تنها نود و پنج روز پس از رحلت پیامبر رحمت، آسمان مدینه دوباره سیاهپوش شد. در چنین روزی، بانویی از اهل زمین پر کشید که زمین را برای همیشه روشن کرد؛ حضرت فاطمه زهرا، سلاماللهعلیها، بانویی که نامش تداعیگر عفاف است، تجسم ایثار و اوج کمال.
قرآن، در هر برگش، نشانی از او دارد. سوره کوثر تنها یکی از جلوههای این حقیقت است؛ چرا که در جایجای آیات الهی، مقام بلند این بانوی بیهمتا آشکار است.
آیتالله حسنزاده آملی، عارف بزرگ، در تفسیر سورهی قدر نوشتند: "فاطمه، حقیقتِ لیلةالقدر است."
همانگونه که امام صادق (ع) فرمودند: "کسی که فاطمه را به حقیقت بشناسد، شب قدر را درک کرده است."
حضرت فاطمه (س) تفسیر سوره نور هم هست. در آیات ۳۵ تا ۳۸ سوره نور، نوری وصف شده که افقها را در مینوردد: "اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ…" مفسران گفتهاند مصداق این مشکوٰة نور، همان فاطمه زهرا (س) است؛ چراغی که روشنیاش تا قیامت خاموش نمیشود.
حضرت زهرا (س) مشعل هدایت است، نوری که از «کوثر» تا «قدر»، از زمین تا عرش، پیوسته میتابد.

حضرت فاطمه زهرا (س) وقتی چادر را بر سر میکشید و در کوچههای مدینه قدم میگذاشت، شهر رنگ دیگری میگرفت و در عطر عفاف و نجابت غرق میشد. او همان بانویی بود که نگاهش، غم را از دل پیامبر (ص) میزدود و لبخند را بر چهرهی رسول خدا (ص) مینشاند.
پیامبر، آینده را میدید. میدانست که این گل نازنین، زودتر از همیشه، پاییز را تجربه خواهد کرد. روزی در میان مردم آمد، دست فاطمهاش را گرفت و فرمود: "ای مردم! این دختر من است؛ فاطمه، پارهی تن من و روح در جان من. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر که مرا آزار دهد، خدای را آزرده است."
در حدیثی دیگر، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "ای علی! این دختر من است. هرکس به او احترام گذارد، مرا گرامی داشته، و هر که به او اهانت کند، به من اهانت کرده است."
فاطمه، دختر پیامبر اکرم (ص)، تنها یک دختر نبود؛ او معلم، مشاور و تکیهگاه پدر بود. پس از رحلت حضرت خدیجه کبری (س)، زمانی که سختیها بر پیامبر (ص) سایه افکند، جبرئیل امین پیامی آورد و گفت: "خداوند به شما سلام می رساند و فرموده است: فاطمه، اُمُّ أبیهاست." یعنی مادر پدرش. این مقام، نشان داد که زهرا (س) در مقام حمایت روحی و عاطفی، جایگزین مادر شد و پناهگاه امن رسول الله بود.

سپس، ازدواج ایشان با علی بن ابیطالب (ع). ازدواجی که در آسمانها رقم خورد و نماد اتحاد دو نور مقدس بود. زندگی مشترک حضرت زهرا و حضرت علی (ع)، با وجود مقام ملکوتی شان، ساده بود. خانهای کوچک، بساطی مختصر و تلاش بی وقفه برای کسب رضایت خداوند. این ساده زیستی، در دنیایی که همه به دنبال تجملات بودند، خود یک درس بزرگ است.
و اما ثمره این پیوند پاک، چهار فرزند بود. امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، ام کلثوم و زینب و پنجمی محسن که پشت در سوخته، به شهادت رسید. نقش مادری حضرت زهرا (س)، فراتر از تربیت جسمانی بود؛ ایشان به فرزندان خود، از کودکی، فرهنگ ایثار، شجاعت و عشق به عدالت را آموخت. از قرآن و تفسیر برایشان گفت و با رفتارهای متین و زیبایش، بهترین الگوی عملی تربیت فرزندانش بود.
بزرگترین میراث علمی و دفاعی حضرت زهرا (س)، خطبه مشهور فدکیه است. خطبهای که پس از رحلت جانکاه پدر، در دفاع از حق همسرش، امیرالمؤمنین (ع)، و دفاع از حق خود، در مسجد پیامبر (ص) ایراد شد. این سخنرانی، تنها دفاع از یک زمین نبود؛ بلکه دفاع از جایگاه امامت و ولایت بود. خطبه فدکیه، چکیدهای از اصول عقاید، فلسفه نبوت، و تفسیر قرآن است.
در این کلام حضرت زهرا (س) به زیبایی اشاره می کنند که اهل بیت (ع)، کشتی نجاتاند و پیروی از آنان، راه رسیدن به سرمنزل سعادت است. این خطبه، زنگ بیدارباشی بود برای امت تا جایگاه حقیقی اهل بیت را فراموش نکنند.

اکنون فاطمه (س) در بستر بیماری است. با صورتی نیلی، زخمی بر سینه و کمر شکسته، این مادرِ آسمانی ست که در سکوت درد میکشد.
لحظات پایانی حیات زهرا اطهر (س)، اوج مظلومیت خاندان اهل بیت است. وصیتهای حضرت زهرا (س)، کلماتی است که باید با جان شنید. وصیت به همسر بزرگوارش، امیرالمؤمنین (ع)، برای مدارا با فرزندان و حفظ آنها، و مهمتر از آن، وصیت به دفن شبانه و مخفیانه.
وقتی صدیقهی کبری، همان راستگوی بیبدیل که سخنش عین حقیقت بود و در مسیر حق، لحظهای دچار تردید نشد دعوت حق را لبیک گفت، تنها مردان راستین ایمان، علی (ع)، حسن (ع)، حسین (ع)، و یاران اندک وفادار، در دل تاریکی شب، پیکر مطهر ایشان را بر دوش گرفتند و به سوی مأمن امن الهی بردند. تدفین در خفا، و مزار پنهان حضرت زهرا (س)، تا امروز، سند زنده مظلومیت و مرز میان حق و باطل است.
سیما مشتاقان