«اولاف شولتس» صدراعظم آلمان برای ابراز همدردی با حادثه دیدگان از محل حادثه بازدید کرد. با وجود آنکه مشخص شده است عامل حادثه ماگدبورگ یک چهره اسلام ستیز بوده است، ولی در سطح رسانه های غربی کوشیده می شود روی ملیت و مذهب عامل حادثه ماگدبورگ آلمان تمرکز شود.
در حوادث تروریستی که در کشورهای غربی روی می دهد ظن اولیه به عامل این حوادث، مسلمان بودن و یا تبعه یک کشور اسلامی است. دولتها و سیستم امنیتی و رسانه های غربی نیز در همین راستا سعی می کنند این حوادث را به بیرون از مرزهای اروپا منتقل کرده و موضوع به یک بحث مهاجر ستیزانه و اسلام ستیزانه در رقابت میان احزاب تبدیل می شود.
در حادثه ماگدبورگ نیز در ساعات اولیه به همین گونه واکنش نشان داده شد، اما بعد مشخص شد عامل این حادثه یک پزشک اهل عربستان و ضد اسلام با دیدگاههای راستگرایانه افراطی و ضد مسلمانان بوده است.
این بار برای اینکه همچنان بتوانند از این حادثه بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی کنند، روی مذهب و تابعیت عربستانی بودن او تمرکز شده است. هنوز و در حالی که انگیزه عامل حادثه ماگدبورگ مشخص نشده است رسانه های آلمانی و اکثر رسانه های غربی به مذهب و عربستانی بودن او تاکید می کنند.
مهاجر ستیزان و اسلام ستیزان در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی نیز حادثه ماگدبورگ را دلیلی بر اثبات سیاستهای مهاجرستیزانه و اسلام ستیزانه خود می دانند.
«ویکتور اوربان» نخست وزیر مجارستان در اظهاراتی مدعی شد: "این حمله پیامد مهاجرت غیرقانونی و ورود سیل مهاجران به قاره اروپا است."
نخست وزیر مجارستان در ادامه با اشاره به اینکه از زمان بحران مهاجرت در اروپا هر از گاهی شاهد وقوع این قبیل اتفاقها بودهایم، تاکید کرد: "شکی نیست که ارتباطی مستقیم میان هجوم مهاجران و به ویژه مهاجران غیرقانونی به قاره اروپا و وقوع این جنایات وجود دارد."
اروپا به دلایل تاریخی، سیاسی و اقتصادی مقصد بخش زیادی از مهاجران از آفریقا و غرب و جنوب آسیا است. پدیده مهاجران در اروپا از بعد از جنگ جهانی اول و موج استقلال خواهی در مستعمرات کشورهای استعمارگر اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد.
در هشتاد سال گذشته چندین موج مهاجرت به اروپا به موازات تغییر و تحولات در عرصه های بین المللی و منطقه ای اتفاق افتاده است.
در بخش عمده ای از این مهاجرتها، اروپائیان نقش مستقیم و یا غیر مستقیم داشته اند. یکی از آخرین موج های مهاجرت به اروپا پناهجویانی هستند که از غرب آسیا به خصوص سوریه راهی اروپا شدند. این بحران آفرینی دولتهای غربی در سوریه از سال 2010 بود که سوریه را عرصه فعالیت گروههای تکفیری و تروریستی کرد و بیش از نیمی از جمعیت سوریه را آواره کرد.
بخشی از این آوارگان برای زندگی بهتر یا زنده ماندن راهی اروپا شدند. دولتهای اروپایی آن زمان برای فریب افکار عمومی برخی از گروههای تروریستی و تکفیری و رهبرانشان را در فهرست گروههای تروریستی قرار دادند. حتی برای برخی از رهبران این گروهها جوایز چند میلیون دلاری تعیین کردند.
یکی از این گروهها تحریرالشام و رهبرشان «ابومحمد الجولانی» بود که برای سرش ده میلیون دلار تعیین کردند. اکنون هیاتهای دیپلماتیک اروپایی در پی سقوط حکومت «بشار اسد» برای دیدار با جولانی به صف شده اند و به دنبال خارج کردن اسم آنها از فهرست گروههای تروریستی هستند، چرا که منافع آنها هم اکنون اقتضا می کند با این گروه کار کنند.
در واقع تروریسم ابزار دولتهای غربی برای سیاستهایشان در نزد افکارعمومی در داخل و خارج از مرزهای اروپایی است. آنها هر حادثه ای را در کشورهای اروپایی تروریستی خوانده و اول از همه نیز مسلمانان و مهاجران را متهم به وقوع این حوادث می کنند.
ترکیب جمعیتی کشورهای اروپایی تغییر کرده است مهاجران و مهاجرتبارها اقلیت پرشماری در اکثر کشورهای اروپایی به خصوص کشورهای پر جمعیت هستند آنها چه در بخش های پائین دستی جوامع اروپایی و چه در بخش بالای جوامع اروپایی و نخبگان این کشورها در تمام سطوح علمی، اقتصادی اجتماعی، فرهنگی و ورزشی نقش تعیین کننده ای دارند.
سیاستهای مهاجر ستیزانه و اسلام ستیزانه دولتهای اروپایی نشانه ای از شکست جامعه چند فرهنگی در اروپا است که از بعد از جنگ جهانی دوم برای آن شعارمی دادند. با وجود این، سیاستهای مهاجر ستیزانه و اسلام ستیزانه دولتهای اروپایی شاید در کوتاه مدت پوششی بر ناکارآمدی دولتهای اروپایی از ایجاد جامعه ای چند فرهنگی در سطح افکار عمومی باشد، اما در بلند مدت موجب عمیق تر شدن شکافهای نژادی مذهبی، قومی و اقتصادی و اجتماعی در اروپا و ناامن تر شدن جوامع اروپایی خواهد شد.
نویسنده: مرتضی مکی
117