هنگامی که روشنفکران در مورد فوتبال دست به قلم می‌شوند، هواداران با دیده شک و تردید به آن می‌نگرند. چون از نظر آنها روشنفکران و اندیشمندان صرفاً برداشتی به دور از حقیقت از فوتبال، این ورزش ساده و شورانگیز دارند.

به گزارش خبرگزاری ایران پرس، این مسئله به این دلیل است که این افراد فوتبال را بیشتر به جنگ، به جانشینی برای مذهب و یا یک مراسم آیینی خاص تشبیه می‌کنند و یا به دنبال تشخیص ارتباطی بین فوتبال و سیاست هستند. در این کتاب اما فوتبال به همان اندازه‌ای که شایستۀ آن است جدی گرفته می‌شود و چیزی که واقعاً در این ورزش پرطرفدار نهفته است، نشان داده می‌شود.

فوتبال دارای منطقی منظم اما هولناک است و با قانون انحصاری و فوق العاده عجیبِ «ممنوعیتِ استفاده از دست»، یک ضد فرهنگ را ایجاد می‌کند، فوتبال انسان‌ها را مجبور به استفاده از «پا»، این ناآزموده ترین عضو بدن می‌کند.

انسان نه با «پا» می‌تواند توپ را نگه دارد و نه آن را به صورت هدفمند به حرکت درآورد. به «پا» در تمریناتی بی‌پایان آموزش داده می‌شود که بتواند توپ را لمس و بر آن تسلط پیدا کند. بازیکن فوتبال قصد خود را به «پا» منتقل می‌کند. چون در فوتبال شکست همیشه نزدیک است، آسیب پذیری موجودیت انسانی به وضوح نمایان می‌گردد، واقعیتی که می‌بایست بر آن غلبه کرد.

هیچ چیز به اندازه توپ به دلیل شکل هندسی آن، عامل اتفاق نیست، در اصل توپ می‌تواند در همه جا به راحتی به حرکت درآید.

توپ نیروی مستقل بین دو تیم است و یک تیم تنها با تسلط بر این نیرو، می‌تواند بر حریف خود مسلط شود. این امر مستلزم همکاری مداومِ بازیکنان است. در فوتبال هر پاس به یک دستور بدل می‌گردد و بازیکنان با توپ با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.

ارتباط در فوتبال با رد و بدل کردن کلمات صورت نمی پذیرد و بازیکنان با «پا» فکر می‌کنند. فوتبال در حقیقت یک فلسفه «مجسم» است، فلسفه‌ای که از طریق توانایی‌های جسمانی بیان می‌شود.

هواداران کانون اصلی احساسات در استادیوم‌ها را تشکیل می‌دهند. هواداران، ضعف یا برتری تیم خود را احساس می‌کند. در فوتبال در واقع تصورات متداول قبلی در سنت «قدرت و توده» شکسته می‌شود، سنتی که بر طبق آن این اعتقاد وجود داشت که فرد به نوعی با توده ادغام می‌گردد و از این رو فردیت و استقلال خود را از دست می‌دهد. یک هوادار در استادیوم در زمان حال مطلق به سر می‌برد و می‌تواند در لحظات نشاط مفرط، «منِ» خود را حتی با شدت بیشتری تجربه نماید.

در این کتاب با استفاده از نقل قول هایی از اندیشمندانِ به نامی نظیر لودویگ ویتگنشتاین، فریدریش نیچه، ماکس وبر و میشل فوکو سعی شده فلسفه فوتبال به زبانی ساده توصیف شود. خواندن «زندگی در نود دقیقه» برای کسانی که کمتر اهل مطالعه هستند نیز چندان دشوار نخواهد بود، چون می‌توان احساس کرد که نویسنده به میزان بسیار زیادی از تجربه شخصی خود از فوتبال در حین نگارش این کتاب بهره برده است، کتابی که با وجود تحلیلی بودن، در عین حال تجلیلی باشکوه از فوتبال، این ورزش منحصر به فرد نیز به شمار می‌رود.

117