ایشان تمام دوران درخشان امامت خود را در تبعید و یا زندان سپری کردند، ولی با این وجود، روحیه ی پویا و فعالیت گسترده ی آن حضرت موجب شد که در سخت ترین شرایط نیز دلهای خیل مشتاقان را به سرچشمه ی نور و سعادت، هدایت کند.
در سالروز شهادت امام بزرگواری قرار داریم که در یکی از سخت ترین دوران ها ، به امامت رسید و در طول حیات گرانقدر خود، سختی ها و رنج های بسیاری را متحمل شد. امامی که با صبر استقامت بی نظیر خود و در بحرانی ترین شرایط جامعه، برترین درس های زندگی را به ما آموخت. دوستداران اهل بیت پیامبر (ص) سالیان درازی است که سیره و گفتار پندآموز این امام همام را سرلوحه ی زندگانی خود قرار داده اند تا در مسیر کمال، قله های سعادت را فتح کنند .
شهادت امام موسی کاظم (ع) هفتمین امام از نسل پاک رسول خدا را به شما خوبان و دوستداران اهل بیت (س) تسلیت می گوییم و از شما می خواهیم که به ویژه برنامه ای که به مناسبت شهادت هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت تهیه دیده ایم، گوش دهید.
در دوران حیات این امام بزرگوار، دو تن از مقتدرترین سلاطین بنی عباس - منصور و هارون - و دو تن از جبّارترین آنان - مهدی و هادی - حکومت میکردند. قلمرو اسلامی به واسطه فتوحات تازه، وسیع شده بود و غنایم و اموال وافر، بر قدرت و استحکام تخت عباسیان می افزود. از سوی دیگر، برخی جریان های منحرف فکری و عقیدتی بی محابا می تاختند. در این شرایط فضای ذهنی مردم از تعارضات انباشته شده بود و رشد این تعارضات فکری، هوشیاری اسلامی و سیاسی مردم را دچار آفت کرده بود. قدرتمنداران نیز به خوبی از سردرگمی مردم سوءاستفاده می کردند و سلطه خود را بر آنها می افزودند. این فضای غبارآلود جامعه اسلامی در عصر امام موسی کاظم(ع)، میدان را بر عَلَمدارانِ صحنه معارف اصیل اسلامی و صاحبان دعوت علوی، تنگ و دشوار ساخته بود.
آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی ایران در وصف دوران سخت حیات امام موسی کاظم (ع) می فرمایند : "در آن دوران، حتی شعر و هنر، فقه و حدیث و حتّی زهد و ورع ، در خدمت اربابان قدرت درآمده بود و مکمل ابزار زر و زور آنان گشته بود... تهدیدی جدی دستگاه خلافت را نمیلرزاند و خلیفه را از جریان عمیق و مستمر دعوت اهل بیت (ع) غافل نمیساخت. در این دوران تنها چیزی که می توانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت (ع) و یاران صدیق آنان را مجال رشد و استمرار بخشد، تلاش خستگی ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران بود و توسل به شیوه الهی «تقیّه». و بدین ترتیب است که عظمت حیرتآور و دهشتانگیز جهادحضرتموسیبنجعفر(علیهوعلیابائهالتحیّةوالسّلام) آشکار می شود."
رنج ها و غم هاى امام موسى بن جعفر نسبت به سایر ائمه اطهار (ع) بعد از فاجعه کربلا، دردناکتر و شدیدتر بود. ایشان تمام دوران درخشان امامت خود را در تبعید و یا زندان سپری کردند، ولی با این وجود، روحیه ی پویا و فعالیت گسترده ی آن حضرت موجب شد که در سخت ترین شرایط نیز دلهای خیل مشتاقان را به سرچشمه ی نور و سعادت ، هدایت کند .
حضرت موسی بن جعفر (ع) در جوانی و در شرایطی زمام رهبری جامعه اسلامی را عهده دار شد که منصور عباسی، خلیفه ی وقت در اوج قدرت بود و با خاندان اهل بیت عداوتی بسیار داشت. سیاست رایج خلفای عباسی در آن زمان ، آزار و کشتار هواداران اهل بیت (ع) بود. منصور بسیاری از خاندان اهل بیت پیامبر (ص) و حتی از نزدیکان خود و بزرگان زمان خود را به قتل رسانده بود و در مکانی مبهم، اجساد آنها را رها کرده بود که این مکان پس از فوت منصور آشکار شد.
امام کاظم(ع) در زمان این خلیفه به امامت رسید و از ابتدا تحت مراقبت شدید بود به گونه ای که دوستداران اهل بیت (ع) که می خواستند ببینند پس از شهادت امام صادق (ع) باید به چه کسی مراجعه کنند ، با زحمت می توانستند به موسی بن جعفر (ع) مراجعه کنند . ایشان نیز به مراجعه کنندگان خود و دوستدارانش تاکید داشتند که راه "تقیه" را در پیش گیرند و به انان می فرمودند : " اگر بدانند که از من حرف شنیدید و از من تعلیماتی دیدید و با من ارتباط دارید، شما را می کشند پس مراقب باشید و تقیّه پیشه کنید."
آن حضرت با وجود سخت گیری و محدودیت، احادیث فراوانی را به تشنگان معرفت آموخت. سیدبن طاووس در این باره می گوید: «گروه زیادی از یاران و شیعیان خاص امام کاظم (ع) در محضر آن حضرت جمع می شدند و سخنان ارزشمند و پاسخ های آن حضرت به پرسش های حاضران را یادداشت می کردند.»
