این شبکه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ در لندن آغاز بهکار کرد. مالک آن شرکت «ولنت مدیا» و صاحب امتیاز آن شرکت «گلوبال مدیا» است که «عادل عبدالکریم» تبعه عربستانی و نزدیک به دربار آل سعود و اشخاص و رسانههای صاحب نام آن مانند «عبدالرحمن راشد» و «شبکه العربیه» است.
افزون بر این، وابستگی این رسانه به عربستان را میتوان از رویکرد تبلیغی رسانههای عربستانی مانند «العربیه» و «الحدث» دریافت که منبع خبرها و گزارشهای ضد ایرانی خود را «ایراناینترنشنال» معرفی میکنند که حاکی از تلاش برای اعتبارافزایی به آن است.
همچنین، این رسانه در خبرها و گزارشهای خود در جهت ترویج سیاستهای «محمد بنسلمان» ولیعهد عربستان سعودی عمل و از هر گونه نقد و انتقاد سیاستهای ریاض پرهیز میکند که گواه گویای دیگری بر وابستگی آن به ریاض است.
بسیاری از کارکنان و تهیه کنندگان و کارگردانهای برنامههای این شبکه نیز مانند شبکه «بیبیسی فارسی» از شهروندان انگلیسی هستند. کاملاً واضح است که رویکردها و عملکردهای سیاسی این رسانه قاعدتا باید در چارچوب سیاستهای لندن و خطوط قرمز مشخص آن دنبال شود، به این معنا که سیاست تبلیغی آن در چارچوب سیاستهای عربستان و انگلیس باید پیش برود.
با توجه به این توضیح، درباره تصمیم این شبکه برای انتقال دفتر مرکزی خود به واشنگتن، چند سناریو قابل تصور است.
نخستین سناریو یا علت همان است که این رسانه خود اعلام کرده و گفته است که این تصمیم را بهعلت مسائل امنیتی و وجود تهدیدها علیه کارکنان خود در نتیجه گزارشهای پلیس انگلیس اتخاذ کرده است. در این ادعا، ایراناینترنشنال جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده است که جان کارکنان آن را در انگلیس تهدید میکند. کاملاً مشخص است که ادعای ایراناینترنشنال دراینباره، واهی و بیاساس است زیرا اولا همانطور که اشاره شد، بخشی از کارکنان این رسانه انگلیسی هستند، و اگر پلیس انگلیس نتواند حداقل امنیت شهروندان خود را تأمین کند، در آن صورت ماهیت وجودی آن زیر سؤال میرود. دوم اینکه چنین ادعایی با استناد به گزارشهای پلیس انگلیس، در واقع، اذعان پلیس و نیروهای امنیتی این کشور به ضعف و ناتوانی خود و در واقع، خودزنی است که چنین چیزی بهلحاظ منطقی بعید است و امکان ندارد.
دومین سناریو این است که لندن با این اقدام به جمهوری اسلامی ایران پالس مثبت فرستاده است به این معنا که با تندرویهای تبلیغی این شبکه علیه جمهوری اسلامی ایران موافق نبوده و دیگر اجازه نمیدهد این رسانه بیش از این علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف براندازی آن فعالیت داشته باشد. در این چارچوب این احتمال مطرح است که انگلیس درصدد حفظ خطوط تماس و گفتوگو با ایران در هر شرایطی در آینده است و اگر روابط غرب با ایران در آینده تیرهتر شود، انگلیس درصدد است روابط و تماسهای خود را با تهران حفظ کند.
سومین سناریو این است که ایراناینترنشنال در واقع، از لندن اخراج شده است، به این علت که فعالیتهای تبلیغی آن به ضرر «بی بی سی فارسی» است که رسانه اصلی لندن و معطوف به اهداف و منافع آن است. بر اساس این گزاره، لندن احساس کرده است که ادامه فعالیت ایراناینترنشنال خطری برای بیبیسی و در نتیجه به خارج شدن آن از گردونه رقابت رسانهای منجر خواهد شد که ابزاری در دست انگلیس علیه ایران بهشمار میرود، زیرا علاوه بر اینکه ایراناینترنشنال درصدد جذب مخاطبان بیبیسی بوده بسیاری از مجریان، کارکنان و کارشناسان این رسانه و شبکه «من و تو» را نیز جذب کرده و درعمل فعالیت آنها را با مشکل مواجه کرده است.
چهارمین و محتملترین سناریو اما این است که این تصمیم در چارچوب طرح و سناریویی فراتر و گستردهتر اتخاذشده است که آمریکا در حال آماده کردن آن علیه جمهوری اسلامی ایران است.
این سناریو در واقع، به سناریوی «براندازی» نظام جمهوری اسلامی در ایران مرتبط است. بر اساس این سناریو، آمریکاییها به این جمعبندی رسیدهاند که برای هماهنگی بهتر با چهرههای معارض جمهوری اسلامی، باید دفتر مرکزی ایراناینترنشنال به واشنگتن منتقل شود. در واقع، مسئولیت تبلیغی و پروپوگاندای اتاق فکر معارضان در آمریکا به این شبکه محول شده است.
به نظر میرسد که معارضان و آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که ایراناینترنشنال در مقایسه با دیگر ارگانهای تبلیغی آنها از ظرفیت و کارآمدی بیشتری برای تبلیغ و پروپوگاندا علیه جمهوری اسلامی و تبلیغ دیدگاههای معارضان و عملی کردن سناریوهای آنها برای آینده ایران برخوردار است.
با چنین تصمیمی در واقع، ایراناینترنشنال در آینده تحت کنترل کامل آمریکا در خواهد آمد و بر اساس سیاستهای اعمالشده واشنگتن عمل خواهد کرد و به رسانهی ترجیحی و تفضیلی آمریکا تبدیل و از کنترل عربستان و لندن خارج خواهد شد.
بر اساس این گزاره احتمالی، این تصمیم نشان میدهد که آمریکاییها و غربیها در حال تهیه سناریوها و طرحهای شومی برای تحت فشار قرار دادن یا براندازی نظام جمهوری اسلامی در ایران هستند که نخستین آنها اعتباربخشی به معارضان و براندازان خارجنشین و مشروعیتبخشی به آنها با دعوتشان به مجامع و نشستهای بینالمللی مانند «کنفرانس امنیتی مونیخ» در آلمان و معرفی آنها بهعنوان نماینده مردم ایران، و اعتبارزدایی از نظام جمهوری اسلامی و مشروعیتزدایی از آن هستند.
دکتر جلال چراغی کارشناس سیاسی و رسانهای منطقه
منبع: خبرآنلاین
بیشتر بخوانید:
ایران اینترنشنال؛ رسانه حرفهای یا اتاق هدایت اغتشاشات