ایران پرس: مساله خروج سریع و در واقع عقب نشینی عجولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان به دستور رئیس جمهور آمریکا که سرانجام به فروپاشی دولت کابل و سلطه طالبان بر افغانستان منجر شد، انتقادات زیادی را از «جو بایدن» در داخل و خارج این کشور برانگیخته است.

درداخل آمریکا، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور پیشین خواهان کناره گیری جو بایدن به دلیل بحران افغانستان شد. ترامپ که در دوره او خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان برنامه ریزی و آغاز شد، در بیانیه ای اظهار داشت: "آنچه جو بایدن با افغانستان انجام داده افسانه ای است و این یکی از بزرگترین شکست ها در تاریخ آمریکا خواهد بود."

در خارج از آمریکا نیز شرکای اروپایی واشنگتن زبان به انتقاد از تصمیم بایدن گشودند.

«ماتئو رنزی» نخست وزیر پیشین ایتالیا گفت: :معتقد است رئیس‌جمهور آمریکا اشتباهی تاریخی را در افغانستان مرتکب شد و راه دونالد ترامپ را ادامه داد."

به رغم این انتقادات اما جو بایدن بر درستی تصمیم خود در خارج کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان در راستای پایان دادن به جنگ های بی پایان که آمریکا در دو دهه اخیر خود را درگیر آن کرده است پافشاری می کند.

آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و پیدایش نظام دو قطبی در جهان در دوره جنگ سرد، در نقش یک امپراتور جهانی جنگ های زیادی را به بهانه جلوگیری از نفوذ کمونیسم به راه انداخته و نیز در کشورها و مناطق مختلفی به مداخله جویی پرداخت.

جنگ ویتنام به عنوان نقطه عطفی در راستای جلوگیری از روی کارآمدن رژیم های کمونیست در جنوب شرق آسیا به منزله نقطه آغاز افول سیاسی و نظامی آمریکا و پر تلفات ترین درگیری نظامی واشنگتن پس از جنگ جهانی دوم بود.

پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و در دوره پسا جنگ سرد نیز آمریکا ابتدا داعیه دار نظم نوین جهانی شده و پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 به بهانه مبارزه جهانی با تروریسم، در دوره زمامداری «جورج دبلیو بوش» به جنگ افروزی های جدیدی پرداخت.

آمریکا ابتدا به بهانه مقابله با القاعده به عنوان متهم حادثه 11 سپتامبر و سرنگون کردن حکومت طالبان در افغانستان که آن را متهم به همدستی با القاعده کرده بود به این کشور حمله و آن را سرنگون کرد.

در مرحله بعد آمریکا بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل در مارس 2003 به عراق حمله کرد. بعدها دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا ادعا کرد که جنگ‌های آمریکا در غرب آسیا حدود هفت تریلیون دلار هزینه مالی برای آمریکا در برداشته است.

بدین ترتیب واشنگتن رویکرد جنگ افروزی و میلیتاریسم را اتخاذ کرده و در این مسیر موجب مرگ هزاران نظامی آمریکایی شد. این جنگ‌ها و توسعه روز افزون نظامی آمریکا به همراه افزایش مستمر بودجه نظامی این کشور با انتقادات شدیدی مواجه شده است.

مساله مهم این است که آمریکا اکنون ناچار است تا با کاهش مداخلات خارجی و کاهش حضور نیروهای خود در اقصی نقاط جهان نه فقط از بار هزینه های اش بکاهد، بلکه منابع اش را برای بازسازی اقتصاد تحت فشار و نیز به منظور مقابله با رقبای اصلی بین المللی خود یعنی چین و روسیه تجمیع نماید.

ضمن اینکه آمریکا اکنون درگیر بحران ناشی از همه گیری ویروس کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن مانند کاهش رشد اقتصادی، افزایش شمار بیکاران، افزایش شدید فقر و گرسنگی و انواع نابسامانی های اجتماعی است.

در عین حال گزارش های متعدد نیز نشانگر وضعیت وخیم زیرساخت ها این کشور و نیاز شدید به بازسازی آنها است.

البته دولت فدرال آمریکا به جای اینکه با کاهش بودجه نظامی به اختصاص منابع مالی لازم برای نوسازی زیر ساخت ها به خصوص جادها، پل‌ها، تاسیسات آب و برق و مانند آن بپردازد، هر سال بودجه نظامی آمریکا را در راستای منافع مجتمع های نظامی - صنعتی افزایش داده است.

با این حال واقعیت های غیر قابل کتمان، واشنگتن را ناچار به کاهش ماجراجویی های خارجی کرده است.

لذا به نظر می رسد، مسیری را ترامپ را تحت عنوان کاهش تعهدات خارجی آمریکا آغازگر آن و مبدع خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و سپس عراق شد ،اکنون توسط بایدن به عنوان یک الزام ملی و انتخابی از سر اجبار دنبال می شود.

نویسنده: سيدرضا مير طاهر

117