جنگ های پی در پی خاورمیانه را درگیر کرده است، ترکیه خود را به اغلب درگیری های منطقه ای وارد کرده و در تمام آنها بازنده شده است

به گزارش ایران پرس به نقل از گلوبال ریسرچ، ترکیه تحت رهبری رجب طیب اردوغان، در بسیاری از منازعات خاورمیانه درگیر شده و با طیف متنوعی از جنگ سالارها، مزدوران تروریست، توسعه طلبان صهیونیست، زمامداران فئودال و روسای قبایل ائتلاف کرده و همپیمان شده که نتایج فاجعه بار اقتصادی، سیاسی و نظامی برای مردم ترکیه به همراه داشته است.

فاجعه های داخلی اردوغان

اردوغان در طول دهه اول قرن 21، پیمانی راهبردی با سازمانی نیمه مخفی به ریاست فتح الله گولن شکل داد که در تبعیدی خود خواسته  در آمریکا به سر می برد و از جانب دستگاه اطلاعاتی این کشور حفاظت می شد. این همپیمانی برای تضعیف نفوذ چپ ها، سکولارها و ملی گراهای مخالف صورت گرفته بود. اردوغان به واسطه گنجینه مستندات جعلی گولنیست ها توانست ارتش را از وجود ملی گراهای آتاتورکی پاکسازی کند. او به تاخت و تاز خود ادامه داد و تلاش کرد تا حزب سکولار جمهوری خواه و اتحادیه تجاری چپ ها، جنبش اجتماعی دانشگاهیان، خبرنگاران، نویسندگان و فعالان دانشجویی را محدود سازد. اردوغان با حمایت جنبش خدمت فتح الله گولن یکی پس از دیگری پیروزی در انتخابات را جشن می گرفت.

اردوغان نتوانست تشخیص دهد که جنبش گولنیستی «خدمت» به عنوان یک سازمان سیاسی خرابکار عمل کرده است که در تمام ارکان اداری، نظامی، قضایی، انتظامی و سازمان های اجتماعی نفوذ کرده و با سازمان اطلاعات مرکزی و بخش های نظامی آمریکا روابط داشته و همچنین روابط دوستانه ای با سیاستمداران اسرائیلی دارد.

در سال 2013 اردوغان با فشارهای زیادی از جانب جنبش گولن مواجه شد که تلاش می کرد دولت ترکیه را با افشای فسادهای چند میلیون دلاری اردوغان و خانواده اش بی اعتبار و ساقط کند و انقلاب رنگی دیگری را برای تغییر رژیم بر پا کند.

اردوغان با کشف آسیب پذیری داخلی خود، به سمت کاهش قدرت و حوزه نفوذ رسانه های وابسته به جنبش گولن حرکت کرد. او برای مواجهه با دامنه گسترده و عمیق نخبگانی که با جنبش گولن در ارتباط بودند آماده نبود. در جولای 2016 کودتایی نظامی به رهبری جنبش گولن و با حمایت ضمنی نیروهای نظامی آمریکایی مستقر در ترکیه روی داد. این کودتا با بسیج مردمی و کمک نیروهای نظامی شکست خورد.

اردوغان پس از این کودتا تلاش کرد تا ارتش، دولت، مدارس، مشاغل و موسسات خصوصی و رسانه ای را از پیروان جنبش گولن پاکسازی کند. او حتی حوزه پاکسازی ها را به رهبران سیاسی سکولار و ملی گراهایی که همیشه با گولنیست ها و تلاش آنها برای کودتا مخالفت می کردند نیز گسترش داد.

پس از کودتا و تلاش های اردوغان برای پاکسازی نهادهای دولتی، قضایی و نظامی از پیروان گولن، دولت ترکیه عملا تضعیف شد و در بسیاری از جنبه های اجتماعی دچار چند دستگی شد. اردوغان کنترل امنیتی کشور را با فضای فرهنگی، آموزشی و تجاری ویران شده به پایان برد.

کودتای گولنیست ها با اجازه و رهبری فتح الله گولن شروع شد، در حالی که وی خود در امارت خصوصی و محرمانه اش در آمریکا پناه گرفته بود. کاملا روشن است که آمریکا در کودتا نقش داشته و با درخواست اردوغان برای استرداد گولن مخالفت کردند.

