف کرده است با ناصح و مشاور خیر خواه وهوشیاری که ولتر حضور وی را در خدمت شاهان آرزو می کرد شباهت بسیار دارد.

فورته را که در سال 1747 می زیسته، بنیانگذار حکایات فلسفی می دانند، چرا که تا قبل از او در اروپا هیچ ادیب و فیلسوفی حکایات فلسفی بیان نکرده بود.

حکایات فورته برگرفته از حکایات سعدی است. در اصل سعدی است که باعث می شود یک گونه جدید ادبی در اروپا پدید آید؛ همانطور که روکرت تحت تاثیر مولانا ژانر غزل را در ادبیات اروپا و آلمان بنا نهاد.

همچنین دو شاعر و نویسنده بزرگ اروپا که رمان را در کشورهایشان پایه گذاری کردند، یعنی ویکتور هوگو از فرانسه و گوته از آلمان، هر دو از سعدی الهام گرفته اند.

به اعتقاد باربیه دومنار: "علّت اعتبار سعدی در غرب این است که سعدی در گلستان جامع جمیع صفات و مواهبی است که زیباشناسی نوین خواستار آنهاست. ذوق سلیم و خلل ناپذیر او، لطف و کششی که به حکایت شیخ روح و جان می بخشد، لحن طنز آمیز و پر عطوفتی که با آن معایب و مفاسد جامعه انسانی را ریشخند می کند، همه این فضایل که در گویندگان هم عصر وی بندرت یافت می شود، سعدی را به تمام و کمال شایسته تعظیم و تحسین ما میکند."

آرامگاه سعدی در شیراز

133/116

بیشتر بخوانید:

دینانی در آیین بزرگداشت «سعدی»: او در قدرت خیال و توانایی عقل کم‌نظیر است+ ویدئو

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز