جوزپ بورل گفت: "از نظر من نظام بین الملل که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا جایگاه خود را به عنوان هژمون از دست داده است و نظم چندجانبهای که پس از سال ۱۹۴۵ برقرار شده بود، رو به ضعیف شدن است."
بورل با اشاره به موفقیت احتمالی روسیه در جنگ با اوکراین از خطرات آن برای اروپا گفت: "ما تاکنون به چتر امنیتی آمریکا متکی بوده ایم. اما این چتر شاید همیشه باز نماند و من معتقدم که نمیتوانیم امنیت خود را به انتخابات آمریکا که هر چهار سال یکبار برگزار میشود گره بزنیم؛ بنابراین باید سیاست دفاعی و امنیتی خود را بیشتر توسعه دهیم."
اذعان این مقام ارشد اتحادیه اروپا بار دیگر به مساله ای که مدتهاست از سوی صاحب نظران روابط بین الملل مطرح شده یعنی افول تدریجی آمریکا و نزول نقش آن در عرصه جهانی در ابعاد مختلف صحه می گذارد.
در عین حال تاکید بورل بر لزوم استقلال دفاعی اروپا از آمریکا نشانه دیگری از باور مقامات ارشد اروپایی به تنزل جایگاه ایالات متحده در عرصه جهانی و نیز بی اعتمادی فزاینده به آن است.
تنزل موقعیت جهانی آمریکا و افول سیاست خارجی واشنگتن هر چند عملا ازدهه 1970 میلادی و شکست آشکار آمریکا در جنگ ویتنام آغاز شد، اما از دوره زمامداری «جورج دبلیو بوش» و اقدامات یکجانبه گرایانه و خود سرانه وی مانند حمله به افغانستان وعراق به رغم مخالفت سازمان ملل روندی فزاینده پیدا کرد.
در عین حال روی کارآمدن «دونالد ترامپ» به عنوان رئیس جمهوری جدید آمریکا در 20 ژانویه 2017 موجب حیاتی دوباره برای سیاست یکجانبه گرایی و تشدید اختلافات واشنگتن با قدرت های جهانی شد. دوره زمامداری ترامپ را می توان دوره تسریع افول ایالات متحده به ویژه در عرصه سیاست خارجی با تضعیف پیوندهای فراآتلانتیکی و نیز وقوع جنگ های تجاری با چین و اروپا دانست.
در دوره ریاست جمهوری «جو بایدن» نیز به رغم تلاش وی برای احیای روابط فرا آتلانتیکی و همراه ساختن اروپا با آمریکا در عرصه سیاست ها و اقدامات مشترک، اما به دلیل تشدید تنش ها با روسیه و چین عملا واشنگتن در عرصه جهانی با تنگناها و موانع زیادی برای نفوذ و اثر گذاری مواجه شده است. این امری است که اندیشمندان مختلف آمریکایی برآن صحه نهاده اند.
در واقع بر خلاف ادعای جورج بوش پدر رئیس جمهور وقت آمریکا در اوایل دهه 1990 میلادی که مدعی شده بود که امروز تنها قدرت مسلط دنیا آمریکا است، اما در عمل آمریکا در نظم جهانی جدید روند رو به افول و انزوا داشته است. این امر با توجه به رویکرد و اقدامات دو قدرت بین المللی رقیب ایالات متحده یعنی روسیه و چین در راستای تحقق نظام چند قطبی و نیز ضعف روز افزون اقتصادی و نظامی آمریکا و در عین حال گسترش اختلافات داخلی و دو قطبی شدن جامعه آمریکا در حال تحقق است.
مساله دیگری که در زمینه تغییر نظم جهانی قابل ذکر است انتقال قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی علمی، از غرب به قاره آسیا است. این امر با توجه به اهمیت روزافزون منطقه آسیا اقیانوس آرام در عرصه جهانی در قرن بیست و یکم در عرصه های مختلف اقتصادی، تجاری، فنآوری، سیاسی و فرهنگی و نیز نقش آفرینی روز افزون چین در عرصه مسائل منطقه ای و جهانی و گسترش روابط آن با دیگر کشورها معنا پیدا می کند.
به گفته بورل در 30 سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از شش درصد به تقریبا 20 درصد رسیده است در حالی که سهم اروپاییها از 21 درصد به 14 درصد و آمریکا از 20 درصد به 15 درصد کاهش یافته است.
بورل اذعان کرده که چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای اروپا و آمریکا نه فقط در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوریهایی که آینده ما را شکل خواهند داد، است.
نماد این تغییر، جایگزینی تدریجی گروه 20 مرکب از قدرت های اقتصادی جهانی و اقتصادهای نوظهور در کنار قدرتهای اقتصادی منطقه ای است که این مساله خود به معنای پایان سلطه اقتصادی غرب و سر برآوردن قدرت های اقتصادی جدید در بُعد جهانی و منطقه ای است. ضمن اینکه قدرتهای رقیب غرب یعنی چین و روسیه در کنار اقتصادهای نوظهور مانند هند، برزیل و آفریقای جنوبی که همه از اعضای گروه بریکس محسوب می شوند به طور خاص خواهان ایجاد نظام چند قطبی به جای نظام تک قطبی بوده و این به معنای به سر رسیدن نظم بین المللی لیبرال خواهد بود.
به نظرمی رسد مهمترین نگرانی آمریکا رقابت روبه گسترش چین با آمریکا و تلاش پکن برای تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی جهان و یک بازیگر تعیین کننده بین المللی است. در این راستا در گزارش سال 2023 جامعه اطلاعاتی آمریکا تصریح شده است: "چین از توانایی لازم برای انجام تلاشهای مستقیم جهت تغییر نظم قاعدهمحور جهانی در تمامی عرصهها و در مناطق مختلف برخوردار است."
چین و روسیه معتقد هستند که تحولات بین المللی و واقعیات نظام جهانی موید گذار به سوی نظام چند قطبی است، در حالی که آمریکا هنوز هم با پافشاری بر حفظ نظام تک قطبی و تلاش برای ایفای نقش پلیس جهانی به دنبال اهداف و خواسته های خود از طریق یکجانبه گرایی است. با این حال روندهای جهانی نشانه ناکامی واشنگتن در تداوم هژمونی خود در سطح جهانی و ظهور قدرتهای رقیب در عرصه بین المللی است.
نویسنده: سيدرضا مير طاهر
117