وابستگی اردوغان به رهبری آمریکا/ناتو، تلاش های وی برای ریشه کن کردن کودتا و ساختار قدرت داخلی و خارجی کودتاگران را بی اثر کرد. پایگاه های نظامی آمریکا و ناتو همچنان در ترکیه مشغول فعالیت هستند و نفوذ خود را بر ارتش ترکیه حفظ کرده اند.

پس از کودتا، کاهش نفوذ گولنیست ها در اقتصاد منجر به کاهش رشد و سرمایه گذاری اقتصادی در ترکیه شد. پاکسازی ارتش و نهادهای اجتماعی آمادگی نظامی ترکیه را تحت تاثیر قرار داد و نظام مردمسالاری بر پایه آرای همگانی را تضعیف کرد. اردوغان پیش از این در پاکسازی های سال 2014 تقریبا اعتبار خود برای ریاست جمهوری را از دست داده بود.

فاجعه های سیاست خارجی اردوغان

انحراف یک حکمران زمانی روی می دهد که ارتش خود را ضعیف کند، شهروندان خود را محدود سازد و دست به ماجراجویی خارجی خطرناک بزند: این دقیقا همان چیزی است که اردوغان در طول سال های گذشته انجام داده است.

اول اینکه اردوغان از یک شورش تروریستی در سوریه حمایت کرد، به آنها سلاح داد، نیروی تازه داوطلب در اختیارشان قرار داد و اجازه تردد نامحدود از مرزهایش را به آنها داد. بسیاری از تروریست هایی که برای پیوستن به جبهه های جنگ در سوریه و عراق اقدام می کردند از مرزهای ترکیه عبور می کردند.

دوم اینکه اردوغان مبارزات انتخاباتی پر هیاهویی را در میان ترک های ساکن آلمان به راه انداخت که در واقع حق حاکمیت این کشور قدرتمند اروپایی را نقض کرد. درنتیجه اردوغان تنش ها و دشمنی با یکی از نزدیک ترین متحدان اروپایی اش برای پیوستن به اتحادیه اروپا را بیشتر کرد و به نوعی این فرایند را عملا پایان داد.

سوم اینکه اردوغان از اشغال و بمباران لیبی توسط ناتو و کشتن معمر قذافی دیکتاتور لیبی حمایت کرد، در حالی که لیبی و قذافی یک صدای مستقل بود که به عنوان یک متحد بالقوه می توانست در مقابل دخالت های سلطه گران در شمال آفریقا مقاومت کند.

چهارم اینکه اردوغان از دولت نوپای محمد مرسی در مصر و اخوان المسلمین پس از پیروزی در انتخابات 2012 و در پی انقلاب مصر در سال 2011 حمایت کرد. او از همان فرمولی که در ترکیه در قبال سکولارها و مخالفان دموکراتیک استفاده می کرد، پیروی کرد. این تحولات در نهایت به کودتای نظامی خونین با حمایت آمریکا  در جولای 2013 توسط ژنرال عبدالفتاح السیسی منجر شد.

پنجم اینکه روابط دوستانه واقعی اردوغان با اسرائیل، علیرغم انتقادات شفاهی، در مقابل اقدام تل آویو در کشتار نه نفر از اتباع ترکیه که تلاش داشتند محاصره مردم قحطی زده غزه را بشکنند، به روابط ترکیه با کشورهای عرب حامی فلسطین و ملی گراها در ترکیه آسیب زد.

ششم اینکه اردوغان روابط منفعت طلبانه با مسعود بارزانی را گسترش داد و جریان نفت منطقه کردستان به اسرائیل را آسان کرد. قرادادهای غیرقانونی نفتی اردوغان با بارزانی، موضع کردها برای جدایی طلبی از عراق را تقویت کرد و فساد گسترده در میان خانواده اردوغان رواج یافت.

هفتم اینکه اردوغان با ساقط کردن یک فروند جنگنده روسی در سوریه، به تنش های نظامی با روسیه دامن زد. این اتفاق موجب شد که روسیه یک تحریم اقتصادی علیه ترکیه وضع کند. این شرایط باعث شد که میزان درآمدهای صادراتی ترکیه کاهش یافته و مسکو جزو فهرست دشمنان ترکیه قرار گیرد. (عراق، سوریه، فلسطین، عربستان ، آمریکا، آلمان، حزب الله و ایران).

