ایران پرس: 28 ماه صفر، همزمان با رحلت پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(ص)، به روایتی سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است.

فرزند گرامی فاطمه زهرا (س) در پانزدهم رمضان سال سوم هجرت ، چشم به جهان گشود.

امام حسن مجتبی (ع) این فرصت را داشت که از گوهر وجود سه تن از برترین آفریدگان خداوند یعنی پیامبر (ص) ، علی (ع) و زهرا (س) ، بهره ببرد و با تربیتی صالح و الهی ، به تدریج برای رهبری امت اسلامی در آینده آماده شود. این بزرگواران، بویژه پیامبر اکرم (ص) ، مقام و منزلت امام حسن(ع) را به شیوه های مختلف به آگاهی مردم می رساندند.

حضرت محمد (ص) فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ می‏ کرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقه‏ ی عمیقی که به وی داشت ، همه‏ جا سخن می‏ گفت.

از ایشان نقل شده است که می فرمودند: هر کس می‏ خواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن (ع) نگاه کند. یا در جایی دیگر فرمودند: حسن گل خوشبویی است که من از دنیا برگرفته‏ ام پیامبر آن قدر در مدح حسن و برادرش حسین سخن می گفت که برخی گمان می کردند که این دو از پدرشان امام علی (ع) برترند. تا آنجا که پیامبر اکرم به توضیح این نکته پرداخت و فرمود: حسن و حسین در دنیا و آخرت برترند و پدرشان از این دو والاتر و برتر است.

یکی از یاران رسول الله صلی الله علیه و آله می‏ گوید: پیغمبر (ص) را دیدم که امام حسن (ع) را بر دوش داشت و می‏ فرمود: خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار. ابوذر غفاری از اصحاب پیامبر اکرم (ص) نیز روایت کرده است که دیدم رسول خدا (ص) حسن بن علی را می بوسد و می فرماید: « هر که حسن و حسین و ذریه آنان را از روی اخلاص دوست بدارد آتش جهنم چهره اش را نسوزاند ... در واقع پیامبر اسلام می خواست دیدگاه خویش را در باره امام حسن (ع) به عنوان اسوه مومنان به یاران خود تفهیم کند. چرا که همه می دانستند پیامبر اسلام (ص) هیچ سخنی را بدون دلیل نمی گوید و قرآن نیز این سخن را تایید می کند : و ( پیامبر ) هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. ( سوره نجم ، آیه 3 )

امام حسن (ع) در طول زندگی پر برکتش همواره در راه هدایت و ارشاد مردم گام بر می‏ داشت و شیوه‏ برخوردش با عموم مردم - حتی دشمنان - چنان جالب و زیبا بود که همه را به خود جذب می‏ کرد.

در تاریخ آمده است : «روزی امام مجتبی علیه السلام سواره از راهی می‏ گذشت. مردی شامی بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتی که فحش‏ هایش تمام شد، امام علیه السلام رو به او نمود و سلامش داد! آنگاه لبخند زد و گفت: ای مرد! فکر می‏ کنم در این جا غریب هستی... اگر از ما چیزی بخواهی، به تو عطا خواهیم کرد. اگر گرسنه‏ ای سیرت می‏ کنیم، اگر برهنه‏ ای می‏ پوشانیمت، اگر نیازی داری، بی‏ نیازت می‏ کنیم، اگر از جایی رانده شده‏ ای پناهت می‏ دهیم، اگر حاجتی داشته باشی برآورده می‏ کنیم، هم‏ اینک بیا و مهمان ما باش. تا وقتی که این‏جا هستی مهمان مایی ... »

مرد شامی که این همه دل‏جویی و محبت را از امام مشاهده کرد به گریه افتاد و گفت:

«شهادت می‏ دهم که تو خلیفه‏ خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر می‏ داند که مقام خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنی تو و پدرت را به سختی در دل داشتم. اما اکنون تو را محبوب‌ترین خلق خدا می‏ دانم.

در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیتی سنگین در برابر مستمندان و تهی دستان به عهده دارند تا جائی که باید همواره در تأمین نیازمندیهای محرومان جامعه خود بکوشند. انبیا و اولیای الهی هر یک نه تنها با موعظه بلکه با رفتار عملی خویش، نمونه برجسته ای از انسان دوستی به شمار می رفتند. در این میان، امام حسن مجتبی (ع) که از نظر علم، تقوا، فضیلت و عبادت، مقامی برگزیده و ممتاز داشت، در بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان زبانزد همگان بود؛ تا جایی که کریم اهل بیت لقب گرفت. وجود پربرکت آن حضرت، آرامش بخش دل های دردمند و پناهگاه مستمندان و تهی دستان و نقطه امید درماندگان بود . در تاریخ آمده است که امام حسن علیه السلام دوبار تمام ثروت خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار نیمی از دارایی‏ اش را در راه خدا انفاق کرد.

