ایران پرس: استقلال تهران باز هم بد موقعی باخت و این بار به الهلال عربستان و در نتیجه حذف از آسیا.

به گزارش خبرگزاری ایران پرس، استقلال همان گونه که انتظار می‌رفت به الهلال عربستان باخت، دو گل خورد و گلی نزد و از یک هشتم آسیا حذف شد. 

استقلال پیش از این در فینال جام حذفی سال گذشته مقابل تراکتورسازی تبریز و فینال جام حذفی امسال مقابل فولاد خوزستان نیز باخت، درست زمانی که نیاز به بردن داشت. اما چرا استقلال به فرصت‌سوزی می‌کند و در مواقع حساس نمی‌تواند پیروز باشد؟

نخستین دلیل، یک واقعیت تلخ درباره استقلال است. واقعیت استقلال این است که به باختن و نبردن عادت کرده است. اظهارات ناصرفریادشیران، معاون اجرایی باشگاه استقلال در مصاحبه تلویزیونی پس از باخت استقلال به الهلال گویای این است که استقلال انتظار پیروزی مقابل الهلال نداشت. فریادشیران گفت استقلال در مقابل تیمی قرار گرفت که ثروتمند است، شرایط مالی خیلی مناسبی دارد و از بازیکنان حرفه‌ای خارجی خود استفاده کرد و متاسفانه نتیجه را به تیم حریف واگذار کردیم.

دومین دلیل این است که الگوی رفتاری استقلال نه تنها مانند یک باشگاه بزرگ و حرفه‌ای نیست بلکه کاملاً آماتور و غیرحرفه‌ای در سطوح سه‌گانه مدیریت، کادر فنی و بازیکنان است.

در سطح مدیریت، ابتدا باید به انتخاب‌های مسعود سلطانی‌فر، وزیر سابق ورزش برای هیئت مدیره استقلال اشاره کنیم، وزیری که با انتخاب‌های خود ضربه‌های سنگینی به استقلال زد. بی‌راه نیست اگر بگوییم مدیریت استقلال حتی طرفدار این تیم نیست. استقلال در هیئت مدیره خود تنها یک شخص دارد که کارنامه مشخصی دارد و به طور واضح استقلالی است یعنی پرویز مظلومی. احمد مددی و «دیگران سابقی» که امروز دیگر حضور ندارند، هیچ نشانه‌ای دال بر استقلالی بودن آنها وجود ندارد. لذا اساساً مدیران استقلال زمان سلطانی‌فر حتی نگرانی بابت باخت‌های استقلال و بحران‌های این تیم نداشته‌اند. احمد سعادتمند قبل ازفینال جام حذفی سال گذشته با فرهاد مجیدی، سرمربی تیم درگیر شد. احمد مددی، مدیرعامل کنونی، تحت شدیدترین فشارهای هوادارن و مصاحبه‌های آتشین سرمربی و بازیکنان استقلال قرار گرفت، اما ماندن را بر استعفا ترجیح داد تا شاهد باخت استقلال باشد. استقلال در گام نخست به انتخاب‌های سلطانی‌فر در سطح مدیریتی باخت، مدیرانی که کاملاً در موضع ضعف در مقابل تماشاگر، سرمربی و بازیکن قرار گرفتند. استقلال برای پیروزی به مدیران مقتدر، قوی، حرفه‌ای و آشنا به فوتبال دارد که هوادار واقعی استقلال نیز باشند. 

علاوه بر این، مدیران استقلال به اندازه استقلال، بزرگ نیستند. در حالی که رقبای استقلال از مدتها قبل به فکر تمدید قراردادها یا جذب بازیکنان جدید بودند، مدیران استقلال درگیر حاشیه و اختلاف با کادر فنی بودند. مدیرعامل استقلال اعتباری نزد بازیکنان برای تمدید قرارداد نداشت و صرفاً حضور سرمربی سبب شد برخی از بازیکنان پای مذاکره بنشینند و قرارداد جدید امضا کنند و این یک آسیب جدی مدیریتی برای استقلالی است که دو بار قهرمان آسیا شد و نام بزرگی در قاره آسیا است. الگوی رفتاری مددی و قرار گرفتن وی در موضع ضعف نشان داد که وی به قواعد پیچیده فوتبالی در فوتبال ایران آشنا نیست. 

