ترکیه به عنوان کشوری در غرب آسیا از چه اهمیت ویژه و متمایزی برخوردار است؟
مهم ترین نکته ای که می توان درباره ترکیه به آن اشاره کرد، اهمیت ژئوپولیتیکی آن است.
این کشور از یک سو به خاورمیانه و آسیای مرکزی و از سوی دیگر به اروپا متصل شده است. به علاوه دسترسی آن به دریاها و تنگههای مهم از دیگر امتیازات ویژه ترکیه محسوب میشود. این کشور در واقع یکی از چهار راههای مهم جهان است. ترکیه به علت داشتن رطوبت بالا و آب فراوان، جایگاهی بهتر از سایر کشورهای خاورمیانه در این زمینه دارد. کوهها تروس و آرمیتروس و کوههای آلپ به علت ارتفاع زیاد، از ذخایر مهم آب ترکیه محسوب میشوند. رودهای دجله و فرات که از ترکیه عبور میکنند، در طول تاریخ تمدن ساز بودهاند. این کشور به علت داشتن آب فراوان از قدیم ایام وضعیت مناسبی در زمینه کشاورزی داشته است. امروزه نیز صادرات محصولات کشاورزی از منابع مهم آن در زمینه کسب درآمد محسوب میشود. به طوری که میلیونها ترک زبان مهاجر که در کشورهای اروپایی و آسیایی سکنی گزیدهاند، به صادرات محصولات کشاورزی مشغول هستند.
به ویژه پس از آغاز پروژههای سدسازی ترکیه، آبی که میبایست پس از عبور از ترکیه به کشورهای سوریه و عراق برسد، در این کشور باقیمانده و در زمینههای صنعتی و کشاورزی مورد استفاده ترکیه قرار گرفته است. البته کم آبی کشورهای عراق و سوریه موجب کم آبی این کشورها و وخیمتر شدن وضعیت ریزگردها در منطقه نیز شده است. به علاوه از آنجایی که ترکیه از سالها قبل جز اردوی جهان غرب محسوب شده است، از منظر توسعه صنعتی نیز با مانع خاصی مواجه نشد و در زمینه یادگیری فناوریهای جدید نیز شرایط مساعدی داشت.
آنکارا نیز این فرصت را مغتنم شمرده و با سرمایهگذاری بر بخش فناوری موفق شده به یکی از قدرتهای صنعتی منطقه بدل شود. این کشور با تکیه بر سیاست درهای باز توانست ظرفیتهای گردشگری خود را نیز فعال سازد. سواحل، شهرهای باستانی، ارتفاعات و درههای زیبای آن ازسرمایههای مهم مردم این کشور محسوب میشود.
ترکیه در واقع مرکز سه امپراتوری بوده است. وجود امپراتوریهای بیزانس، روم شرقی و عثمانی در تاریخ این کشور موجب وجود ظرفیتهای بالای گردشگری آن شده است. لذا ظرفیتهای گردشگری آموزشی، فرهنگی، تجاری، تاریخی ویژهای دارد.
صنایع نساجی، بافندگی و پوشاک توسعه سریعی در این کشور داشته است. به طوری که برای مثال کارخانههای تولید پوشاک این کشور در حال بیرون رفتن از ترکیه است و این کشور تمرکز خود را معطوف به طراحی کرده و در این زمینه رقیب فرانسویها شده است.
این کشور امروزه از منظر اقتصادی توانسته شرایط بسیار ویژهای را در زمینههای مختلف برای خود دست و پا کند. هرچند دخالتهای دولت ترکیه در سوریه و عراق باعث ایجاد مشکلاتی در اقتصاد آن شده است. اما در مجموع این کشور تجارب بسیار خوبی در راه توسعه خود کسب کرده است که منجر به تربیت مدیرانی موفق در آن شده است.
وضعیت ترکیه از منظر دارا بودن ذخایر انرژی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ارزش ترکیه از این منظر کمتر سایر کشورهایی که دارای منابع زیرزمینی هستند نیست. بسیاری از کشورهای پیرامونی ترکیه دارای منابع انرژی زیرزمینی سرشاری هستند. از طرفی کشورهای اطراف ترکیه خواهان صادارات انرژی نیز هستند و این کشور به علت وضعیت ژئوپولتیکی خود یکی از کشورهای مهم در بحث انتقال انرژی محسوب میشود.
حتی کشوری چون روسیه که از شمال دارای مسیر زمینی به بسیاری از کشورهاست، باید از سیبری برای اینکار استفاده نماید که کار بسیار مشکلی محسوب میشود. لذا روسیه در بحث انرژی قصد استفاده از مسیر ترکیه را دارد. ترکمنستان قصد دارد از مسیر ایران و ترکیه نفت خود را به اروپا برساند. کردستان عراق، آذربایجان و حتی ایران تمایل دارند انرژی خود را از طریق این کشور به اروپا انتقال دهند. لذا ترکیه میتواند از این موضوع نیز استفاده نماید و درآمد بالایی کسب کند و قریب به یک چهارم سود حاصل از انرژی را از این کشورها دریافت نماید.
