در این نامه نخست وزیر انگلیس تصریح کرد: چین و انگلیس شرکای بزرگی برای یکدیگر در امر تجارت و همکاران خوبی برای مسئولیت پذیری ها در امور سیاسی منطقه و جهان هستند.
تازمانی که انگلیس ازاتحادیه اروپا خارج نشده بود همکاری چین با انگلیس درچارچوب این اتحادیه تعریف شده و مشخص بوده است.
هر گاه برای حل یک مشکل و یا مدیریت کردن یک بحران به عزم جمعی بستگی داشت، چین و اتحادیه اروپا البته در کنار اعضای قوی و مطرح آن مثل انگلیس ، فرانسه و آلمان ، به اشتراک دیدگاه می رسیدند.
این اشتراک دیدگاه را می توان عمدتا در حوزه اقتصاد و تجارت، سیاسی و امنیتی دید.
در 2005 اسناد مهم و معتبری بین چین و اتحادیه اروپا امضاء شد که چین و این اتحادیه تبدیل به شرکای راهبردی همدیگر شدند.
پس از دیداری که بین "الوک شارما "وزیر مشاور دولت انگلیس در امور آسیا با وانگ یی وزیر امور خارجه چین در پکن صورت گرفت، وزیر خارجه چین به نقل از شارما گفت: انگلیس چین را شریک راهبردی خود و تاثیر گذار در معادلات منطقه ای و جهانی می داند.
ناگفته نماند که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا لطماتی بر بورس و برخی نهادهای مالی وارد کرده است و نمی توان تاثیر منفی این خروج را در بورس هنگ کنگ ، سئول و بازار سهام ژاپن نادیده گرفت، اما به نظر می رسد که چین و انگلیس خالی از راهکار، برنامه و طرح برای حفظ و ادامه مناسبات خود نیستند.
بدان معنا که اقتصادهای قوی چین و انگلیس، توان ترمیم و بازیابی قدرت تاثیر گذار در عرصه اقتصاد جهانی را دارند.
واقعیت این است که چینی ها تلاش می کنند ازهر تغییری در کشورها و اتحادیه ها به درستی استفاده ببرند و سنجشگری از خط هزینه و فایده خود را در انطباق کامل با شرایط پدیدار شده بکار گیرند.
چه آن زمان که خانم "مارگارت تاچر" نخست وزیر محافظ کار درانگلیس بر قدرت بود و چه بعد از تاچر که حزب کارگر به قدرت رسید، چین با کمترین نوسانات سیاسی در بعد سیاست خارجی در قبال انگلیس حول محور منافع با مولفه مشارکت عمل کرد.
اکنون نیز با پایین آمدن تب خروج انگلیس از اتحادیه اروپا چین به سیاق همیشگی عمل خواهد کرد.
برخی می گویند، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا به میزان زیادی به سود چین است، زیرا انگلیس برای هر گونه اعمال فشاری به چین از اعتبار همین اتحادیه استفاده می کرد در حالی که این رویداد می تواند چین و انگلیس را نیازمند به هوشیاری بیشتری کند و صرفا در چارچوب منافع دو جانبه عمل کنند.
به ویژه آن که طرف انگلیسی نیاز مبرمی برای حضور گسترده تر در بازار پرظرفیت چین دارد تا از دیگر رقبای قدرتمند صنعتی خود عقب نیافتد.
انگلیسی ها تا پیش از این تلاش می کردند که لندن به دومین قلب تجاری "یوان " (پول ملی چین) تبدیل شود، یعنی ترغیب و تشویق پکن برای سرمایه گذاری های بیشتر در زیر ساخت های انگلیس.
از یاد نباید برد که لندن هنوز قلب بانک داری اروپا است، برخی کار شناسان اقتصادی می گویند چین و انگلیس مسائل را به طور انتزاعی و مجرد دنبال نخواهند کرد بلکه همه آن چه را که ذیل کلمه "منافع دو جانبه" معنا پیدا می کند، همکاری خواهند داشت.
از مفاد نامه کوتاه نخست وزیر محافظه کار انگلیس به رهبر و نخست وزیر چین، می توان همین استنباط ها را داشت.