تحولات سوریه نشانگر این واقعت است که ملت های مستقل با اتحاد با یکدیگر و با مقاومت می توانند تعیین کننده سرنوشت باشند.

علی عزیز محمدی: جنگ واشنگتن علیه سوریه که نشات گرفته از ایده آمریکایی تشکیل خاورمیانه جدید است، با تشکیل ارتشی نیابتی توسط آمریکا و با همکاری و سرمایه گذاری مستقیم عربستان نیز با هدف سرنگون ساختن دولت سوریه شروع شد و هنوز هم ادامه دارد.

رسانه های غربی همچنان به صحبت کردن درباره "شورشیان میانه رو" ادامه می دهند. اما واضح است که آمریکا و هم پیمانان آن، از هر گروه مسلحی در سوریه، از جمله گروه غربی که قبل از این با نام جبهه النصره شناخته می شد و اکنون به نام جبهه فتح الشام شناخته می شود، حمایت کرده اند.در شرایط کنونی، هدف اصلی آمریکا و متحدانش، ممانعت از حملات هوایی نیروهای نظامی روسیه و سوریه علیه مواضع تروریست ها، به ویژه در حلب است. چرا که حلب یکی از راهبردی ترین مناطقی است که بخشی از آن در کنترل گروه های تروریستی و بخش دیگری از آن در کنترل نیروهای ارتش سوریه است. جنگ پیش روی حلب به عنوان نبرد مرگ و زندگی است که می تواند خط بطلانی بر حیات تروریست های سوریه تلقی شود.

حلب از دیرباز بعنوان پایتخت اقتصادی سوریه محسوب می شده است. تسلط بر این شهر استراتژیک از جهات مختلف حائز اهمیت است: موقعیت جغرافیایی حلب و قرار گرفتن در مسیر ترانزیت شمال به جنوب این کشور بر نقش راهبردی این شهر افزوده است. تسلط بر حلب در چنین فضایی به معنی استیلای کامل نیروهای دولتی بر مهمترین مسیر سوریه می باشد.

از دیگر منظر، نزدیکی حلب به ترکیه فضا را برای حمایت ترک ها از تروریست ها فراهم ساخته که بیرون راندن تروریست ها از این شهر عملا به منزله کاهش نفوذ آنکارا محسوب می شود. بنابراین، تصرف کامل بر این شهر، از سوی هر یک از طرفین موفقیتی خیلی مهم در تحولات سوریه به شمار خواهد رفت. اما با توجه به موفقیت های ارتش سوریه در برتری یافتن بر تروریست ها در حلب و بی نتیجه ماندن تلاش تروریست ها برای شکست محاصره آن، غرب با سرکردگی آمریکا تلاش های خود را مضاعف کرده و این بار با استفاده از ابزاری به نام سازمان ملل متحد و پیشقدم کردن آن، می کوشد تروریست ها را در سوریه نجات دهد. در گذشته نیز شاهد انتقال تروریست ها از مناطقی از سوریه به منطقه ای دیگر آنهم توسط عوامل سازمان ملل متحد بوده ایم. لذا، اکنون که همه عوامل برای پایان دادن به کار داعش در حلب مهیا است، آمریکایی ها یک بار دیگر مانند چند ماه پیش، با طراحی کردن سناریویی به نام آتش بس و حمایت سازمان ملل متحد از آن، در تلاش برای نجات دادن تروریست ها هستند تا همچنان به جنگ افروزی های خود در منطقه ادامه دهند.

در گذشته نیز در پی مذاکرات آمریکا و روسیه در تاریخ 27 فوریه توقف درگیری ها در سوریه به استثنای برخی از مناطق، برقرار شد. اما این آتش بس با نقص مکرر گروه های تروریستی شکسته شد. (موارد نقض آتش بس در این کشور از آغاز اجرا تاکنون به بیش از هفتصد فقره بالغ شده است). بنابراین، برقراری و ادامه آتش بس امکان تقویت گروه های معارض را فراهم خواهد کرد و باعث خواهد شد در ادامه آن‌ها با دست پر در مذاکرات صلح آتی حاضر شوند و امتیازات بیشتری به دست آورند.

این را نیز می دانیم که پس از وقوع انقلاب ها در برخی از کشورهای عرب زبان منطقه که غربی ها از آن به بهار عربی یاد کردند و ناکام ماندن آمریکا در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده خود یعنی همان ایده طرح خاورمیانه جدید و تقسیم بندی های جدید منطقه ای، این بار آمریکا با شروع آن از سوریه و با بکار گیری تروریست ها، در تلاش برای دستیابی به همان طرح از پیش تعیین شده خود است: ایده خاورمیانه جدید. موضوع تجزیه سوریه در راستای طرح کلی آمریکا و رژیم صهیونیستی در راستای همین ایده است که آمریکا به طور جدی به دنبال اجرایی کردن آن است.

حال باید این سوال را مطرح کرد، چرا بر خلاف تبلیغات رسانه‌ای گسترده آمریکا مبنی بر تلاش بی وقفه برای نابودی گروه تروریستی داعش و با گذشت پنج سال از اعلام موجودیت آن، کماکان اثر چشمگیری از تضعیف نقش آن در معادلات امنیتی غرب آسیا دیده نمی‌شود؟

پاسخ به این سوال را باید در نقشه کاخ سفید و در همان ایده طرح خاورمیانه جدید جستجو کرد. بر اساس این طرح، تضعیف و کمرنگ شدن نقش داعش در منطقه موجب قدرت گرفتن دولت بشاراسد و به تبع آن، محور مقاومت خواهد شد و برهمین اساس، راهبرد آمریکا، در مدارا و حفظ داعش در منطقه خاورمیانه است. چه بسا کودتای نظامی ناکام اخیر در ترکیه نیز می تواند در راستای همین طرح آمریکایی ها باشد که در آن از کشورهایی مانند ترکیه، سوریه، عراق و عربستان سعودی و با تقسیم بندی های جدید و منطقه ای نام برده شده است.

تاریخ نیز گواه آشکاری است که آمریکایی در دوران های مختلف، همیشه از ابزاری بنام جنگ و جمله معروف تفرقه بیانداز حکومت کن، در تلاش برای پیشبرد اهداف شوم خود در جای جای دنیا بوده اند. تاریخ این را نیز به ما نشان دادهاست، جنگ‌ها وسیله تقسیم مجدد سرزمین‌ها بوده اند.جنگ جهانی اول، مرزهای جدیدی ایجاد کرد. جنگ جهانی دوم، در اروپا تغییرات جدیدی به وجود‌ آورد و در منطقه خارومیانه رژیم صهیونیستی را ایجاد کرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ بالکان مرزهای جدیدی را ترسیم کرد که از یوگسلاوی به چند کشور جدید تقسیم شد.

حالا، شیطان بزرگ در فکر غرب آسیا است. این جنگ با ابزار آمریکا یعنی داعش، از سوریه و عراق شروع شده است.اما چنانچه در بالا نیز اشاره شد، هوشیاری رهبران و اتحاد و مقاومت ملت های مستقل با یکدیگر، می تواند تعیین کننده سرنوشت باشد.