ایران پرس: حضرت امام خمینی (ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بزرگمردی بود که مردمی ترین قیام ظلم ستیزانه و عدالتخواهانه قرن را شکل داد و اسلام را به عنوان مکتبی راهگشا و نجات بخش به جهانیان معرفی کرد.

امروز، چهاردهم خرداد، سالگرد روزی است که گوهر گران سنگی از صدف حیات به معراج رفت و عاشقان و مشتاقان مکتب او را به سوگ نشاند.

روح الله خمینی؛ مجتهد و فقیه بزرگی بود، همچنان که فیلسوف و عارفی صاحب نظر بود، اما آنچه که او را رهبر بزرگ انقلاب ایران نمود، مبارزه و جهاد مخلصانه اش در راه خدا بود. جهادی که تا آخر عمر ادامه داشت و سلطنت موروثی ظالمانه را برانداخت و حکومتی بر اساس توحید و اسلام بنا نهاد.

امروز؛ یاد و خاطره بزرگمردی را گرامی می داریم که بنیان‌گذار یک مکتبِ فکری و سیاسی و اجتماعی است.

بدون شک زنده نگاه داشتن یاد و نام امام خمینی در گرو درک مبانی فکری او است:

امام خمینی، در دوره ای انقلاب اسلامی را پایه گذاری نمود که برداشت های گوناگونی از اسلام به وجود آمده بود. برداشت هایی که گاهی کاملاً در مقابل یکدیگر قرار داشتند و قبول یکی مستلزم رد دیگری بود. همه این برداشت ها، به نوعی اسلام تلقی می شد!

اما نظر امام خمینی (ره) این بود: "ما یک اسلام نداریم؛ بلکه اسلام­ های متفاوتی داریم و همه­ ی این اسلام ­ها از اعتبار برخوردار نیستند؛ یکی در خدمت قدرت­های استعماری، تحجر، جهان سرمایه ­داری و یکی در جهت حمایت از توده ­های میلیونی، مستضعفین، کسانی که بر آن­ها غضب شده، کسانی که زیر سلطه استعمار می‌باشند."

بنیانگذار جمهوری اسلامی، در طول دوران مبارزاتی خود به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌ طور جدی، بر جدایی اسلام حقیقی از اسلام‌های انحرافی و تحریف ‌شده اصرار و تأکید داشت.

امام راحل (ره)، در کنار معرفی ابعاد مختلف اسلام و مبارزه با طاغوت، استعمار و استکبار جهانی - به مقابله با خرافه، تحجرگرایی،  مقدس­ مآبی و انحرافات فکری - می پرداخت. ایشان در معرفی اسلام حقیقی، اصطلاح «اسلام ناب محمدی» و در معرفی اسلام­ های انحرافی، اصطلاح «اسلام آمریکایی» را به کار برده و تاکید می کردند: "باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب را از زنگارهای تقدّس مآبی و تحجرگرایی اسلام آمریکایی جدا کرده و به مردم مستضعف نشان دهیم."

یکی از مبانی اعتقادی امام راحل (ره)، اعتماد به صدق وعده الهی و بی‌اعتمادی به قدرت‌های مستکبر و زورگوی جهانی است. در آیه 7 سوره محمد، خداوند خطاب به مسلمانان می فرماید: "إنْ تَنْصُرُوا الله ینْصُرْکُمْ وَ یثَبِّت أقدامَکُم:  اگر خدا را یاری کنید، خدا نیز شما را یاری می کند و گام های شما را استوار می سازد."

امام راحل (ره) در تمام دوره های زندگی به قرآن اعتماد داشته و با ایمان بر وعده و نصرت الهی تصمیم می گرفت و عمل می کرد. 

ایشان ۲۰ سال پیش از آغاز مبارزه یعنی ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۲۳ شمسی، در شرایطی که خفقان سیاسی در جامعه حکم فرما بود، پیامی خطاب به ملت ایران و علمای اسلام نوشت که در آن اعتقاد و اعتماد به وعده و نصرت الهی موج می زند.

این پیام با آیه 46 سوره سباء «قُلْ  إِنَّما أَعِظُکمْ بِواحِدَه أَنْ تَقُومُوا لله مَثْنی  وَ فُرادی» آغاز شده و در ادامه چنین آمده بود: "قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به مقام قرب الهی رسانده و از جلوه های گوناگون عالم طبیعت رهانده ... قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد... قیام برای خداست که خاتم النبیین- صلی الله علیه و آله - را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت..."

 امام خمینی (ره) با همین اعتقاد و پشت گرمی به وعده ها و نصرت الهی انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رسانید.

امام خمینی(ره) روشنگری و بیدارسازی توده‌های مردم را ضروری می دانست و معتقد بود که بدون آگاهی ­بخشی به مردم نمی‌توان انتظار داشت که آنان برای حفظ اسلام قیام کنند.

این روشنگری مردم را نیز در دو وجه؛ شناخت اسلام و احکام آن به‌منظور تحقق تأسیس حکومت اسلامی‌  و دیگر، افشاگری جنایات و ستم‌های رژیم‌های خودکامه و رفتارهای  ضداسلامی آنان می دانست.

بیشترین چیزی که باعث تأسف امام راحل (ره) می شد، ضایع­ کردن نسل جوان و دور نگهداشتن طبقات تحصیل‌کرده و دانشگاهی از اسلام بود، بطوریکه در این باره می فرمود: "تردیدی نیست که اگر مسلمانان بر رشد سیاسی و اجتماعی خود بیفزایند به‌راحتی می‌توانند بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های امت اسلامی را با تبادل افکار و تشریک مساعی برطرف کرده، برای اداره امور خود به روش­های سودمندی دست یابند. بنابراین، بر تمام مسلمانان و پیشاپیش آنان بر علمای روحانی و طلاب حوزه‌های علمیه اسلامی واجب است که علیه سمپاشی‌های دشمنان اسلام، به هر وسیله‌ی ممکن قیام کنند تا اینکه بر همگان آشکار شود که اسلام برای اقامه‌ی حکومتی عدل­ گستر آمده است."

