ایران پرس-  فاصله زیادی بین واقعیت و دروغ وجود دارد؛ ما معمولا درباره ونزوئلا اظهارات دروغین در فرمت‌های متنوعی از طریق روش هژمونیک می‌شنویم که منجر به سردرگمی در این زمینه می‌شود.

«خاویر تولکاچییر» نویسنده تارنمای خبری "تله‌سور" ونزوئلا در گزارش خود نوشت: سرزمین بولیواری ونزوئلا تحت محاصره قرار گرفته و شاهد بسیاری از جنگ‌ها بوده است.

ونزوئلا کشوری است که مردم و دولت آن تحت محاصره قرار گرفته‌اند.

این محاصره زمانی آغاز شد که «نیکلاس مادورو» رئیس جمهوری ونزوئلا شروع به ادامه راه انقلاب بولیواری کرد، زیرا وی معتقد بوده که براساس این انقلاب می توان این کشور کارائیبی و منطقه آمریکای لاتین را از سلطه اقتصادی و سیاسی محافل نخبه‌گرا و دیدگاه وابسته به منافع ایالات متحده آزاد و آن را نجات داد.

به علاوه، این کشور شاهد شورش های مردمی تحت رهبری «هوگو چاوز فریاس» رئیس جمهور فقید ونزوئلا بود.

درآن زمان ونزوئلایی ها دخالت های ناشی از منافقین در این کشور را رد کردند.

زیرا منافقین پس از سقوط دیکتاتور«مارکوس پرز خیمنز» دیکتاتور سابق ونزوئلا (که وی مورد حمایت آمریکا بود) به دنبال غارت اقتصادی و سیاسی این کشور به مدت 40 سال بوده اند.

براساس نظام دموکراسی بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، هیچ موضوعی بدون نظر و تصمیم مردم این کشورها تغییر پیدا نمی کند.

به این ترتیب، دولت ونزوئلا به منظور کنترل منابع اصلی اقتصادی خود از جمله نفت و قرار دادن رفاه اکثریت مردم ونزوئلایی در اولویت برنامه کاری خود، پیشنهاد ادامه قانون اساسی که در دوره ریاست چاوز در سال 1999 به تصویب رسیده بود، را مطرح کرد.

لازم به ذکر است که آخرین تغییر در قانون اساسی ونزوئلا درسال ۱۹۹۹ در دوران ریاست جمهوری هوگو چاوز انجام شد و مادورو قصد داشت آن را جایگزین قانون اساسی کنونی کشور کند که به گفته او قانون اساسی این کشور می بایست در چارچوب "مردمی، شهروند مدار و کارگری" باشد و نه "قانون احزاب سیاسی".

به این ترتیب، از آن زمان تا کنون، انقلاب بولیواری متحمل حملات پی در پی از سوی منافقین خود شده است.

«خاویر تولکاچییر» در ادامه گزارش خود به انواع جنگ هایی که علیه انقلاب بولیواری رخ داده است، اشاره کرد.

همانطور که جنگ هایی علیه کشوری با اقدامات خشونت آمیز همراه است، خشونت ها و جنگ ها نیز علیه ونزوئلا نیز در شرایط مختلفی رخ داده است، از جمله جنگ علیه جنبش مردمی چاوز و پیروزی های انتخاباتی این کشور.

درحالی که تمامی این حملات با تاکتیک های مختلف علیه ونزوئلا به وقع پیوسته و توسعه یافته است.

این یک استراتژی چند بعدی است که هدف آن پایان دادن به تکامل اجتماعی ونزوئلا بوده است.

این جنگ ها عبارتند از:

جنگ سیاسی؛ یک جنگ اجتماعی، فرهنگی

پس از گذشت 20 سال از تصویب قانون اساسی هوگو چاوز در سال 1999، این کشور شاهد 25 فراخوان انتخاباتی، از جمله انتخابات ریاست جمهوری، مجلس قانونگذاری، منطقه ای، شهرداری و ... بوده است.

بنابراین، بخش های مخالف دولت ونزوئلا سعی کرده اند تا جریان تحولات را در این کشور بولیواری متوقف کنند و آنها اقدامات خشونت آمیز خود علیه ونزوئلا را از طریق کودتا، خرابکاری، محاصره و تحریم های تجاری و مالی، اقدامات خشونت آمیز خیابانی، تحریم انتخابات، اعتصاب، محاصره قانونی، ترور رئیس جمهور ونزوئلا (مادورو)، حملات علیه تاسیسات غیر نظامی و نظامی و نادیده گرفتن استقلال این کشور به اجرا در آورده اند.

اما، چاویسم با تکیه بر قدرت سیاسی و بر اساس سازمان ها و ریشه های قوی مردمی و آگاهی سیاسی و نیروهای نظامی-مدنی خود در برابر این حملات ایستادگی کرده است.

این در حالی است که مخالفان ونزوئلایی تنها از سوی رسانه های خصوصی خود، و سازمان های توطئه آمیز از جمله آمریکا حمایت می شوند.

جنگ الیگارشی علیه انقلاب بولیواری در نهایت یک مبارزه به منظور انکار شرافت و برابری حقوق برای بشریت است و از ویژگی خشونت آمیز این جنگ، تحمیل فرهنگ غربی به عنوان یک الگو برای پیروی از آنها است.

جنگ اقتصادی

همزمان با حملات سیاسی، ونزوئلا همچنین هدف حملات اقتصادی قرار گرفت.

یک عنصر کلیدی در تجاوزات، حمله به پول ملی "بولیوار" بوده است که در اثر فقدان ارزش این واحد پولی، دستمزد ونزوئلایی ها نیز در این کشور کاهش یافت.

