متن آهنگ «قاتل خونسرد» رضا یزدانی
قفل تو شدم بس که دری باز نکردی
کنج قفست ماندی و پرواز نکردی
من مهر تو را در دلم اندوخته بودم
دست تو برید آنچه که من دوخته بودم
زخمی هر جنگ من
خسته و دلتنگ من
درد تر از درد تو
قاتل خونسرد تو
مرده ی بی گور من
وصله ی ناجور من
تیشه مغرور تو
ضربه ی ناسور تو
با زخم زبان بر سر این شاخه نشستی
دندانه ی هر اره شدی شاخه شکستی
هر شاخه که با دست تو در باغچه خم شد
می شد که عصایم شود اما تبرم شد