این پیشنهاد به قطعنامه WAVE (Against Violence and Extremism World ) معروف است و روز 18 دسامبر، سالروز تصویب این قطعنامه است.
جهان بشری در هزاره سوم با وجود پیشرفت های علمی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، از ناهنجاری های زیادی رنج می برد که یکی از مهم ترین آن ها، پدیده شوم و فراگیر خشونت و افراط گرایی و تروریسم است.
این پدیده در سالهای اخیر بیشترین قربانیان خود را از مردم مسلمان و بی گناه کشورهای خاورمیانه به ویژه عراق، سوریه و افغانستان گرفته است.
ظهور گروه های افراطی که خونریزی و جنگ طلبی خود را با پوششی از باورهای مذهبی پیگیری می کنند، موجب ناامنی این منطقه شده است. در کنار این ناامنی، نفوذ نظامی کشورهای غربی و تلاش آن ها برای تغییر نقشه خاورمیانه نیز سبب افزایش فعالیت این گروه ها در منطقه شده است.
این گونه خشونت ها به پدیده ای فراگیر در سراسر جهان تبدیل شده و کمتر روزی است که حتی در کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی و قاره اروپا و به شکل فراگیرتر در قاره آفریقا، صدها انسان بی گناه جان خود را بر اثر خشونت از دست ندهند. رشد تفکرهایی مثل نئو نازیسم و یا جریان های راست افراطی در اروپا از پدیده هایی است که از فرهنگ سیاسی غرب برخاسته است و اثر این جریانها را می توان در خشونت ورزی و افراط گرایی از نوع تفکرهای افراطی نژاد پرستانه و دین ستیز در جوامع غربی دید.
ضرورت در شناخت ریشه های افراط گری
در چنین شرایطی، شناخت ریشه های افراط گری ضروری است. برای شناسائی و ریشه کن کردن تروریسم و افراط گرایی، ضمن توجه به دلایل و عوامل بیرونی و درونی آن باید درونمایه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیک آن را ریشه یابی کرد. برای خشکاندن ریشه های این پدیده که آرامش و آسایش بشری را نشانه گرفته و ثمره تلخ آن ، مرگ و آوارگی میلیون ها انسان بی گناه در سراسر جهان است، نیازمند درک درست شرایط جهانی هستیم.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در دو نامه مشهور خود خطاب به جوانان در اروپا به ضرورت شناخت واقعیت ها تاکید کردند و اظهار داشتند؛ خطری که امروز متوجه بشریت است؛ بازگشت به دوران "جاهلیت" است.
جاهلیت حرکتی است که انسان را از مدار انسانیت خارج کند و موجب غفلت انسان از گوهر وجودی خویش شود.
رژی بلاشر، شرقشناس فرانسوی و نویسنده کتاب تاریخ ادبیات عرب بر این باور است که "لفظ جاهلیت در حقیقت شامل تمام پدیده های خشونت، درندگی، استبداد و خود پرستی می شود."
بشر در عصر فراصنعتی نیز در جاهلیت به سر می برد
واقعیت این است که امروز ارزش های اخلاقی در جوامع مختلف رنگ باخته و این به منزله بازگشت به دوران جاهلیت است.
«بری رابین» از روزنامه نگاران معروف غربی، در مقاله ای درباره جاهلیت در جهان مدرن می نویسد:
"بشر در عصر فراصنعتی و در هزاره سوم نیز در جاهلیت به سر می برد، جاهلیتی مضاعف و مدرن، جاهلیتی که به کمک استعمار و استثمار اخلاقی و فرهنگی غرب و به واسطه زیاده خواهی و دنیا طلبی ایجاد شده است و دختران را زنده به گور می کند. البته نه جسم آنها را بلکه روح و روان و شخصیت و عفت آنان را نیز. در عصر جدید شاهد جنگ های خونین طولانی، اما با شعار دموکراسی، عدالتخواهی و بشر دوستی هستیم."
با نگاهی عمیق تر به اوضاع آشفته آمیخته با خشونت در جهان در می یابیم که در فرهنگ سیاسی غرب، استفاده از خشونت و حمایت از گروه های خشونت طلب و تروریست، به ابزاری برای رسیدن به هدف تبدیل شده است.
علاوه بر این، اگر کشوری نیز در مقابل افراطی گرایی و خشونت بایستد، با اتهام های عجیب و غریبی از سوی کشورهایی چون آمریکا مواجه می شود.
