امروزه غرب خود را پرچمدار مدنیت و علم و دانش می داند اما در گذشته نه چندان دور، این پرچم در اختیار مسلمانان بوده و تلاش این دانشمندان و به خصوص دانشمندان ایرانی در حوزه های مختلف، جهان علم را به جایگاه امروز رسانده است.
از جمله این دانشمندان مسلمان، می توان از ابوریحان بیرونی (Abu Rayhan al-Biruni) نام برد. او محقق، منجم و دانشمندی ایرانی است که تالیفات و تحقیقاتش نقش بسیار ارزنده ای در تمدن اسلام و جهان داشته است. امروز، بعد از گذشت بیش از هزار سال هنوز آثار او معتبر و پابرجا هستند و به عنوان منبع درجه اول در حوزه هایی همچون علم ریاضی و نجوم به حساب می آیند.
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی دانشمند خارق العاده ای است. تمام دایره المعارف های دنیا، از او با عنوان "بزرگترین دانشمند ریاضیدان جهان" یاد کرده اند. این دانشمند فرهیخته علاوه بر دنیای ریاضیات و نجوم در علوم انسانی نیز سرآمد دانشمندان زمان خود بود. او کتابهای ارزشمندی درخصوص مردم شناسی دارد که شیوه مطالعه و جمع آوری اطلاعات او قابل تحسین است. در مجموع ابوریحان در حدود 120 تا 150 جلد کتاب و رساله نوشته است که البته بسیاری از آثار او امروز در اختیار ما نیستند. موضوعات کتابهای او بیشتر درباره ریاضیات، نجوم، فلسفه، تاریخ، جغرافیا، ادب، شعر، لغت، علوم طبیعی، تحقیق در عقاید و آرای ملل هستند.
زندگینامه
زندگی ابوریحان بیرونی همراه با فراز و نشیب های بسیاری بوده است او در سال 973 میلادی در خوارزم به دنیا آمد به احتمال بسیار75 سال عمر کرد و در سال 1048 میلادی در غزنین از دنیا رفت.
ابوریحان تحصیلاتش را در خوارزم شروع کرد و سپس به خراسان، ری، طبرستان و گرگان سفر کرد و به مطالعه و تالیف کتاب می پرداخت. او سپس به خوارزم برگشت و در سال 1000 میلادی (391هجری قمری) در خدمت مامونیان (Ma'munids) که در آن زمان بر خوارزم حکومت می کردند به کار علمی پرداخت. در این زمان، پادشاه مامونیان "علی بن مامون بن محمد" بود او و برادرش "ابوالعباس مامون بن محمد" تا سال 1016 میلادی (407 قمری) بر خوارزم حکومت کردند. پس از آن خوارزم به تصرف غزنویان در آمد و ابوریحان به غزنین رفت (غزنین یکی از شهرهای افغانستان است که در دامنه سلسله کوههای سلیمان واقع شده است).
درباره رفتن او به غزنین دو نظر وجود دارد. نظر اول این است که ابوریحان بر اثر اغتشاش های سال 1016 میلادی از وطنش به دربار سلطان محمود غزنوی (Mahmud of Ghazni) رفت. نظر دیگر این است که ابوریحان تا هنگام فتح خوارزم توسط سلطان محمود غزنوی در خوارزم بود و در آن جا توسط محمود غزنوی اسیر شد. در هر صورت رفتن ابوریحان به دربار محمود، فصل جدیدی در زندگی ابوریحان به شمار می رود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
تا اینجا گفتیم که ابوریحان، دانشمند ایرانی به غزنین و دربار محمد غزنونی رفت. بعد از آن او کم کم مورد اعتماد سلطان محمود غزنوی قرار گرفت. ابوریحان در این دوران علاوه بر فعالیت های علمی و منجمی، مشاور پادشاه نیز بود و در کارهای بزرگ کشوری سمت هایی گرفت. اما مهمترین دستاورد مهاجرت ابوریحان از خوارزم به غزنین و رفتن به دربار سلطان محمود غزنوی این است که او توانست به عنوان منجم سلطان به هند سفر کند و با سالها اقامت در هند به حوزه جدیدی از مطالعه و تحقیق وارد شود.
تحقیق ماللهند پس از سفر به هند
او در سال 1022 میلادی (413 قمری) همراه با سلطان محمود در فتح سومنات (Somnath) او را همراهی کرد و در این سفر خود موفق به نگارش کتاب ارزشمند " تحقیق ماللهند" (A Critical Study of What India Says, Whether Accepted by Reason or Refused) شد.
