ولیعهد عربستان‌ مغایر با توصیه‌های‌ پادشاه پیشین این کشور مبنی بر ضرورت پرهیز از به رسمیت شناختن اسرائیل حتی اگر همه عرب‌ها‌ آن را به رسمیت بشناسند، گام برمی‌دارد.

ایران پرس: پس از علنی‌ شدن عادی‌سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و امارات، اکنون گمانه‌زنی‌‌های زیادی درباره کشور یا کشورهای بعدی که به چنین اقدام مشابهی دست خواهند زد، مطرح می‌شود‌؛ به‌ویژه اینکه «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور‌ آمریکا و «جرد کوشنر» داماد و مشاور ارشد وی اعلام کردند که طی چند هفته دیگر کشورهای عربی دیگری نیز به علنی‌سازی روابط خود با اسرائیل خواهند پرداخت.

در‌این‌باره‌، مطبوعات، رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران‌ سرشناس عربستان سعودی که نزدیک به حاکمیت در ریاض هستند، از توافق امارات و اسرائیل استقبال و در جهت ترویج گسترده و ترغیب افکار عمومی بر آن تلاش کرده و آن را «توافقی تاریخی» توصیف می‌کنند که این‌گونه القا می‌کند‌ که عربستان نیز در حال بسترسازی برای علنی کردن روابط خود با اسرائیل است.

دلایلی که حاکی از آن است که عربستان در حال بسترسازی برای علنی کردن روابط خود با اسرائیل است عبارت‌اند از‌:

نخست، استقبال گسترده رسانه‌ها و مطبوعات عربستان که خط تبلیغی خود را مستقیماً از دربار سعودی دریافت می‌کنند‌ که نشان‌دهنده وجود چراغ سبز به این رسانه‌ها و اشخاص است؛ به‌ویژه در کشوری با مختصات عربستان سعودی که هرگونه فعالیت رسانه‌ای در آن به ‌شدت تحت نظر قرار دارد.

دوم، با توجه به نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و جایگاه ضعیف ترامپ در نظرسنجی‌ها‌، این گمانه وجود دارد که ترامپ برای تقویت جایگاه و پیشی گرفتن از رقیب دمکرات خود، «محمد بن‌سلمان» ولیعهد عربستان سعودی، را که در عمل به نفر اول عربستان تبدیل شده است، تحت فشار قرار داده و تکیه زدن او بر تخت پادشاهی کشورش را به این موضوع منوط کرده است تا با چنین اقدامی، هم موقعیت خود و هم موقعیت «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی را متحول کند.

سوم، عربستان با ولیعهدی محمد بن‌سلمان‌، به ‌شدت نگران باخت ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری است و علت آن نیز خصومت ریاض با تهران است. ریاض، ترامپ را مناسب‌ترین‌ گزینه برای برخورد با ایران و نفوذ منطقه‌ای‌ آن می‌داند‌، به ‌همین‌علت،‌ اگر به‌طور‌ جدی از آراء ترامپ احساس خطر کند، پس از کشورهایی چون بحرین و عمان، به ‌سرعت‌ به عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل خواهد پرداخت؛ به‌ویژه اینکه اکنون از ناحیه ایران به ‌شدت نگران و نیازمند حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی است.

از سوی دیگر،‌ اگر عربستان وارد فاز علنی‌سازی روابط با اسرائیل شود، جایگاه خود را به واسطه لابی صهیونیست در آمریکا، در نزد دموکرات‌ها نیز تقویت خواهد کرد و نگرانی آن از احتمال پیروزی جو بایدن نیز بر طرف خواهد شد.

نکته چهارم این است که با توجه به اختلاف‌هایی که عربستان و امارات در برخی مسائل منطقه از جمله درباره یمن دارند و به ‌عنوان‌ رقیب یکدیگر عمل می‌کنند‌، ریاض نگران تقویت جایگاه امارات در نزد اسرائیل و آمریکا و در نتیجه قدرتمند شدن آن در سطح منطقه است.

در مقابل دلایلی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد،‌ عربستان نه در کوتاه ‌مدت‌ و نه در دراز مدت حاضر به اعلام عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل نخواهد شد که عبارت‌اند از‌:

نخست، مهم‌ترین‌ عاملی که مانع از علنی کردن عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل می‌شود‌، نگرانی آن از جایگاه و نفوذ خود در میان ملت‌های‌ عرب منطقه به‌ ویژه در نزد فلسطینی‌ها و از دست رفتن این جایگاه است‌. عربستان اکنون از رهگذر حرمین شریفین در خاک خود، در میان کشورهای اسلامی أهل‌ تسنن، بزرگ‌ترین‌ تأثیرگذار و با نفوذترین عامل به‌ شمار‌ می‌رود‌، اما در صورتی که به‌ طور‌ رسمی روابط خود را با تل‌آویو‌ آشکار کند، جایگاه حائز اهمیت خود را در مسائل و رخدادهای منطقه از دست خواهد داد؛ جایگاهی که کشورهایی چون ترکیه و مصر مدت‌هاست به‌دنبال‌ آن بوده‌اند‌، اما موفق نشدند.

