السفیر: آغاز کار ژنرال "میشل عون" با فرماندهی ارتش بود، سپس نخست وزیری دولتی که رئیس جمهور آن را تشکیل داد؛ رئیس جمهوری که تا آخرین لحظات از دوران ریاستش در کاخ ریاست جمهوری انتظار داشت که دوران ریاستش تمدید شود. سه نفر از اعضای کابینه اش که اعضای شورای نظامی بودند، 22 سپتامبر 1988 استعفا کردند، اما میشل عون در راس کابینه به فعالیتش ادامه داد و دراین سمت، وارد دوجنگ شد: "جنگ آزادسازی" علیه نیروهای سوری موجود در لبنان، سپس جنگ با "نیروهای لبنانی" به رهبری "سمیر جعجع".
مهم نیست که میشل عون درچهل و ششمین جلسه مجلس نمایندگان چه تعداد رای کسب کرده است، وی بدون هیچ نبرد عینی به کاخ بعبدا قدم می گذارد. مهم این است که میشل عون این بار، رئیس جمهوری مشروع و منتخب لبنان است و بیش از دو سوم آرا را کسب کرده و توانسته است که خلا ریاست جمهوری بیش از دو ساله را در لبنان پر کند.
اکنون سوالات و حرف و حدیث ها درباره چگونگی رسیدن میشل عون به کاخ ریاست جمهوری و تغییر موضع ها و اعتراض های برخی ها چه نسبت به مسائل گذشته و چه آینده کم رنگ می شود و لبنانی ها می خواهند تا قبل از اینکه فرصت از دست برود، خلا را پر و موسسات کشور را احیا کنند؛ آن هم در شرایطی که لبنان با بحران اقتصادی شدید مواجه است و درشرایط حاضر هیچ امیدی به کمک کشورهای عربی و جامعه بین الملل برای برون رفت از این بحران وجود ندارد.
طی سی سال گذشته، لبنانی ها میشل عون را در قالب شخصیت های متعدد دیده اند:
اول: فرمانده ارتشی که امین الجمیل در اواخر دوره ریاست جمهوری اش در سال 1988 انتخاب کرد .نخست وزیر دولتی نظامی که نیمی از اعضای آن حاضر نشدند در کابینه باشند، درنتیجه لبنانی ها در سایه دو حکوم،؛ یکی مشروع و دیگری حکومتی که مشروعیت آن زیر سوال بود، مراحل مختلفی از جنگ داخلی را تجربه کردند.
دوم: " قهرمان جنگ آزادسازی" زمانی که تصمیم به "جنگ آزادسازی" برای خارج کردن نیروهای سوریه از لبنان گرفت. این جنگ هزینه بسیاری را برای لبنان داشت و عون را مجبور کرد که از کاخ ریاست جمهوری خارج شود و به سفارت فرانسه در بیروت پناه ببرد، درحالیکه خانواده اش در کاخ ماندند تا اینکه بعداً با مذاکره از آن جا خارج شدند. شاید باید به وی عنوان شخصیت "قهرمان" را برای جنگ با "سمیر جعجع" فرمانده "نیروهای لبنانی" درهمان مرحله داد، یعنی مرحله بین " آزادسازی" و " تبعید" به مدت 15 سال به فرانسه و وی از این مرحله برای تقویت فرهنگ سیاسی خود در خارج از جنگ علیه دیگران استفاده کرد.
سوم: شخصیت " قهرمان" – قهرمانی که هفتم می 2005 درمیان استقبال گرم مردم به کشور بازگشت. این اتفاق یک روز پس از عقب نشینی نیروهای سوریه از لبنان و به دنبال زلزله ترور رفیق الحریری رئیس جمهور پیشین و تاسیس جنبش " 14 مارس" روی داد.
چهارم: مرحله موفقیت تاریخی بعد از دیدار فوق العاده میان میشل عون و سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان در کلیسای مارمخایل در ششم فوریه 2006 و یک روز پس از " جنگ الاشرفیه" بود.
این دیدار نقطه عطف استثنائی نه فقط در حیات سیاسی بلکه در حیات ملی لبنان بود.
این دیدار تاکیدی بر نقش تاریخی مقاومت درآزادسازی کشور از اشغال اسرائیل بود.
میشل عون چهارمین ژنرالی است – صرف نظر از شخصیت ها و شرایط – که به کرسی ریاست جمهوری در لبنان تکیه می زند. اولین آن ها " فؤاد شهاب" بود که طرحی اجتماعی – توسعه را به لبنانی ها ارائه کرد. وی درآغاز دوره ریاست جمهوری اش توانست اصلاحاتی مشروع را به اجرا بگذارد.
لبنانی ها امروز آسوده خاطر رئیس جمهوری جدید خود را می پذیرند، اگرچه هنوز درباره آینده و سرنوشت کشور و موسسات آن دل نگران هستند.
حال با راه یابی میشل عون به کاخ بعبدا، بر اساس توافقات پیشین میان جریانهای سیاسی باید منتظر معرفی سعد حریری به عنوان نخستوزیر لبنان از سوی عون و نیز برگزاری انتخابات پارلمانی بود.
زمان، تعیین خواهد کرد که رئیس جمهوری جدید چه کاری می تواند برای نظام لبنان انجام دهد؛ نظامی که ثابت کرده است قوی تر از آن است که شکست بخورد.