کاهش تولید ناخالص داخلی نیز ناشی از کاهش قیمت نفت است (در حال حاضر در حال بهبود کامل است)، که این امر منجر به کاهش بازار داخلی و افزایش بیکاری همراه با درآمد کم، و دلیل اصلی بر مهاجرت ونزوئلایی ها از کشور شده بود.

علی رغم این جنگ اقتصادی، دولت انقلابی بولیواری، تعهد اجتماعی خود را حفظ کرده است و 75 درصد از بودجه ای که برای رفاه مردم سرمایه گذاری کرده بود را محفوظ نگه داشته است.

جنگ رسانه‌ای و دیپلماتیک

هرگونه جست وجوی اخبار درباره ونزوئلا در اینترنت، از طریق یک شرکت آمریکایی با ارائه اطلاعات نادرست صورت گرفته می شود.

به این ترتیب، اکثریت اظهاراتی که از کانال های تلویزیونی منتشر می شد بدون تحقیق و بررسی بر صحت آن خبر، منجر به توسعه یافتن اخبار دروغین علیه ونزوئلا شد.

زیرا دولت امپریالیستی آمریکا سعی بر مخفی کردن وضعیت واقعی و انگیزه های سیاسی ونزوئلا داشته است.

به طور خلاصه، سردرگمی درافکار مردمی درباره وضعیت داخلی ونزوئلا از سوی این رسانه ها ایجاد شد.

گفته شده است که در پشت تمامی این اقدامات، دولت های سابق و کنونی آمریکا قرار گرفته اند و این کشور امپریالیستی به دنبال این است که زمام امور ونزوئلا را بدست آورد و قصد ندارد که قدرت جهانیش کاسته شود.

جنگ روانی

در حال حاضرونزوئلا تحت محاصره است، همانطور که در طول تاریخ، کشورها و مکان های مهم به تسخیر در آمده و محاصره شده اند.

به این ترتیب، تاکتیک ضروری برای محاصره نظامی، جنگ روانی است که هدف آن تضعیف اعتماد به نفس در توانایی دفاع شخصی آن کشور است.

از جمله هدف دیگر از ایجاد جنگ روانی، تقسیم نیروهای مسلح و حمایت آنها از اقدامات کودتا گرایانه است که این امرمنجر به جنگ داخلی و احتمالا تقسیمات ارضی کشور می شود.

این جنگ روانشناختی تحت شایعه دائمی "مداخله نظامی قریب الوقوع" و استدلال پوچ "کمک های بشردوستانه" پیش می رود.

در آمریکای لاتین، به‌رغم پیوستن چندین دولت به اقدامات کودتا گرایانه، به نظر نمی رسد که دولتی خواستار درگیری مسلحانه با پیروزی مشکوک باشد.

با این حال، وضعیت جدی است. حماقت، اقدامات غیر منطقی و افراط گرایی برخی از دولت های منطقه آمریکای لاتین که در معرض تهدید جنگ قرار دارند، می تواند به عنوان متغیر خطرناکی محسوب شود و این امری نیست که بدون توجه از آن رد شد و آن را انکار کرد.

با این حال، این مردم هستند که می بایست با افزایش اتحاد و همبستگی خود، صلح را در کشورشان ایجاد کنند و به تمامی محاصره ها علیه کشور خود پایان دهند.

انگیزه‌های غیراخلاقی معمول در ونزوئلا

انگیزه سیاسی و نامعقول به منظور اعمال حملات علیه ونزوئلا، بسیار متفاوت از حملات جنایی، استعماری نیست.

در کل، کودتاگران هیچ توجیهی را برای این گونه از اقدامات خود قبول نمی‌کنند.

درحالی که تمامی مخالفان و کودتاگران به دنبال دسترسی به ذخایر عظیم طبیعی این کشور مانند نفت، گاز، طلا، آهن و کلتان هستند و سیاست راهبردی کشور امپریالیستی آمریکا تنها بر محور تحریم و محاصره این کشور بولیواری می‌چرخد.

آمریکا علاوه بر رسیدن به این هدف، هدف دیگر نیز دنبال می کند و آن جلوگیری از روابط تجاری و سرمایه گذاری بین چین، روسیه و آمریکای لاتین است، زیرا روابط تجاری میان آنها، هژمونی اقتصادی ایالات متحده و اروپا را در منطقه آمریکای لاتین کاهش می‌دهد.

حال و آینده

امپریالیسم غربی معتقد است، زمان آن فرارسیده است که به حکومت عظیم انقلاب بولیواری پایان دهد.

درحالی که ونزوئلائی‌ها می‌بایست مجددا در برابر اقدامات خشونت‌آمیز و ریاکارانه مخالفان دولت انقلابی بولیواری ایستادگی کنند.

ازسوی دیگر، قصد مردم ونزوئلا از حاکمیت کشور خود بیان شده است و تنها شرط این حاکمیت ایجاد صلح در کشور است و صلح شرط عدالت است.

صلح، عدالت و آزادی در ونزوئلا دیر یا زود منجر به سقوط قدرت امپریالیستی می‌شود که تنها محصول این قدرت امپریالیستی، ایجاد خشونت، اقدامات جاه طلبانه و سلطه بر ثروت کشورهای آمریکای لاتین و از بین بردن رفاه اجتماعی این منطقه است. 138/120

مترجم: نگین فلکشاهی 

بیشتربخوانید:

پاسخ قاطع ونزوئلا به سلطه‌گری آمریکا/ تحلیل

حمایت گوایدو از کمک های آمریکا به ونزوئلا

هشدار قانونگذار آمریکایی درباره دخالت نظامی در ونزوئلا

مادورو: آمریکا به دنبال بی‌ثباتی ونزوئلا است