ایشان ملجأ درماندگان، آرام بخش دل‏های دردمندان و امید تهیدستان بود. هیچ گاه نشد که فقیری به حضور آن بزرگوار برسد و دست‏ خالی برگردد. روایت شده که روزی امام حسن (ع) بر جمعی از فقیران می گذشت که چند تکه نان خشک‌ بر روی زمین گذاشته بودند و می‌خوردند. چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند تا با آنها غذا بخورند. آن حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: خدا متکبّران را دوست نمی‌دارد و با ایشان نشستند و از غذای آنها تناول کردند و سپس از همه فقرا خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و امام حسن (ع) بر ایشان طعام‌هایی نیکو حاضر ساختند و به آنها لباس‌های مناسب دادند.

 قبرستان بقیع

 

حکومت چند ماهه و امامت ده ساله امام حسن علیه السلام در برهه ای از زمان واقع شده بود که حاکمیت معاویه بر سرزمین اسلام که با خفقان بسیار همراه بود، جریان داشت. این شرایط، عرصه را برای نشر معارف اسلامی بسیار سخت کرده بود. در این عصر امام حسن (ع) با تدبیر و دوراندیشی و سیاست حکیمانه، اسلام را از خطر انحراف و اشرافیگری که معاویه با زیرکی تمام در صدد ترویج آن بود، حفظ کرد. در ابتدا امام حسن (ع) برای نجات اسلام و برای دفع این خطر بزرگ، صلح با معاویه را پذیرفت.

صلح دوراندیشانه امام حسن مجتبی (ع) در نهایت ، در آن شرایط خاص به مصلحت اسلام و جامعه اسلامی بود. البته درباره صلح آن حضرت با معاویه و علل و عوامل پذیرش آن، سخن های زیادی گفته شده است. صلحی که می‌توان آن را آتش بس امام حسن (ع) در برابر دشمن به منظور حفظ وحدت جامعه و ارزشهای اسلامی نامید. امام حسن (ع) در این راه، با کمال شهامت ، خرده گیری های کوته فکران و عناصر افراطی را تحمل کرد و با امضای قرارداد صلح، که از شناخت واقعیت های زمان سرچشمه می گرفت، به تدریج زمینه انقلاب امام حسین (ع) را فراهم ساخت.

خطبه امام مجتبی (ع) که در جریان صلح ایراد فرموده است، خود سند آشکاری بر تدبیر ایشان است. در بخشی از این خطبه آمده است: جمعیت و اتحاد مسلمانان را از پراکندگی آنان بهتر می دانم. آنچه من صلاح شما را درآن می دانم، بهتر است از آنچه خودتان صلاح خویش می پندارید. پس با امر من مخالفت نکنید ... که حق تعالی ما و شما را بیامرزد و به هر چه موجب خشنودی اش است هدایت کند .

امام حسن مجتبی(ع)، معنابخش سخاوت

 

ستیزه جویی معاویه با امام حسن (ع) و سرانجام، غصب خلافت توسط معاویه سبب شد تا مدت خلافت آن حضرت فقط شش ماه طول بکشد. پس از صلح، امام حسن (ع) از کوفه به مدینه ، بازگشتند و حدود نه سال در آنجا زندگی کردند، تا آنکه با توطئه معاویه در سن 47 سالگی به شهادت رسیدند.

امام محمد باقر (ع) در بیانی جان گداز، شرح جور و جفایی را که اجداد پاکش، به ویژه امام حسن مجتبی (ع) از دست مردمان کشیدند این گونه بیان می فرماید: «چه بلاها به ما رسید از ستم قریش و اتفاق آنان بر ظلم و ستم ما، ... چون با امیرمؤمنان علی (ع) بیعت کردند ، آن را شکستند و به روی او شمشیر کشیدند ... تا او را شهید کردند. پس با پسرش امام حسن (ع) بیعت نمودند و بعد از بیعت با او، مکر کردند تا آنجا که می خواستند او را به دشمن تحویل دهند و اهل عراق بر روی او ایستادند و بر پهلویش خنجر زدند و خیمه اش را غارت کردند و او را مضطر گردانیدند تا آنجا که با معاویه صلح نمود. ... بیست هزار نفر از اهل عراق با امام حسن (ع) بیعت کردند ، اما به روی او شمشیر کشیدند و در حالی که هنوز بیعت های آن حضرت بر گردن ایشان بود که او را به شهادت رساندند».

ستاره مهدی زاده

<a href="https://farsi.iranpress.com/iran-i170554"> قبرستان بقیع</a>