در این راستا به تازگی دو قرار داد گازی بین شرکت فرانسوی توتال و شرکت ایتالیایی آنی با قطر برای توسعه منابع گازی گنبد شمالی یا همان پارس جنوبی به امضا رسیده است که حدود 9 درصد از سهم این پروژه 28 میلیارد دلاری را در اختیار خواهند داشت که البته سهم توتال اندکی بیش از دو برابر سهم ایتالیاست.
این سرمایه گذاری ها که برای افزایش ذخایر تولید گازی در جهان صورت می گیرد با توجه به نیازهای موجود در جهان و افزایش بهای انرزی و تورم ناشی از آن قابل توجیه است اما مساله در این است که این سرمایه گذاری ها در منابع مشترک امکان دارد مشکلاتی را به همراه دارد مگر آن که به طور متوازن در همه طرف های واقع در حوزه مشترک صورت گیرد تا مدیریت یکپارچه در بهره برداری از حوزه مشترک اعمال شود و اصول صیانت از حوزه نیز در کنار بهره برداری از آن رعایت شود.
متاسفانه تا پیش از این اصل رقابت بر بهره برداری از منابع مشترک حاکم بوده و ورود شرکت های خارجی نیز به این مسئله دامن زده و نتیجه حاصله آسیب زدن به منابع مشترک شده است.
تا قبل از اینکه روابط دوستانه پایدار و استراتژیک بر روابط ایران و قطر حاکم شود شاید بهره برداری از منابع گازی مشترک که در ایران پارس جنوبی و در قطر گنبد شمالی خوانده می شود از این اصل رقابتی مصون نبوده است اما خوشبختانه با تحول راهبردی بوجود آمده زمینه برای یک چنین همکاری های راهبردی فراهم شده است که اتفاقا بهره برداری مشترک از این منابع خود می تواند به محملی جدید برای توسعه همکاری های فی مابین تبدیل شود اما درست برعکس ورود شرکت های خارجی با توجه به تاثیرپذیری آن ها از سیاست های دولت های متبوع خود می تواند به عاملی واگرا و افت زا تبدیل شود.
میدان گازی مشترک ایران و قطر یکی از منابع عظیم گازی در جهان است که از ظرفیت های بسیار بالایی برای توسعه همکاری های مشترک برخوردار است.
این میدان دارای حدود 1800 تریلیون فوتمکعب (51 تریلیون مترمکعب) گاز طبیعی درجا و 50 میلیارد بشکه (7.9 میلیارد مترمکعب) میعانات گازی است. این میدان گازی، مساحتی حدود 9700 کیلومترمربع (3700 مایلمربع) را پوشش میدهد که از این مساحت، 3700 کیلومترمربع (1400 مایلمربع) آن واقع در آبهای ایران است و 6000 کیلومترمربع (2300 مایلمربع) واقع در آبهای قطر است.
برآوردهای وزارت نفت ایران حاکی از این است که ذخیره گاز در بخش ایرانی این میدان مشترک 14 تریلیون مترمکعب بههمراه 18 میلیارد بشکه میعانات گازی است که حدود 7.5 درصد از کل گاز دنیا و نزدیک به نیمی از ذخایر گاز کشور را شامل میشود، اما برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) نشان میدهد که از 14 تریلیون مترمکعب گاز درجا در بخش ایرانی این میدان، فقط حدود 10 تریلیون مترمکعب گاز قابل برداشت است که این میزان معادل 36 درصد از کل ذخایر گازی موجود در ایران و معادل 5.6 درصد از کل ذخایر گازی جهان را در بر میگیرد.
قطر تمامی نیاز داخلی و صادراتی گاز خود را از گنبد شمالی تأمین میکند. طبق برآوردهای صورتگرفته میزان ذخایر گازی بخش قطری این میدان مشترک، 36 تریلیون مترمکعب است که IEA میزان قابل استحصال گاز در بخش قطری را حدود 26 تریلیون مترمکعب تخمین زده است.
با وجود اینکه قطر 10 سال زودتر از ایران بهره برداری از حوزه مشترک گازی را اغاز کرده است و از این جهت بیش از دو برابر ایران گاز برداشت کرده است اما ایران علیرغم تحریم های تحمیلی توانسته است هم ظرفیت تولیدی خود را به اندازه قطر برساند و حتی از ان پیشی بگیرد و هم اینکه به واسطه ان فراوردهای پالایشی خود را هم برای تامین نیازهای داخلی و هم برای صادرات افزایش دهد . برداشت گاز ایران از میدان گازی پارس جنوبی در سال 1381 شمسی (2003) با بهرهبرداری از فازهای 2 و 3، به 56 میلیون مترمکعب در روز رسید. این رقم با به بهرهبرداری رسیدن فازهای یک، 4 و 5، 6 و 7 و 8 و 9 و 10 در سال 1388 به 285 میلیون مترمکعب در روز رسید.
از سال 1388 تا سال 1392 با توسعه همزمان فازهای پارس جنوبی و عدم اولویتبندی پروژهها، افزایش تولید گاز در سمت ایران صورت نگرفت اما در سال 92 با اولویتبندی فازها و تمرکزدهی به بهرهبرداری سریعتر از فازهای با پیشرفت فیزیکی بالاتر، رفته رفته فازهای 12 و 15 و 16 به مدار بهرهبرداری وارد شدند و در سال 1395 ظرفیت تولید گاز ایران از میدان مشترک پارس جنوبی به 453 میلیون مترمکعب رسید.
توسعه در پارس جنوبی با سرعت ادامه یافت و با بهرهبرداری از فازهای 17 و 18، 19 و 20 و 21 در سال 96 به رکورد تولید 570 میلیون مترمکعب در روز و با بهرهبرداری از سکوهای A و C فاز 14 ظرفیت تولید به 610 میلیون مترمکعب در روز رسید و در سال های اخیر وضعیت متوازنی بین ایران و قطر در میزان بهره برداری از منابع مشترک برقرار شد.
در چنین شرایطی با ورود شرکت های آنی ایتالیا و توتال فرانسه به بخش قطری منابع گازی مشترک بیم آن وجود دارد که دوباره توازن در بهره برداری این حوزه به هم بخورد و این خطرات صیانتی و فقدان مدیریت یکپارچه را به همراه داشته باشد.
حال آنکه بهره برداری مشترک می تواند هم منافع دو طرف را بیشتر کند و هم همکاری های مشترک را تقویت می کند و از همه مهمتر اینکه به صیانت از حوزه مشترک در کنار بهره برداری کمک می کند و الگوی نوینی را در بهره برداری مشترک از منابع گازی و نفتی مشترک در منطقه و حتی جهان ارائه می دهد.