یکی دیگر از خطوط اصلی تفکر امام راحل (ره) مسئله وحدت ملّی است. وحدت به این معنی نیست که فقط یک فکر و سلیقه وجود داشته باشد که چنین چیزی هرگز عملی نیست. انسانها نظرات و افکار متفاوت و مخالف یکدیگر دارند، مهم این است که با داشتن این اختلاف نظرها، در رسیدن به یک هدف و مقصد واحد بتوانند با هم متّحد شوند.

امام خمینی (ره) معتقد بودند که باید به دور از تفرقه و با وحدت کلمه، دشمنان را در هم کوبید که اگر این کار صورت نگیرد، آنها زودتر اقدام و بر مسلمانان غلبه می کنند. لذا در توصیه خود به مردم چنین گفت: "بر ملّت شریف ایران است که در هر مسلکی و با هر گروهی هستند، از اختلاف و نفاق و کارشکنی برای یکدیگر دست بردارند و دشمنان را با وحدت درهم کوبند و نزاع های شخصی و گروهی را که جز از هوای نفس برنمی خیزد، کنار گذارند. گویندگان و روشنفکران و متفکران و دانشگاهیان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع امید دشمن اصلی ما، آمریکا، کنند که با سلطة دشمن قدرتمند، برای هیچ یک چیزی باقی نخواهد ماند.»" 

تواضع و فروتنی امام خمینی، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، زبانزد عام و خاص بود.

هنگامی که ایشان در پاریس بودند، یک روزنامه‌نگار درباره زندگی‌ خصوصی‌ ایشان‌ سؤال‌ کرد. امام در جواب‌ گفتند: "زندگی‌ خصوصی‌ من‌ مثل‌ زندگی‌ خصوصی‌ همه‌ی‌ مردم‌ عادی‌ است‌. من‌ طلبه‌ای‌ هستم‌ مثل‌ سایر طلبه‌ها."

خبرنگار تلویزیون‌ آلمان‌ از حیطه‌ی‌ قدرت‌ و نفوذ ایشان‌ پرسید. آن‌ رهبر فرزانه‌ در جواب‌ گفتند: "من‌ با مردم‌ ایران‌ برادر هستم‌ و خود را خادم‌ و سرباز آنان‌ می‌دانم‌."

شاید در آن‌ زمان‌، برای‌ این‌ خبرنگار و دیگر جهانیان‌، به‌ سادگی‌ قابل‌ قبول‌ نبود مردی‌ که‌ سخنانش‌ رعدآسا بر سر استبداد و استعمار فرود می‌آید، این‌ گونه‌ در برابر ملتش‌ خاضع‌ و خاشع‌ باشد و بگوید: «... خمینی‌ یک‌ طلبه‌ی‌ ضعیفی‌ است‌، این‌جا نشسته‌ با شما صحبت‌ می‌کند و مردم‌ هم‌ به‌ او علاقه‌ دارند، چون‌ نوکر خودشان‌ است‌. آدم‌ به‌ نوکرش‌، به‌ خادمش‌ علاقه‌ دارد...»

علاقه امام راحل (ره) به توده های مردم و محرومان یک علاقه دوطرفه بود. هنگامیکه امام به نجف تبعید شدند، با گرمای آزار دهنده ای که گاهی به بالای 55 درجه می رسید مواجه شدند. بسیاری از دوستان به امام پیشنهاد کردند که ایشان هم مانند بسیاری از علما، به شهر کوفه سفر کنند. امام نپذیرفتند. آنها اصرار کردند اما امام (ره) در پاسخ تمنای آنها گفتند: "من خجالت می ‏کشم. الآن خیلی از اشخاص هستند که برای محبّت به من و محبت به اسلام یا در زندانهای رژیم هستند و یا به مناطقی با آب و هوا سخت تبعید شده ‏اند، و تحت شکنجه هم هستند، آن ‏وقت من بخواهم به کوفه بروم؟ شما هم اصرار نکنید چون این مطلب شدنی نیست."

این روزها که ملت ایران عزادارِ رحلت شهادت گونه  رئیس جمهورشان هستند، مردم دنیا، بیش از هر زمان دیگری با خمینی و مکتب وی آشنا شدند. آنان دیدند که انقلاب خمینی، به معنای واقعی کلمه، زنده است و مکتب اش با گذشت زمان ریشه دارتر شده است.

ابراز احساسات مردم ایران در تشییع جنازه رئیس جمهورشان، همانند عزاداری و ابراز احساسات آنان در خرداد سال 1368 در رحلت رهبر و مرشدشان، خمینی کبیر بود. «سیدابراهیم رئیسی» یکی از شاگردان واقعی مکتب امام بود که رحلت او همانند رحلت امامش برای امت اسلام جان‌سوز، غم‌بار، و حسرت‌آور بود.

«سیدابراهیم رئیسی» نمادی بود از ارزش ها و آرمان های امام خمینی. او نیز همچون امامش دغدغه محرومان را داشت و علاقه او و مردم یک علاقه دو طرفه بود. او نیز مانند خمینی کبیر برای برقراری عدالت و برپایی اسلام شجاعانه تلاش می کرد و با مشکلات می جنگید و در همین راه نیز جان خود را فدا کرد و به امامش پیوست.

117