بنابراین،‌ عربستان در صورت اقدام به چنین کاری، مرجعیت خود را در میان ملت‌های‌ أهل‌ تسنن و عرب از دست خواهد داد.

شاید این پرسش مطرح شود که مصر نیز از جایگاه چشم‌گیری‌ در نزد ملت‌های‌ عربی برخوردار بود که با وجود این، اسرائیل را به رسمیت شناخت و نگران جایگاه خود نبود. در پاسخ به این پرسش باید گفت که عربستان به ‌علت‌ برخورداری از مؤلفه اماکن مقدس به‌ ویژه کعبه، از جایگاهی بسیار بالایی نزد مسلمانان برخوردار است که نه مصر و نه هیچ کشور عرب دیگر از آن برخوردار نبوده است. بنابراین،‌ در صورت اقدام عربستان برای چنین عملی، ماهیت، نفوذ و کارآیی خود را در منطقه از دست خواهد داد که این به نفع ایران تمام خواهد شد.

دومین علت، نگرانی عربستان از نفوذ ایران است. نفوذ و جایگاه مهم ایران در بین کشورهای مسلمان به ‌ویژه در بین فلسطینی‌ها کابوسی برای عربستان به‌شمار‌ می‌رود‌؛ به‌گونه‌ای‌ که به‌ عنوان‌ رقیب اصلی ایران عمل کرده است و اگر جایگاه خود را از دست بدهد، بزرگ‌ترین‌ هدیه را به ایران تقدیم کرده است.

سومین علت این است که سال 1982 «عبدالله بن عبدالعزیز»، پادشاه پیشین عربستان سعودی، طرحی را برای برقراری صلح بین اسرائیل و فلسطینی‌ها پیشنهاد کرد که در اتحادیه عرب و سازمان همکاری به تصویب رسید و مورد استقبال کشورها و سازمان‌های‌ بین‌المللی‌ نیز قرار گرفت.

مهم‌ترین‌ بخش این طرح این بود که در صورتی که اسرائیل به مرزهای سال 1967 عقب‌نشینی‌ کند و کشور مستقل فلسطینی را به پایتختی منطقه شرقی قدس به رسمیت بشناسد و آمریکا و سازمان ملل متحد نیز آن را بپذیرند، همه کشورهای عربی اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت. اکنون عربستان نمی‌تواند به سادگی از این طرح صلح عدول کند و خود را ناقض تصمیم و قطعنامه‌های‌ اتحادیه عرب و اجماع عربی نشان دهد. بنابراین،‌ در ‌این‌باره‌، اسرائیل باید امتیازهایی هر چند اندک، به فلسطینی‌ها بدهد تا ریاض توجیهی در ‌این‌باره‌، داشته باشد.

چهارمین علت نگرانی‌هایی است که محمد بن‌سلمان‌ در داخل عربستان دارد. فضای داخلی عربستان با فضای داخلی امارات عربی متحده سنجش پذیر نیست؛ زیرا اساساً، آن دسته از مردم امارات (12 درصد کل مردم اماراتی هستند)، در خط رویارویی با حاکمیت نیستند؛ بر خلاف عربستان که بسیاری از مردم، نهادهای دینی، شاهزادگان، بازرگانان و حتی نیروهای امنیتی مخالف بن‌سلمان‌ بوده و مترصد فرصت مناسب برای کودتا علیه او هستند.

در این چارچوب، باید به این نکته اشاره کرد که مردم عربستان بر خلاف فضای خفقانی که وجود دارد، در شبکه‌های‌ اجتماعی به ‌صورت‌ ناشناس به ‌شدت در حال فعالیت علیه سیاست‌های‌ بن‌سلمان و‌ تقابل او با سنت و رویکرد پادشاهان پیشین این کشور هستند و اقدام بن‌سلمان‌ را در ‌این‌باره‌، مغایر با توصیه‌های‌ ملک فیصل پادشاه اسبق عربستان می‌دانند که بر ضرورت پرهیز از به رسمیت شناختن اسرائیل حتی اگر همه عرب‌ها‌ آن را به رسمیت بشناسند، تأکید‌ کرده بود.

جلال چراغی

ایلنا

117

بیشتر بخوانید:

صلح امارات و اسرائیل و لزوم سیاست «هویج و چماق»

نشست عادی به جای نشست فوری؛ حمایت اتحادیه عرب از اقدام امارات