ایران پرس: امام موسی کاظم علیه السلام، روز یک شنبه 7 صفر سال 128 هجری قمری در محلی به نام ابواء، میان مکه و مدینه، چشم به جهان گشود.

از سال 148 ه.ق که پدرش امام صادق علیه السلام به شهادت رسید، دوران امامت حضرت کاظم (ع) آغاز گردید. آن امام مظلوم به خاطر حقگویی و افشاگری بر ضد خلفای بنی عباس، سال های زیادی از عمر شریفش را در زندان‌های مخوف به سر برد و سرانجام در 25 رجب سال 183 ه.ق در زندان هارون الرشید، به شهادت رسید.

به هنگام شهادت، 55 سال از عمر آن بزرگوار می گذشت.

از لقب های مشهورامام هفتم «باب الحوائج» است. به او باب الحوائج الی اللّه لقب داده اند؛ چون هر کس به او متوسل شده، حاجت روا گشته است.

پس از شهادت امام صادق (ع)، رهبری دینی، علمی، سیاسی و تربیتی امام کاظم (ع) آغاز شد. در این فضا و شرایط سخت سیاسی، بیم آن می رفت که جان امام در معرض خطر قرار گیرد. به همین علت، امام ششم در زمان حیات خود، امام کاظم (ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد.

به این ترتیب، برنامه منصور، خلیفه عباسی را برای از میان برداشتن فیزیکی امام هفتم خنثی کرد. پس از مرگ منصور، مهدی و هادی به قدرت رسیدند. در زمان آنها که بیش از بیست سال به درازا کشید، فضای باز و آزادی نسبی، به ویژه در روزگار مهدی، برای اهل بیت و پیروان ایشان فراهم شد. امام کاظم (ع) این فرصت را غنیمت دانست و در هدایت و راهنمایی مردم کوشید. 

امام ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام ملقب به کاظم، جامع تمام خوبی ها بود. به همین دلیل، در دل گروه ها و نژادهای گوناگون جامعه اسلامی و حتی غیرمسلمانان نفوذ گسترده ای داشت. برخی با دیدن عبادت های امام، بعضی با مشاهده بردباری و گذشت او، گروهی از رهگذر برطرف شدن گرفتاری شان به دست امام و هم دلی حضرت با آنان جذب او شده بودند. به هرحال، دل های مردم رو به سوی او داشت و به تعبیر ابن حجر، آن بزرگوار «امام القلوب» بود.

بخشی از زندگی امام کاظم (ع) با حکومت هارون الرشید هم زمان بود. هارون در سال (170 ه.ق) به قدرت رسید. او در کینه توزی و دشمنی با اهل بیت (ع) و علویان، شهره بود. امام در این دوره از زندگی خود با تنگناها و سختی های فراوانی روبه رو شد.

امام موسی بن جعفر علیه السلام در دل های مردم جا داشت و بر قلب های آنان حکومت می کرد. این ویژگی حقیقتی انکارناپذیر و مورد پذیرش همه حتی هارون الرشید بود.

ابن حجر هیثمی، عالم شافعی درباره این ویژگی حضرت می نویسد: "روزی امام کاظم علیه السلام در کنار خانه [خدا] نشسته بود. وقتی چشم هارون به امام افتاد، گفت: تو همان کسی هستی که مردم پنهانی با تو بیعت می کنند؟ امام فرمود: من امام دل ها و تو امام بدن ها هستی."

در واقع، امام با این سخن خویش به هارون فهماند که حوزه حاکمیت تو جسم مردم است. حکومت تو ظاهری، مادی و با زور و سرنیزه است، ولی حوزه حاکمیت من، دل های مردم است. قلب مردم با من است، ولی پیکر آنها گروگان توست. از همین رو، هارون به جای تسلیم شدن در برابر این حقیقت، در تصمیم خود برای سخت گیری بر امام و آزار رساندن و شهادت ایشان راسخ تر شد.

