ایران پرس: «نفتالی بنت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی از آنچه که نقض تعهدات ایران خوانده، خواستار مجازات سنگین از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تهران شده است.

نخست وزیر رژیم صهیونیستی در حالی این اظهارات را بیان کرده که این رژیم با اتخاذ سیاست پنهان کاری هسته ای از عضویت در معاهده «ان پی تی» خودداری کرده و تاکنون اجازه نداده پای هیچ بازرس آژانس به اسرائیل برسد و با تولید و انباشت تسلیحات هسته ای هم از طرح عاری سازی خاورمیانه از تسلیحات هسته ای جلوگیری کرده است و هم اینکه سد راه تلاش های بین المللی برای مقابله با تولید و اشاعه تسلیحات هسته ای شده است.

درمقابل ایران عضو معاهده «ان پی تی» است و پروتکل الحاقی را نیز به طور داوطلبانه با اجرا گذاشته و بانی طرح عاری سازی خاورمیانه از تسلیحات اتمی است و آژانس بین المللی انرژی اتمی تا پیش از گزارش اخیر خود در اغلب گزارش های خود ماهیت صلح آمیز فعالیت های هسته ای ایران و التزام جمهوری اسلامی ایران به تعهدات خود را تایید کرده است.

اظهارات اخیر «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خصوص قانع نشدن از توضیحات ایران درباره سه مرکز اعلام نشده کاملا تاثیرپذیری آژانس را از اعمال فشارهای رژیم صهیونیستی نشان می دهد و سفر اخیر وی به فلسطین اشغالی قبل از نشست شورای حکام آژانس این واقعیت تاسف بار را به اثبات می رساند؛ چراکه آژانس باید همچنانکه در اساسنامه اش هم آمده نهادی مستقل باشد و مستقل بماند، کما اینکه تا پیش از این نیز در اغلب موارد به همین منوال عمل می کرده است.

احتمال اینکه گروسی تهدیدهای جدی از سوی رژیم صهیونیستی دریافت کرده باشد وجود دارد. کما اینکه این اعمال فشارها و تهدیدها در گذشته نیز علیه مقامات وقت آژانس وجود داشته است و حتی مرگ «یوکیا آمانو» مدیرکل فقید آژانس نیز تا حدی مشکوک بوده است. چراکه در آن مقطع نیز اسرائیل درخواست هایی از آمانو داشته که وی زیر بارنمی رفت.

گذشته از این گمانه زنی ها آن چه واقعیت و موضوعیت دارد امروزه فرد و رژیمی برای آژانس بین الملل انرژی اتمی تعیین تکلیف می کند که خود بزرگترین ناقض قطعنامه ها و کنوانسیون ها و اصول و قوانین بین المللی در همه موارد بوده است و عرصه ای را نمی توان پیداکرد که از رژیم صهیونیستی ملتزم به اصول و قوانین مربوط به ان حوزه بوده است.

در عرصه هسته ای نیز طبق شواهد موجود این رژیم تلاش برای دستیابی به توان اتمی را درست همزمان با اشغال فلسطین در سال 1948 آغاز کرد و با کمک فرانسه اولین نیروگاه اتمی را در دیمونا در اواخر دهه 1950 میلادی تاسیس کرد که اکنون به دلیل پایان عمر مفید آن به یکی از نقاط خطر و تهدید در منطقه تبدیل شده است. اما به دلیل نفوذ و سلطه لابی یهودی در رسانه های جهان درباره آن روشنگری نمی شود، اما واقعیت تلخی است که وجود دارد، تا مدت ها اینگونه توجیه می شد که رژیم صهیونیستی برای ایجاد بازدارندگی در برابر کشورهای عربی متخاصم به یک چنین سلاحی نیاز دارد.

اما درعمل برخورداری از این توان به عامل و پشتوانه ای برای توسعه طلبی های این رژیم تبدیل شده است و با قاطعیت می توان گفت اگر این رژیم به قدرت اتمی دست نمی یافت و یا کشورهای غربی کمک لازم را به آن نمی کردند شاهد این‌همه نقض تعهد و اصول و قوانین بین المللی از سوی تل آویو نبودیم.

این رژیم زمانی مقابله با تهدید کشورهای عربی را به توجیهی برای برخورداری از توان اتمی مطرح می کرد، اما اکنون که این کشورها یا در گرفتاری های داخلی خود غرق شده اند و یا به سمت عادی سازی رابطه با این رژیم گام برداشته اند به توجیه ایران متوسل شده است.

تل آویو برای اینکه دولت های غربی ویا حتی آژانس را با خود همراه سازد به اقدام نظامی متوسل می شود که در گذشته نیز در مورد برخی از کشورهای عربی مانند عراق و سوریه انجام داده است اما برای عملیاتی کردن این تهدید علیه ایران با مانع بزرگ مواجه است و آن تلافی ان با قدرت موشکی ایران و نیروهای مقاومت است و به همین دلیل فشارهای خود را علیه توان موشکی ایران متمرکز کرده است.

دکترین اتمی اسرائیل با این پیش فرض شکل گرفته که فاقدعمق استراتژیک است، چنانچه  فلسطین اشغالی با حدود 20 هزار و 770 کیلومترمربع به لحاظ وسعت در رده 152 در جهان قرار دارد که 445 کیلومترمربع آن را آب های درون سرزمینی شکل می دهد.

از شمال تا جنوب اسرائیل حدود 424 کیلومتر، عریض ترین بخش آن از شرق به غرب حدود 114 کیلومتر و کم عرض ترین آن حدود 15 کیلومتر است. یک هواپیمای جت جنگنده با سرعت صوت می تواند در عرض 4 دقیقه مسافت 40 مایل دریایی (معادل 74 کیلومتر) را از رود اردن تا دریای مدیترانه بپیماید.

تدوین این دکترین پیش از دستیابی ایران و گروه های مقاومت به توان موشک های دور برد بوده و اکنون قطعا آسیب پذیری اسرائیل در هرجنگ فراگیربه مراتب بیشتر از قبل است و نه تنها توان اتمی نمی تواند بازدارندگی ایجاد کند بلکه درست برعکس آسیب پذیری را بیشتر می کند و تجربه جنگ اوکراین نشان داد که تامین امنیت و حفاظت از مراکز اتمی در زمان جنگ به مراتب سخت تر و چه بسا می تواند غیرممکن باشد.

نویسنده: احمد کاظم زاده

117