«آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» در اشاره به نقش آمریکا در بحران پرو گفت: "اگر میخواهند با همین سیاست ادامه دهند، با آنچه در پرو در حال وقوع است، برخورد کنند؛ سفیر آمریکا در آنجا مشاور کودتاچیان است."
اوبرادور با درخواست برای توقف ریاکاری از جانب آمریکا تاکید کرد: "سازو کارهای واشنگتن هم از نظر سیاسی و هم اقتصادی، تداوم همان رویهای است که در زمان تسلط بر آمریکای لاتین اعمال میکردند."
پیش از این نیز رئیسجمهور مکزیک تامین مالی سازمانهای غیردولتی مکزیکی توسط آمریکا را سیاست خارجی «مداخلهجویانه» کاخ سفید توصیف کرد که به عنوان «بخشی از یک سیاست استعماری عقبمانده با زمان حاضر همخوانی ندارد».
اوبرادور دولت مکزیک را یک «دولت قانونی» دانست که به صورت «دموکراتیک و با اراده مردم» تشکیل شده است و در مقابل، این گونه اقدامات موجب «از بین رفتن اقتدار اخلاقی و سیاسی» دولتهای مداخلهگر تلقی کرده است.اکنون واشنگتن به بهانه برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز در مکزیک به اصلاحات انتخاباتی به طور آشکار در این زمینه موضع گیری کرده و به حمایت از معترضان برخاسته است.
یکشنبه گذشته، جامعه مدنی، سازمانها و بخشهای اپوزیسیون مکزیک در اعتراض به تغییر سیستم انتخاباتی در مکزیکوسیتی، پس از تصویب مجموعهای اصلاحات توسط مجلس سنا که دولت آن را پیشنهاد داده است، تظاهرات کردند. اصلاحات پیشنهادی اوبرادور هفته گذشته تصویب شد.
این اصلاحات حقوق و بودجه دفاتر انتخابات محلی و آموزش شهروندانی را که در مراکز رایدهی کار و نظارت میکنند، کاهش میدهد؛ همچنین مجازات نامزدهایی که در گزارشدهی هزینههای مبارزههای انتخاباتی خود کوتاهی میکنند، کاهش داده شده است.
موضع گیری تند رئیسجمهور مکزیک پس از اقدام وزارت امور خارجه آمریکا در صدور بیانیهای در حمایت از تظاهرات گسترده و سازماندهی شده توسط مخالفان دولت مکزیک علیه اصلاح قانون انتخابات موسوم به طرح بی بیان شد.
اوبرادور همچنین از روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال به دلیل اختصاص «هشت ستون و عکس برای راهپیمایی مفسدان» انتقاد کرد و اطمینان داد که این روزنامه از مافیای قدرت اقتصادی در جهان محافظت میکند.
انتقاد شدید و البته بی سابقه رئیس جمهور مکزیک از رویکرد مداخله جویانه آمریکا در قبال این کشور و البته منطقه آمریکای لاتین با توجه به دکترین مونرو که ایالات متحده در 200 سال گذشته آن را دنبال کرده است معنا پیدا می کند.
دخالت واشنگتن در آمریکا لاتین زیر سایه «دکترین مونرو»
ایالات متحده آمریکا از اوایل قرن نوزدهم میلادی در چارچوب «دکترین مونرو» همواره آمریکای لاتین را به منزله حیاط خلوت خود تلقی کرده است. دکترین مونرو هرگونه مداخله قدرتهای خارجی در سیاست قاره آمریکا را اقدامی بالقوه خصمانه علیه آمریکا می داند و بهانه هایی را برای اعمال کنترل بر آمریکای لاتین برای واشنگتن فراهم کرده است.
«جان بولتون» مشاور امنیت ملی سابق آمریکا با اشاره به دکترین مونرو به صراحت آمریکای لاتین را حوزه نفوذ خصوصی واشنگتن دانسته و گفته بود: "ایالات متحده حق دارد برای دستیابی به اهداف دکترین مونرو، در امور داخلی کشورهای آمریکا لاتین دخالت کند."
در واقع واشنگتن هنوز خود را قیم و صاحب آمریکای لاتین می داند و به همین دلیل همواره رویکرد برخورد خصمانه و تلاش برای براندازی سران و دولت های چپگرا در این منطقه که بر خلاف خواست و منافع واشنگتن عمل می کنند را سرلوحه سیاست خود قرار داده است. این رویکرد نشانه ای از خوی استکباری و سلطه گرانه آمریکا محسوب می شود.
با این حال اعمال این رویکرد در قبال ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه وبولیوی با شکست آشکار مواجه شده و در عین حال اکنون در کشورهایی مانند مکزیک، کلمبیا، برزیل، آرژانتین و شیلی نیز روسای جمهور چپگرا که برخلاف خواسته واشنگتن عمل می کنند روی کار آمده اند و رویکردی انتقادی در قبال سیاست های مداخله گرانه آمریکا در آمریکای لاتین اتخاذ کرده اند.
این سران جدید آمریکای لاتین خواهان خودداری آمریکا از تداوم سیاست مداخله جویانه خود در این منطقه هستند .
نویسنده: سیدرضا میرطاهر
117