هنوز هارون الرشید در آغاز راه بود که امام را در سیاه چال ها به بند کشید. گاهی حضرت را در بصره و زمانی در بغداد به زندان می سپرد. این سال های طاقت فرسا، با دیگر سال ها متفاوت بود؛ زیرا هارون همواره درصدد تحقیر امام و کاستن از منزلت آن حضرت بود. با این وجود، حضرت کاظم (ع) در آن شرایط نیز تمام توان خود را برای رسیدن به هدف های الهی و انجام دادن وظایفی که بر دوش داشت، به کار بست. او سیاست های هارون را به خوبی می شناخت و می دانست که تصمیم نهایی هارون، از میان برداشتن اوست.

در دیدگاه امام کاظم (ع)، سراسر زمین مسجد، محراب پرستش و جایگاه‌های تسبیح و تقدیس خدا بود، چه هر چه حلقه حصار را بر او تنگ‏ تر می کردند و سخت گیری ها بیشتر مى ‏شد، احساس قرب بیشتر به ‏خدا مى‏ کرد و از «نماز» و «صبر» کمک مى‏ گرفت.

امام، زندان را به پرستشگاه‏ خالق یکتا مبدل کرده و از تنهایى زندان، خانه انس و الفت ‏با خدا پدید آورده بود. روزها روزه مى‏ گرفت و شب ها به نماز و مناجات مى‏ ایستاد. به روایت ‏یکى از زندانبانانش، حضرت، خدا را سپاس می گفت از آن رو که جایى مهیا و آسوده براى عبادت، نصیب وى‏ ساخته است. آری! امام کاظم (ع) در دورانی می زیست که دستگیرى و آزار هواداران اهل بیت، سیاست رایج ‏خلفا بود.

آن امام مظلوم به خاطر حق گویی و افشاگری بر ضد خلفای بنی عباس، سال های زیادی از عمر شریفش را در زندانهای مخوف به سر برد و سرانجام در زندان هارون الرشید، به شهادت رسید.

امام در جامعه، همانند ناخدای کشتی ای است که در دریای موّاج فتنه و بلایا، امت خود را به ساحل هدایت می رساند. از این روست که امام کاظم علیه السلام نیز همچون پدران پاکش، در مورد اعمال و رفتار مسلمانان احساس مسئولیت می کرد و هرگاه سستی و کاستی می دید، با بینش ولایتی خویش به تربیت امت می پرداخت.

در تاریخ آمده است که امام کاظم (ع) بسیار با فضیلت، متین، شجاع و بخشنده بود. انفاق‌های آن حضرت موجب برکت در زندگی مردم بود؛ بطوریکه آنها می گفتند: شگفت از کسی که کیسه درهم امام موسی کاظم (ع) به اوبرسد و باز هم از فقر شکایت کند.

در فرهنگ دینی سفارش فراوان شده است که انسان ها همواره به یاد مرگ و لحظات جان دادن و برپایی روز سخت حساب باشند. رسول خدا (ص) و ائمه هدی همواره بیاد مرگ بودند. امام کاظم (ع) همانند سایر معصومین علیهم السلام همیشه به یاد مرگ بود.

یکی از فرازهای دعای ایشان در نماز و دعا را همین مسأله تشکیل می دهد. آن حضرت همیشه این دعا را در سجده های طولانی خود مکرر می فرمود: «اللهم إنی أسألک الراحة عند الموت والعفو عند الحساب.» پروردگارا! از تو درخواست می کنم که مرگم در راحتی باشد و در روز حساب(قیامت) مرا ببخشی.

همین تفکر و نگرش و خوف از خدا بود که آن حضرت را در نمازها به گریه می انداخت، به گونه ای که اشک هایش بر محاسنش جاری می شد و می فرمود: «عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو، من عندک.» [پروردگارا!] گناه بنده ات بزرگ است، پس باید گذشت و عفو تو نیز نیکو باشد.

117

بیشتر بخوانید:

صلوات مخصوص امام کاظم (علیه‌السلام)

 تسلیت شهادت حضرت امام موسی کاظم (ع)