ایران پرس: از زمانی که بایدن قدرت را در کاخ سفید در دست گرفته گام به گام از مواضع اعلامی خود در قبال مسائل و تحولات خاورمیانه  فاصله گرفته و گام در همان مسیری گذاشته است که دولت ترامپ با حمایت و مدیریت اوانجلیست ها پایه گذاری کرد.

تا الان مصادیق این همسویی در حوزه هایی مانند حمایت از عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی قبل از حل مسئله فلسطین قابل مشاهده بود اما اکنون درعقب نشینی بایدن از مواضع اعلامی خود در قبال عربستان و شخص محمد بن سلمان نیز نمایان شده است.

زمانی که ترامپ به قدرت رسید اولین سفر خارجی خود را به عربستان انجام داد و قراردادهای به ارزش 450 میلیارد دلار با ان به امضاء رساند؛ اکنون بایدن نیز تصمیم گرفته است به ریاض سفر کند.

به همین منظور هیات هایی از سوی کاخ سفید و کنگره عازم عربستان شده اند تا مقدمات این سفر را فراهم کنند. 

هدف اصلی از این سفر که در عین حال توجیه گر نرمش و یا به عبارت دقیق ترچرخش دولت بایدن در قبال عربستان و شخص محمد بن سلمان بعد از قتل فجیع جمال قاشقچی است‏ ‎فضای ناشی از جنگ اوکراین است که اعمال تحریم های گسترده غرب علیه روسیه به کاهش صادرات نفت روسیه به بازارهای جهانی شده و لذا فشارهای تورمی را در اقتصادهای غربی از جمله امریکا ایجاد کرده که این مسئله در کنار کاهش صادرات غلات از اوکراین و روسیه به بازارهای جهانی افزایش بهای محصولات غذایی را در کنار افزایش بهای انرژی رقم زده است.

درچنین فضایی دولت بایدن می خواهد دولت عربستان را به افزایش تولید نفت خود تشویق و مجبور بکند که این به مفهوم عدول از توافقات درونی اوپک و اوپک  پلاس خواهد بود که می تواند خطر رقابت میان ان ها را برای تولید بیشتر به همراه داشته باشد.

در واقع دولت بایدن از این طریق می خواهد همانند ترامپ اوپک را از درون تهی کند و ان را از حیز انتفاع بیندازد و در عین حال کاهش نفت روسیه را از جیب تولیدکنندگان نفت اعم از اوپک و غیراوپک جبران کند.

هدف بعدی که دولت بایدن از نزدیکی به عربستان دنبال می کند این است که درامدهای که عربستان از محل افزایش تولید و افزایش بهای نفت بدست اورد ان را دوباره به چرخه اقتصادی امریکا برگرداند تا بلکه بتواند با بخشی از چالش های اقتصادی حاکم بر امریکا مقابله کند که برخی از منابع از ورود ان به رکود خبر می دهند.

در کنار این اهداف ‏هدف دیگری که در عین حال از فرصت طلبی و یا مدیریت لابی و مافیای اسرائیلی دراین قضایا حکایت دارد وساطت و میانجی گری برای برقراری روابط سیاسی میان اسرائیل و عربستان و اشکارسازی روابط دو تل اویو – ریاض است.

با وجود اینکه عربستان به عوامل ومتحدان منطقه ای  خود همچون امارات‏ بحرین مغرب برای عادی سازی روابط با اسرائیل چراغ سبز نشان داد و همه ان ها با اجازه عربستان گام در این مسیر نهادند اما خود عربستان برای ورود به این جرگه با احتیاط عمل نموده و دست به عصا حرکت می کند .

جدا از اینکه عادی سازی روابط با اسرائیل  قبل از حل مسئله فلسطین و تشکیل دولت فلسطینی در مغایرت و تناقض اشکار با طرح موسوم به امیر عبدالله پادشاه فقید این کشور قرار دارد که عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی به تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی بیت المقدس مشروط شده است بلکه عربستان از این هم نگران است که با برقراری رابطه سیاسی و اشکارسازی روابط خود با این رژیم جایگاه خود را در جهان اسلام از دست بدهد.

همه این مسائل یکبار دیگر این نکته را به اثبات رساند که برای دولت های غربی از جمله امریکا ان چه ارجحیت و اولویت دارد منافع ملی است و در واقع از حقوق بشر به عنوان سلاح و ابزار سیاسی در این راستا بهره گرفته می شود و چنین نقشی برای پرونده های همچون قتل جمال قاشقچی و یا واقعه 11 سپتامبر نیز در نظرگرفته می شود و اگر چنانچه عربستان از خواسته های طرف های غربی  و اسرائیل  تمکین کند این پرونده به حاشیه رانده می شود اما اگر مقاومت کند از حاشیه به متن اورده و به عنوان اهرم فشا بکار گرفته می شوند.

در وضعیت فعلی رویکرد امریکا و اسرائیل براستفاده از هویج یا همان عامل تشویقی استوار است اما  اگر چانچه پاسخ لازم را از عربستان دریافت نکنند دوباره به اهرم چماق یا ابزارهای تنبیهی روی خواهند اورد. 

نویسنده: احمد کاظم زاده

112

 بیشتر بخوانید:

توهین بی‌سابقه رسانه‌ آمریکایی به بن سلمان: سگ شماره یک واشنگتن