سازمانی همکاری اسلامی روز 22 دسامبر ، حدود ده روز پس از آزادی حلب از اشغال تروریستها جلسه ای با موضوع حلب در جده عربستان تشکیل داد.

جهان اسلام طی شش سال اخیر شاهد بحران های متعددی است که برخی از این موارد به ویژه بحران سوریه از جمله وخیم ترین ها هستند.

با این حال، سازمان همکاری اسلامی هیچگاه یک بازیگر تاثیرگذار در بحران های جهان اسلام از جمله بحران های شش سال اخیر نبود.

درباره عملکرد سازمان همکاری اسلامی سئوالهای متعددی مطرح است. چرا این سازمان که پس از سازمان ملل متحد دومین نهاد بزرگ بین المللی است، عملکرد سازنده ای در بحرانهای جهان اسلام ندارد؟ چرا جلساتی که این سازمان برگزار می کند، به موقع نیست و چرا عملکرد این سازمان بیش از حد منفعلانه است؟

دلایل متعددی را می توان درپاسخ ذکرکرد اما پاسخ اصلی این است که عملکرد سازمان همکاری اسلامی ارتباط مستقیمی با ساختار قدرت دراغلب کشورهای اسلامی دارد.

به استثنای جمهوری اسلامی ایران و تا حدودی ترکیه، درهیچ کشوراسلامی، مفاهیمی نظیر چرخش نخبگان قدرت، مشارکت سیاسی مردم، تفکیک قوا و احزاب که ویژگی های یک نظم دموکراتیک هستند، معنایی ندارد.

بر اساس ساختار قدرت در این کشورها، منافع ملی بر اساس منافع شخصی پادشاه، امیر یا رئیس جمهوری تعریف می شود.

به عبارت دیگر در اکثر کشورهای اسلامی هنوز منافع ملی اولویت ندارد.

همین حکام به نمایندگی کشورشان درسازمان همکاریاسلامی حضور می یابند و در تصمیم های آن نقش آفرینی می کنند.

در چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت سازمان همکاری اسلامی، نقشی خلاف منافع این حکام که اکثریت این سازمان در اختیار آنها است، ایفا کنند.

تا زمانی که ساختارقدرت به ویژه در کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس، بازسازی نشود، سازمان همکاری اسلامی نیز سازمانی منفعل، خنثی و در خدمت حکام عرب خواهد بود.

 موضوع دیگر این است که سازمان همکاری اسلامی بر اساس فاکتورهای جغرافیایی شکل نگرفته بلکه هویت اسلامی عامل اصلی شکل گیری آن بوده است.

سازمان همکاری اسلامی از 57 کشور چهار قاره آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکا تشکیل شده است که البته از قاره اروپا تنها آلبانی و ترکیه (که خود را اروپایی می داند) و از قاره آمریکا نیز تنها سورینام عضو این سازمان هستند.

ارزیابی عملکرد سازمان های بین المللی نشان می دهد سازمانهایی که در یک محدوده جغرافیایی شکل می گیرند کارآیی بیشتری دارند . فرامنطقهای بودن سازمان همکاری اسلامی سبب می شود اغلب اعضای آن، به بحران ها در کشورهای عضو ، از زاویه منافع منطقه ای نگاه نکنند.

از اینرو، کشورهای نفت خیز و سرمایه داری نظیر عربستان، قطر و امارات می توانند با دلارهای نفتی خود، آرای شمار زیادی از اعضای سازمان همکاری اسلامی را به نفع سیاست های منطقه ای خود خریداری کنند.

 بنابراین می توان ساختارقدرت دراغلب کشورهای اسلامی و شکل گیری سازمان همکاری اسلامی بر اساس فاکتور هویتی را، دو عامل انفعال و ناکارآمدی این سازمان اسلامی عنوان کرد.