به عنوان مثال ایران که در عمل با تروریسم و خشونت در سوریه و عراق مبارزه کرده است و بر پایان یافتن اشغالگری و برخورد با گروهکهای افراطی در منطقه تاکید می کند، به مداخله گری و تلاش برای نفوذ در منطقه متهم می شود، اما کاخ سفید از عربستان که حامی و مروج جریان های تکفیری و وهابی گری و خشونت است، تجلیل می کند.
واقعیت این است که ظهور گروه های تروریستی از القاعده تا داعش، جبهه النصره، بوکوحرام، الشباب، احرار شام و ده ها گروه خطرناک دیگر، محصول همان تفکرات جاهلانه است که هیچ حد و مرزی هم نمی شناسد. تروریسم لگام گسیخته نیز مولود جاهلیت مدرن است که بستر را برای رشد ایدئولوژی های انحرافی و ساختگی فراهم کرده است.
ایالات متحده آمریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با ادعای مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد و سه سال بعد از اشغال افغانستان، عراق را نیز به بهانه مشابهی اشغال کرد.
در حالی که شواهد موجود، نقش آمریکا و بریتانیا و متحدان منطقه ای آنان را در پیدایش گروه هایی مانند القاعده و داعش ثابت کرده است. به همین دلیل، خشونت و افراط گرایی را باید انعکاسی از جاهلیت مدرن دانست.
واقعیت تلخ تر این است که در نیم قرن اخیر، خوی درندگی و توحش با برداشتهای کاملاً انحرافی از اسلام و برمبنای ایدئولوژی های ساخته و پرداخته در مکاتب استعمارگران غربی ترویج یافته و سر بریدن انسان ها و زنده به آتش کشیدن زنان و کودکان و نابود کردن میراث تاریخی جوامع بشری، به شیوه ای رایج برای اسلام هراسی تبدیل شده است.
ناکارآمدی شورای امنیت؛ تهدید صلح و امنیت بینالمللی
البته ناکارآمدی شورای امنیت نیز در اغلب موارد سبب تشدید این روند و در نهایت، تهدید صلح و امنیت بینالمللی شده است. انفعال شورای امنیت نیز، زمینه تشویق متجاوزان و تروریستها و تشدید اقدامات خشونتآمیز آنها را فراهم ساخت.
در چنین فضای غبار آلودی؛ تصویب قطعنامه پیشنهادی ایران در خصوص جهان علیه خشونت و افراطیگری، فراخوانی برای فاصله گرفتن از گذشته و باور داشتن ارزش وکرامت انسانی است. تصویب این قطعنامه، پیامی است که همه را به همکاری و اجتناب از ذهنیتهای باطل آمیخته با رفتارهای خشونت آمیز و افراط گرایی، فرا می خواند. این فرا خوان رئیس جمهوری ایران، ریشه در جهانبینی انقلاب اسلامی دارد که خواهان جهانی سرشار از صلح و به دور از خشونت برای همه کشورها و ملتها است. از دیدگاه اسلام، تروریسم و خشونت، مسئله همه انسان ها و آفت تمدن، پیشرفت و آسایش بشری است.
البته این واقعیت تلخ را متاسفانه باید پذیرفت که در سال های اخیر جهان اسلام، یکی از دشوارترین دوران خود را طی می کند و جنایات زیادی به نام اسلام رقم خورده است. در حالی که غرب، خاستگاه رفتارهای خشونت بار و کلکسیونی از تبعیض ها و خشونت و بی احترامی به حقون انسان ها و تفکیک آنها بر اساس رنگ و نژاد است، انگشت اتهام را همواره متوجه مسلمانان می کند.
جوامع غربی می باید منشأ و ریشه ترویج این خشونت ها را در درون خود جست و جو کنند.
خشونت هایی که علت بسیاری از آن ها نابرابری های اجتماعی و اقتصادی در جوامع غرب است. این تبعیض ها اکنون در جامعه لبریز شده و جامعه گریزی و عصیان علیه جامعه را به وجود اورده و بحران نبود معنویت در غرب ، این روند را تشدید کرده است.
133/110
بیشتر بخوانید:
نشست مبارزه با تروریسم در کشورهای حامی تروریسم، جایگاهی ندارد
روحانی: مبارزه با تروریسم تا محو همه اشکال آن ادامه یابد
بیانیه مجمع جهانی صلح اسلامی درباره مبارزه فکری- فرهنگی با تروریسم