در سطح کادر فنی نیز استقلال کم آسیب ندید. فرهاد مجیدی بدون کارنامه مشخص به استقلالی آمد که هواداران آن فقط قهرمانی می‌خواهند. استقلال برای مجیدی به عرصه‌ای برای تجربه‌اندوزی در مربی‌گری تبدیل شد در حالی که استقلال به مربیان با تجربه و کارآزموده و دارای کارنامه نیاز دارد. مجیدی آشکارا در مقابل مدیریت قرار گرفت و با مصاحبه‌های آتشین خود نتوانست فضای آرامی را در رابطه با مدیریت ایجاد کند و دود این تنش بدجور به چشم استقلال رفت. فرهاد نشان داد قدرت و دانش لازم برای قهرمان شدن را ندارد و این موضوع در تقابل با جواد نکونام در فینال جام حذفی مشخص شد. به نظر نمی‌رسد بازیکنانی که در فصل و انتقالات امسال با نظر مستقیم مجیدی جذب شده‌اند نیز از یک سو قابلیت قهرمان کردن استقلال و از سوی دیگر ذهنیت قهرمانی داشته باشند. 

در سطح بازیکنان، چند فاکتور مهم وجود دارد که نشان می‌دهد الگوی رفتاری بازیکنان استقلال اساساً حرفه‌ای نیست. بازیکنان سال‌های اخیر استقلال حتی یک جام برای این تیم نیاورده‌اند و در بازی‌های حساس و حیثیتی از جمله در دربی سنتی تهران مقابل پرسپولیس موفقیتی نداشته‌اند، اما کمتر اثری از شرمندگی آنها در مقابل هواداران میلیونی استقلال دیده شد و حتی بعضا طلبکار هواداران نیز شدند. علاوه بر این، بازیکنان استقلال که پول‌های هنگفتی نیز از این تیم گرفته‌اند در مقابل هر برد ساده‌ای نیز انتظار پاداش دارند و این یعنی بازیکنان استقلال به شدت «مادی‌گرا و پولکی» شده‌اند. بخش مهمی از مصاحبه‌های بازیکنان استقلال را مسایل مادی تشکیل می‌دهد. اگرچه فوتبال حرفه‌ای شده است و بازیکنان نیز حق دارند پول حرفه‌ای بگیرند، اما پول حرفه‌ای در مقابل نتیجه گرفتن و موفقیت به خصوص برای تیم‌های بزرگی نظیر استقلال معنا پیدا می‌کند. در فصل نقل و انتقالات نیز بازیکنان استقلال که به تازگی در فینال حذفی باخته بودند و در لیگ نیز موفقیتی نداشته‌اند، در قامت یک بازیکن موفق و قهرمان ظاهر شده و تقاضاهای عجیبی داشتند. در استقلال کنونی تعصب و غیرت در مقابل پول کمرنگ شده است. برخی از بازیکنان استقلال حتی تقاضاهای مادی بیش از بازیکنان پرسپولیسی داشتند که 5 بار متوالی قهرمان لیگ شدند و دو بار متوالی در سال‌های اخیر به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیدند. 

نکته پایانی اینکه، استقلال برای موفق بودن و خارج شدن از عادت به باخت، ضمن اینکه به خانه‌تکانی مدیریتی نیاز دارد و این مطالبه همه هواداران استقلال از حمید سجادی، وزیر ورزش دولت سیزدهم است، به اقتدار مدیریتی، پایان دادن به بازیکن سالاری و اعتبار بخشیدن به برند استقلال، تفکر حرفه‌ای در کادر فنی و همچنین به تزریق شاخصه‌هایی نظیر تعصب در مقابل مادی‌گرایی، شرمندگی در مقابل طلبکاری از هواداران، برتری یافتن دغدغه منافع باشکاه بر منافع شخصی، ذهنیت برد در مقابل عادی‌انگاری باخت به بازیکنان نیاز دارد. استقلال بدون این شاخصه‌ها همچنان روی دور باخت قدم برخواهد داشت.// 114

نویسنده: سید رضی عمادی