حاجی فیروز چهره ای افسانه ای در ایران است که در اولین روزها هر سال در کنار «عمو نوروز» به شهرها می آید تا خبر از آمدن نوروز به مردم بدهد.
مردی لاغر اندام و سیاه رخ با کلاهی دوکی و گیوه ای نوک تیز به همراه دایره زنگی در دست و لباسی قرمز رنگ بر تن که لحظات شادی را برای مردم در خیابان ها می سازد.
او با خواندن شعرهایی نصفه و نیمه به شیرین کاری می پردازد. او دایره زنگی می زند و می رقصد و می خواند: "حاجی فیروزه، سالی یه روزه، همه می دونن، منم می دونم، عید نوروزه ..."
در برخی از منابع گفته می شود که «حاجی فیروز» ریشه در فرهنگ «میان رودان» (Mesopotamia) دارد. برخی دیگر آن را خیلی دیرینه تر و قدمت آن را به دوره «بابل» (Babylon) مربوط می دانند.
ریشه و تاریخ «حاجی فیروز» و به گفته برخی منابع «حاجی پیروز» هر چه باشد، برای مردم شادی به ارمغان می آورد و نوید بخش است و یکی از نمادهای مهم فرهنگی نوروز در حال حاضر به شمار می رود.
عمو نوروز نیز یکی از نمادهای نوروزی در باور مردم ایران است که در شبهای جشن نوروز، برای بچهها هدیه می آورد. از ویژگیهای عمو نوروز، می توان به زلف و ریش سفید یا حنایی، کلاه نمدی، کمربند ابریشمی آبی، شال سفید و گیوۀ تخت نازک اشاره کرد.
او از میان کوه راه میافتد، عصا به دست میآید و به سمت دروازۀ شهر می رود. جالب است بدانید در منطقه سیستان در جنوب شرق ایران، به جای بابا نوروز، مردم به بی بی نوروز (یا بیبی گل افروز) باور دارند.
افسانه ها و روایت های متنوعی پیرامون عمو نوروز وجود دارد. یکی از آنها مربوط به عمو نوروز و «ننه سرما» است. ننه سرما به عنوان نماد سکون و انجماد میرود و عمو نوروز به عنوان نماد رویش و تازگی از راه میرسد.
و اما روایتی از داستان عمو نوروز و ننه سرما!
یکی بود، یکی نبود. نرسیده به دروازهٔ شهر، خونهٔ ننه سرماست که یک دل نه هزار دل عاشق عمو نوروزه! …
قصه ننه سرما و عمو نوروز به یک سال و دوسال پیش مربوط نیست بلکه مال هزاران سال قبله؛ ننه سرما نمادی از زمستان است و اول هر بهار خورشید که طلوع می کند بر می خیزد و شروع به کار می کند! خونه رو تمیز، حیاط را آب و جارو می کند و به خودش حسابی می رسد.
فرشی می آورد و روی ایوان می اندازد درست جایی که باغچه ای پر از درخت میوه در آن قرار دارد. درختانی پر از شکوفه و گل های رنگارنگ بهاری!
در یک سینی زیبا و تمیز؛ سیر و سرکه و سماق و سنجد و سیب و سبزی و سمنو میچیند و در سینیِ دیگری هفت جور میوهٔ خشک و نقل و نبات میریزد. ننه سرما، سریع منقل رو روشن میکند و قلیان می آورد اما سر قلیون آتیش نمی گذارد و منتظر می شود تا عمو نوروز بیاد. تو همین فکراست که خوابش می برد.
عمو نوروز که میاید ننه سرما خوابه؛ اون هم که دلش نمیاد ننه سرما رو بیدار کند، قلیونی می کشد و کمی خوراکی می خورد و می رود. اما ای دل غافل عمو نوروز آمد و رفت اما ننه سرما خواب ماند. عمونوروز هم رفت تا یک سال دیگه دوباره بیاد!
در این روایت هیچ کس نمی داند که سال دیگر پیرزن می تواند عمو نوروز را ببیند یا نه. بعضی ها می گویند اگر این دو یکدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد و از آنجا که دنیا هنوز به آخر نرسیده پیرزن و عمو نوروز همدیگر را ندیده اند!
آیین های نوروزی در میان اقوام کُرد در ایران
در میان اقوام کرد علاوه بر آیین های مرسوم نوروز، رسم هایی متفاوت نیز وجود دارد. در اساطیر ایران، پیدایش نوروز را به بر تخت نشستن جمشید، پادشاه اساطیری ایران نسبت دادهاند.
اما کردها نوروز را مربوط به داستان نبرد کاوه آهنگر (پهلوان ایرانی) و ضحاک (پادشاه ستمگر اسطوره ای) می دانند.
آنها معتقدند در نوروز هنگامی که کاوه بر ضحاک پیروز شد مردم به مناسبت این پیروزی بر کوهها آتش افروختند و دست در دست هم به شادمانی پرداختند. از آن سال تاکنون مردم کرد هر ساله در اول بهار به بزرگداشت آن روز فرخنده، آتش روشن میکنند و به شادمانی می پردازند.
و اما نوروز در میان آذری زبانها
اقوام آذری زبان علاوه بر سفره هفت سین ایرانی که همه اقوام ایرانی برای برگزاری جشن نوروز تدارک می بینند، سفره مخصوصی دارند که با سفره دیگر اقوام متفاوت بوده و همین تفاوتها نیز از زیباییهای عید نوروز است.
مردم آذری زبان از عید سال نو با عناوینی چون «نوروز بایرامی» (Nowrouz Bayrami) و «ایل بایرامی» یاد می کنند. آنان در ایام عید نوروز سفره سفید پارچه ای به نام «بایرام سوفراسی» یا «یمیش سوفراسی» را در اتاق مهمان پهن می کنند و هر مهمانی که از راه می رسد پای آن می نشیند و صاحب خانه از مهمانان پذیرایی می کند.
این سفره در واقع هم سفره پذیرایی است و هم سفره هفت سین؛ خانوادهها پای همین سفره از مهمانان نیز پذیرایی میکنند.
مهدیس حسینی لاریجانی
117