این کتاب یکی از مهمترین تالیفات او در حوزه علوم انسانی و مردم شناسی به شمار می رود. کتابی که در هشتاد باب تالیف شده است و در آن منطقه ای از هند مورد بررسی قرار گرفته است.
این کتاب نتیجه سیزده سال تحقیق و تفصح ابوریحان است. او در آن موضوعاتی از قبیل، دین آداب و رسوم، و زبان و ویژگی های اخلاقی هندوهای منطقه را ثبت کرده است. تحقیقاتی که دانشمندان و جامعه شناسان امروزی در حیطه مردم شناسی انجام می دهند، بیرونی در قرن چهارم و پنجم هجری انجام داده و خدمت با ارزشی به جامعه جهانی کرده است.
بیرونی در تحقیقات خود به خصوص در ارتباط با هند شیوه خاصی داشته است. او در کتابش مباحثی از قبیل عقاید مردم، عقاید دینی، زبان و الفاظ و رابطه آنها با معانی گوناگون، جادو، بت پرستی، علل جدایی ملت ها، آداب و سنن، قوانین و سنن ازدواج و جغرافیای طبیعی اقوام و ملل را به دقت بررسی کرده است. باید گفت او در مطالعه هر موضوعی با دید کارکردی، مسائل را بررسی کرده است.
مثلًا در مطالعه طبقات جامعه هندی بیشتر متوجه کارکرد و فایده هر کدام و منشاء دینی آنها بوده است و در مطالعه ازدواج نیز به بیان کارکرد ازدواج پرداخته است و در بررسی محرمات (امورحرام) و مباحثات جامعه هندی، کارکردها و توجیهات دینی را بررسی کرده است.
یکی از مهمترین دلایلی که او توانسته در حوزه مردم شناسی نتایج خوبی بدست بیاورد این است که او علاوه بر زبانهای فارسی، سریانی، عربی و عبری به خوبی به زبان سنسکریت نیز تسلط داشته است.
او به حدی به زبان سنسکریت اشراف داشته که کتاب های بسیاری در زمینه نجوم نیز از سنسکریت به عربی ترجمه کرده و همچنین از عربی به سنسکریت! او به این طریق می خواسته همانطوری که مسلمانان را با علوم هندی آشنا می کند، فرهنگ و ادب مسلمانان را نیز در میان هندوان نیز ترویج کند. متاسفانه بیشتر تالیفات ابوریحان بیرونی در این زمینه در حمله مغول از بین رفته اند.
ابوریحان؛ پدر علم انسان شناسی و هند شناسی
ابوریحان بیرونی با ادبا و فضلای بسیاری هم دوره بود از جمله دانشمند بزرگ "ابوعلی سینا" (Abu Ali Sina) که پیوسته با ابوریحان مکاتبات و مباحثاتی را انجام می داد و امروزه بخشی از آن مباحثات باقی مانده است.
او فردی بوده که در تمام زندگی دست از تلاش برنداشت و لحظات برایش ارزشمند بودند. او که دارای روحی جستجوگر بود در تمام طول سال به تحقیق و کاوش می پرداخت و نقل است تنها دو روز در سال دست از مطالعه برمی داشت آن هم در نوروز و مهرگان (Mehregan)! (از جشن های باستانی ایرانیان)
امروزه ابوریحان بیرونی به عنوان فردی شناخته شده در مراکز علمی و دانشگاهی دنیا به شمار می رود. اگر چه صدها دانشمند بزرگ بعد از او به اختراعات و اکتشافات شگفت انگیزی دست زده اند اما بنا به اذعان دانشمندان و فضلایی چون "اسمیت" محقق و دانشمند خاورشناس انگلیسی، حتی اروپا پیشرفت های خیره کننده علمی خود را مدیون او می دانند و هنوز هم در بسیاری از دانشگاه ها و مراکز مهم فرهنگی و علمی روش های علمی ابوریحان بیرونی مورد استفاده قرار می دهند.
علاوه بر آن ابوریحان به عنوان پدر علم انسان شناسی و هند شناسی نیز شناخته می شود و مهمترین کتابها و رسالات او در کتابخانه های مهم جهان و موزه ها نگهداری می شود و تعداد زیادی از آنها به زبانهای لاتین آلمانی، انگلیسی، فرانسه و روسی ترجمه شده اند و هر کدام چندین بار زیر چاپ رفته است.
از جمله مهمترین کتاب های او می توان به "آثار الباقیه"، "تحقیق ماللهند"، "قانون مسعودی" (درباره نجوم)، "الجماهر فی معرفة الجواهر"، "الصیدنة فی الطب" و .. نام برد.
مهدیس حسینی لاریجانی