و همچنین در موردی دیگر،  اردوغان از کشور کوچک اما نفت خیر قطر حمایت کرده و برای مقابله با تهدید عربستان ، به این کشور تسلیحات و سرباز فرستاد. عربستان خود کشوری نفت خیز و متحد آمریکا است.

علیرغم سیاست های داخلی و خارجی مصیب بار اردوغان درس هایی را که باید می گرفت را نیاموخت. وقتی کردهای عراقی با حمایت اسرائیل به دنبال برگزاری همه پرسی جدایی یکی از نفت خیزترین مناطق از عراق بودند، اردوغان هیچ واکنش عملی موثری برای مقابله با این تهدید بزرگ برای امنیت ملی ترکیه انجام نداد. او صرفا به تهدیدات شفاهی مبنی بر مسدود کردن دسترسی کردها به خطوط انتقال نفت ترکیه بسنده کرد. اردوغان ترجیح داد که از مزایای ترانزیت نفت بهره مند شود، با عراق و سوریه دشمنی کرده و روابط بین کردهای عراق با تجزیه طلبان تندرو در سوریه و ترکیه را تقویت کند.

به دلیل ناتوانی اردوغان در بستن پایگاه های نظامی آمریکا در ترکیه پیرو حمایت های آنها از کودتای فتح الله گولن، ارتش ترکیه همچنان زیر نفوذ سنگین آمریکا قرار دارد و احتمال شورش دیگری نیز وجود دارد.

چاپلوسی اردوغان از «ملی گرایی» بیشتر به عنوان ابزاری برای سرکوب احزاب سیاسی دموکراتیک داخلی و اتحادیه های تجاری و جوامع کرد و علوی صورت می گرفت.

حمایت اولیه اردوغان و مخالفت بعدی او با گروه های جهادی تروریست که می خواستند دولت ملی گرای سکولار دمشق را سرنگون کنند باعث شد که تروریست های داعش چندین منطقه در استانبول و آنکارا را بمبگذاری کرده و تلفات سنگینی را باعث شوند.

نتیجه گیری

اتحاد غیراصولی، فرصت طلبانه و امپریالیستی اردوغان با ناتو، نشان داد که یک کشور مشتاق قدرت منطقه ای نمی تواند در سایه امپراتوری آمریکا، تکیه گاهی برای خود پیدا کند.

اردوغان معتقد بود که اگر یک متحد وفادار برای آمریکا باشد، ترکیه را از خطر کودتا مصون نگه می دارد. اردوغان متوجه نشده بود که در برنامه های ایالت متحده برای حفظ حاکمان خدمتکار به یک سرباز یکبار مصرف تبدیل شده بود.

اردوغان اعتقاد داشت که همکاری ترکیه با آمریکا برای سرنگونی بشار اسد رئیس جمهور سوریه می تواند به ضمیمه شدن بخش های شمالی سوریه به ترکیه منجر شود اما در عمل باعث شد که کردهای سوری مورد حمایت آمریکا با کردهای ترکیه متحد شوند. با دخالت اردوغان در شکست سوریه و نابودی زیرساخت ها و نهادهای دولتی این کشور، جدایی طلبی دو سوی مرزهای ترکیه تقویت شدند.

اردوغان نتوانست ساده ترین قاعده سیاست امپریالیستی را درک کند که هیچ متحد دائمی وجود ندارد بلکه فقط منافع دائمی وجود دارند. اردوغان تصور می کرد که با اقداماتی که به جای آمریکا انجام داد، در تقسیم قدرت پاداشی دریافت خواهد کرد و از ثروت و سرزمین در خاورمیانه نصیبی خواهد برد. در عوض آمریکا همچون همه قدرت های امپریالیستی، آنجا که به اردوغان نیاز داشت به خوبی از آن استفاده کرد و بعد او را به دور خواهد انداخت.114/111

*آنچه در این گزارش آمده به معنی تایید محتوای مطالب نویسنده نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی منتشر شده است.