به نوشته تارنمای روزنامه آمریکایی نیویورکر، دربیست و یکم فوریه 1972، "ریچارد نیکسون" رییس جمهوری آمریکا وارد پکن شد و با "مائو زدونگ" دیدار کرد و به بیست و پنج سال خصومت بین آمریکا و چین خاتمه داد. چیدن مقدمات این سفر بسیار حوصله بر بود. بیش ازسه سال پیش، "هنری کیسینجر" مشاور امنیت ملی آمریکا به پکن این علامت را داده بود که رییس جمهوری نیکسون ممکن است علاقمند به از سرگیری روابط باشد.
در 1971، کیسینجر دیداری با "ژئو انلای" دیدار و ساعت ها با وی مذاکره کرد. ژوئیه همان سال، از طرح خود در این خصوص صحبت به میان آورد ولی عملی شدن آن هفت ماه مقدمات دیپلماتیک را می خواست تا سرانجام وی در سفری که آن را "هفته تغییر دهنده دنیا" می خواند، راهی چین شود.
در مقام مقایسه، تصمیم دونالد ترامپ برای گفت وگو با "کیم جونگ اون" ، رهبرکره شمالی کاری عجولانه به نظر می رسد. روز پنجشنبه، خبر حضور "چانگ ایو یانگ" مشاور امنیت ملی کره جنوبی در واشنگتن برای دیدار با مقامات مختلف کاخ سفید منتشر شد و اینکه ترامپ با وی دیدار کرده است.
ترامپ نگاهی فوری به مساله انداخته بلافاصله آن را قبول کرده و از چانگ دعوت کرده است تا با مقامات رسانه ی کاخ سفید، بزرگترین قمار دیپلماتیک یک رییس جمهوری آمریکا در طول دهه های اخیر را اعلام کند. در صورتی که این دیدار صورت بگیرد،می توان آن را اولین دیدار رییس جمهوری از آمریکا و رهبری از کره شمالی از سال تاسیس این کشور در سال 1948 به این سو دانست.
بسیاری دیپلمات ها از اعلام رییس جمهوری آمریکا برای برگزاری نشست بدون طی مراحل ابتدایی در سطوح پایین تر که پیش از آن باید برگزار می شد، شگفت زده شده اند. با این حال یک مقام برجسته دولت به گزارشگران گفته است کاخ سفید از اینکه خود را از رویه های معمول دیپلماتیک در قبال کره شمالی جدا می کند، خرسند است.
این مقام گفته است "در واقع از 1992 به این سو، آمریکا در سطح پایین تر، با کره شمالی وارد گفت وگوهای مستقیم شده است و تاریخ خود گواه این مساله است."
این دیدگاه که ترامپ نیز مانند نیکسون بخواهد گشایشی در روابط با کره شمالی ایجاد کند، از زمان روی کار آمدن وی چشم اندازی ترسناک به شمار می آید. "جان دیلوری" کارشناس مسائل کره شمالی در دانشگاه یونسی در سئول در مقاله ای که یک سال پیش در نشریه Foreign Affairs نوشت تصریح کرد "دوست داشته باشیم یا نه، سلاح های هسته ای کره شمالی یک واقعیت است. لازم است آمریکا راهبردی جدید برای مقابله با کیم پیش رو بگیرد و ترامپ در موقعیتی خوب برای چنین کاری است."
به گفته کاخ سفید، این نشست "تا ماه مه" برگزار می شود که در واقع فرجه ای اندک برای پاسخ دادن به سه سوال اساسی باقی می ماند.
معیار واقع بینانه برای موفقیت چیست؟
به صورت رسمی، هدف آمریکا از این نشست، تامین توافقی محکم با کره شمالی است تا سلاح های هسته ای خود را کنار بگذارد. این مساله باید به عنوان یک ایده آل ملی در واقعیت های جاری درک شود. هیچ تحلیل گر معتبری باورندارد که پیونگ یانگ آمادگی داشته باشد در آینده ای نزدیک زرادخانه تسلیحات اتمی خود را نابود کند؛ این زرادخانه بنیان تبلیغات خانواده کیم برای قانع کردن مردم کره شمالی درباره شایستگی آنها برای حاکمیت در این کشور است.
اگر کره شمالی همین فردا تسلیحات هسته ای خود را کنار بگذارد، این کشور فقط نسخه ای فقیر وضعیف از کره جنوبی خواهد بود و این مساله به شدت ادعاهای خانواده کیم را تضعیف می کند. کره شمالی از چشم انداز مبهم عاری سازی اتمی به عنوان وسیله ای برای کشاندن ترامپ به میز گفت و گوها استقبال می کند. زمانی که دو طرف در گفت وگوها حاضر شوند، باید گام های روشن و قابل دسترس را به منظور تضمین دست خالی نبودن طرفین در زمان بازگشت، تعریف کنند.
"ریچارد بلومنتال" سناتور دمکرات ایالت کنتیکت معتقد است "کاخ سفید باید به صورتی کامل آماده باشد و محورهای گفت وگو را آماده و بر بازرسی های مستقل و ادامه تحریم های اقتصادی تاکید کند.