آن حضرت همچون پدران خویش دریای علم و فضل بود و شاگردان زیادی توانستند در محضر ایشان به مقام استادی و فقاهت و تفسیر قرآن و دیگر علوم رایج آن زمان نائل آیند . ابن حَجَر هیثمی، از دانشمندان مشهور اهل سنّت در توصیف وجه ی علمی امام کاظم (ع) می گوید : "موسی کاظم، وارث دانش های پدر و دارای فضل و کمال او بود. وی در پرتو گذشت و بردباریِ شگفتی که در رفتار با مردم نادان از خود نشان داد، «کاظم» لقب یافت و در آن زمان، هیچ کس در معارف الهی و دانش و بخشش به رتبه او نمی رسید."
امام کاظم (ع) در یک دستور جامع و کاربردی برای برنامه ریزی در زندگی چنین می فرماید:
سعی کنید در زندگی، زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
بخشی را به راز و نیاز با خداوند متعال اختصاص دهید. بخشی را هم به تلاش برای کسب روزی حلال اختصاص دهید. زمانی هم به معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادی بپردازید که شما را از عیب هایتان آگاه می کنند و از صمیم قلب با شما یک رو هستند. و چهارم این که زمانی را برای لذتهای حلال قرار دهید که به کمک این بخش است که شما توان گذراندن آن سه بخش را خواهید داشت.
با این تقسیم بندی جامع در می یابیم که بر خلاف مکتبهای به ظاهر عرفانی که دنیا را پست و منفور می دانند و به پرهیز از آن دعوت می کنند، مکتب اسلام برای زندگی دنیوی برنامه ای زیبا ارائه می دهد. برنامه ای که در ان هم توجه به دنیا و لذتهای آن دارد و هم توجه به آخرت. در این باره سخنی دیگر از امام کاظم علیه السلام را می بینیم که در عین کوتاهی بسیار کاربردی و راهگشاست. آن حضرت می فرمایند :
"به خواسته های درونی خود اینگونه پاسخ دهید که آن را از دنیای حلال بهره مند سازید، البته به مقداری که به شأن شما آسیب نزند و اسراف هم نشود و از همین بهره مند سازی حلال برای انجام امور دینی کمک بگیرید ؛ چرا که روایت شده کسی که دنیا را برای دین و یا دین را برای دنیا ترک کند در مسیر اسلام نیست."
آری خواهش ها و تمایلات درونی حقیقتی است انکار ناپذیر که این خواهشها در نگاه دینی به دو بخش حلال و حرام تقسیم می شود. اگر به کلی با این درخواستها مخالفت شود آنگونه که طرفداران سرکوب نفس معتقدند، این نفس سرکوب شده دیگر توان همکاری برای انجام امور دینی را نخواهد داشت. امام کاظم (ع) در این فرمایش نورانی توصیه می کند تا انسان با قدری پاسخ مثبت و حساب شده به خواسته های حلال، از نفس، مرکب راهواری برای طی طریق بندگی و انجام امور دینی بسازد.
محمد بن ساعی شافعی می گوید: " امام کاظم دارای مقامی بزرگ و منزلتی والا بود. در عبادت خدا کوشا و به کرامات مشهور بود. شب را به سجود و قیام و روز را به تصدق و روزه به پایان می رسانید . به خاطر افزونی حلم و گذشتش « کاظم » نامیده شد. با کسانی که به آن حضرت بد می گفتند با احسان، و با خلاف کاران با گذشت رو به رو می شد. در اثر فزونی عبادت، «عبدصالح» خوانده می شد. در عراق به «باب الحوایج» معروف بود؛ چون هر نیازمندی به در خانه او می رفت، بی نیاز از آنجا خارج می شد."
امام کاظم (ع) مدتی طولانی بین 7 تا 10 سال در زندان های مختلف هارون زندانی بود. آخرین بار که حضرت زندانی شد و در آن دوره آزار فراوانی دید، سِندی بن شاهَک، از خشن ترین افراد دستگاه حکومتی هارون، زندان بان او بود. زندان سندی، سیاه چال هایی بسیار هولناک و تاریکی داشت و او در آنجا با حضرت موسی بن جعفر (ع) بسیار بدرفتاری می کرد. در بخشی از زیارت نامه امام کاظم (ع)، به آن حضرت چنین سلام می دهیم و درود می فرستیم: «سلام و درود بر آن شکنجه دیده در قعر زندان ها و تاریکی گودال ها، صاحب ساق پای کوفته شده به وسیله حلقه های زنجیرها».
امام موسی کاظم پس از سی و پنج سال مبارزه، مجاهدت، زندان رفتن، بارها تبعید شدن، در یک محیط رعب زندگی کردن، دوستان زیادی را با زحمت جمع کردن، احکام الهی را در زیر فشار اختناق دستگاه حاکم آن روز منتشر کردن و عمری را با این شیوه گذراندن، در سال ۱۸۳ به دستور هارون الرشید و توسط سندی بن شاهک مسموم شد و در زندان به شهادت رسید . هارون پس از مسموم ساختن امام و برای تحریف افکار عمومی پیغام داد: خدا سندی بن شاهک را لعنت کند او این کار را بدون اجازه من انجام داده است .