دیپلماسی همواره گامی مثبت به شمارمی آید ولی باید به گفت وگوهای با خطر بالا بین رییس جمهوری ترامپ و کیم جونگ اون، با بدبینی نگریست. نمی توانیم یک نمایش دیگر از سوی رییس جمهوری را تحمل کنیم.
کجا، چه و چگونه؟
از نظر تلویزیونی، باید گفت این گفت وگوها نه یک شوی زنده بلکه یک نمایشنامه است. از این رو لوکیشن، صحنه پردازی و رقص آرائیعناصری بسیار مهم هستند. ساعاتی بعد از اعلام کاخ سفید، مقامات بر سر این بحث می کردند که آیا ترامپ باید کیم را به آمریکا دعوت کند یا نه؛ در ضمن در صورتی که وی چنین دعوتی را نیز قبول کند بسیار شگفت آور خواهد بود. کیم از زمان قدرت گرفتن در دو هزار و یازده، پا از مرزهای کشورش فراتر نگذاشته است که عمده ترین نگرانی وی ترور یا کودتا بود (البته همیشه احتمال غافلگیری وجود دارد: وی ماه گذشته خواهر خود را برای شرکت در مسابقات المپیک زمستانی راهی کره جنوبی کرد). یکی از محل های احتمالی، پانمونجوم روستایی در میانه مرز کره شمالی و جنوبی است که معمولا دو کره گفت وگوهای خود را در آنجا برگزار می کنند. ممکن است کیم از ترامپ دعوت کند تا به پیونگ یانگ بیاید ولی پذیرفتن چنین دعوتی عاقلانه نیست. سران کشورهای خارجی آموخته اند که با تملق گویی از ترامپ و پهن کردن فرش قرمز زیرپاهای وی و تعریف و تمجدید، اهداف وی را تضعیف کنند (پذیرایی بسیار خوب از وی در نوامبر گذشته در پکن باعث شد ترامپ از شی جین پینگ به عنوان "مردی خیلی خاص" تعریف کند). باید ازچنین وسوسه ای درباره کره شمالی که ده ها سال است به دنبال دیداربا رییس جمهوری از آمریکاست، به شدت پرهیز شود. حال که کاخ سفید درخواست رییس جمهوری برای برگزاری نشست را پذیرفته است، باید راهی از این اقدام برای مصاحله ای برابر استفاده کند. برای مثال دولت ترامپ می تواند بر آزادی سه آمریکایی که در کره شمالی زندانی هستند، پافشاری کند. بازگشت آنها می تواند اولین گام طبیعی برای آماده کردن شرایط برگزاری نشستی سازنده باشد.
طرح بعدی چه چیست؟
بعد از اعلام برنامه دیدار، "دنیل راسل" دستیار سابق وزارت امورخارجه که حالا این دیپلمات آمریکایی در کشورهای آسیایی یکی از عمده ترین خطرهای این نشست ها را قرار دادن سران دو طرف در مرحله آغازین این گفت وگوها می داند، می گوید "وقتی مقامات ارشد دو طرف در میان قرارمی گیرند، در واقع بسیاری از فرصت های دیپلماتیک از دست می روند و اگر ترامپ با کیم دیدار کند و این دیدار ناکام بماند، گام بعدی چه خواهد بود؟" برای این منظور، دوطرف می توانند تعهدات جدی برای عاری سازی از سلاح های اتمی را به تعویق اندازند و روی اهدافی به مراتب قابل دسترس تر مانند ادامه ارتباط ها تمرکز کنند. این مساله می تواند برای گروه های تندرو در هر دو طرف راضی کننده باشد ولی مساله نمادین دیدار، خود می تواند سازنده باشد.
از دید بیرونی ها، میزان تهدیدها و اظهارات عجیب کره شمالی را که بازتابی از حس آسیب پذیری و غرور شکسته شده این کشور به شمار می آید، به سادگی می توان نادیده انگاشت و سرخوردگی، انزوا و ناکامی هایی آن بخشی عمده از تاریخ این کشور در نیم قرن گذشته را تشکیل می دهد. ترکیب سیاسی داخلی با این شکل معمولا بیش از آنچه غربی ها درک کنند، تاثیر گذار است. در طول سفر نیکسون به چین، وی در فرودگاه توقف کرد، دست ژئو انلای را فشرد و این امر باعث ترمیم ده ها سال تحقیر چینی ها بود. در 1954، در کنفرانسی در ژنو، جان فوستر دالس وزیر خارجه اسبق و یک ضد کمونیست دو آتشه دستی را که ژئو به سوی وی دراز کرده بود نادیده گرفت. طبقه سیاسی در چین هرگز این موضوع را فراموش نکرد. ژئو به نیکسون گفت "دستان شما از وسیع ترین اقیانوس های دنیا می آید؛ بیست و پنج سال عدم ارتباط!"
نیکسون بعدها گفت که نشانه یک رهبر این است که "بتواند تلنگری به تاریخ بزند."137/111
مترجم: حسین جعفریامی