حاکمان معمولا با تکیه بر مذهب، ناسیونالیست، لیبرالیسم یا ادیان و اندیشههای مختلف تلاش میکنند کشور خود را اداره نمایند. این انتخاب معمولا ریشه در عقاید مردم، چشم اندازی که حاکمان برای کشور خود ترسیم میکنند یا نیازهای دیگر دارد.
شما به عنوان یک کارشناس چه تکیهگاهی را برای اداره کشوری چون ترکیه مناسب میدانید؟
ترکیه باتوجه به ملاحظات قومی-مذهبی و با توجه به منطق جغرافیایی آن که در میان اروپا و آسیا قرار گرفته است، اگر راهی که حزب عدالت و توسعه در نظر گرفته بود را ادامه میداد، امروز وضعیتی بسیار بهتر از شرایط امروزی خود داشت. این حزب به دنبال تحقق 31 فصل مورد نظر اتحادیه اروپا بود. آنکارا با توجه به اینکه شهر باستانی استانبول در اروپا قرار میگرفت، توانسته بود خود را به مدعی عضویت در اتحادیه اروپا بدل سازد.
این کشور به مرور موفق به تحقق 26 فصل از فصول تعیین شده توسط اتحادیه اروپا شد. لذا تنها 5 فصل باقیمانده بود. اما ترکیه به یکباره سیاستهای خود را تغییر داد و نگاه خود را معطوف به خاورمیانه کرد. در مجموع برای آنها بهتر است که نوعی لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی را بپذیرند و بر آن تکیه کنند. اتحادیه اروپا سه اصل را داراست.
اقتصاد آزاد، دموکراسی و حقوق بشر. لذا کشوری که قصد دارد عضو این اتحادیه شود باید این سه اصل را بپذیرد. زمانی که ترکیه این روند را طی میکرد به آرامش رسید. اقوام این کشور خوشحال بودند، مذاهب آن راضی بودند و حتی روابط این کشور با ارمنستان به سمت بهبود حرکت میکرد.
این کشور به یکباره به دنبال رقابت با کشورهای عربستان و ایران رفت و این باعث شد خود را معطوف به حرکتهایی چون خیزش عربی سازد. پس از اینکه آنها تلاش کردند اخوان المسلمین را در سوریه بر سر کار بگمارند، مشکلات و اختلافات شروع شد. هم مشکلات داخلی این کشور بالا گرفت و هم از اتحادیه اروپا فاصله گرفت.
اصرار بیشتر این کشور بر حضور در خاورمیانه باعث خواهد شد مشکلات داخلی این کشور بیش از بیش افزایش یابد. آنکارا در دوران اوباما از کاخ سفید فاصله گرفت، اما با روی کار آمدن ترامپ سیاست آنها دوباره تغییر کرد.
ترکیه که ظرفیت کشورهای عربی را معطوف به مسائل اقتصادی میبیند، در دوران اوباما نتوانست با آمریکا بر علیه ایران همکاری کند و او را در این زمینه قابل اعتماد نمیدانست. اما با رویکار آمدن آقای ترامپ و افکار ضد ایرانی او، این احساس بوجود آمد که امکان ایجاد یک ائتلاف علیه رقیب منطقهای دیرینه خود را دارا هستند. لذا در راستای نگاه جدید آنها که معطوف به آسیاست، آنها تمایل دارند حواس خود را معطوف به رقبات با ایران کنند. از نشانههای دیگر این موضوع وارد کردن نیروی نظامی و بدون هماهنگی قبلی به بعضی از کشورهای منطقه است. این موجب خواهد شد باز هم با روسیه دچار بحران و درگیری شود و از این موضوع ضررهای اقتصادی مختلفی را متحمل گردد. تا امروز نیز ترکیه زمان را از دست داده است و چند سالی عقب افتاده است.
آنکارا برای خود استراتژی و چشم اندازی تعریف کرده است. یکی از خواستههای این کشور تبدیل شدن به یکی از ده اقتصاد برتر جهان تا سال 2017 است و تا سال گذشته موفق به کسب رتبه چهاردهم اقتصاد در جهان شده بود. لذا با اینحال رشد سریعی داشته است.
از طرفی عضو ناتو نیز هست. اما اعتماد اروپا و آمریکا نسبت به آنکارا از بین رفته و درباره برخورد صادقانه این کشور تردیدهایی وجود دارد. بارها شده که ترکیه توافقی کرده و با آن پایبند نبوده. یک روز به روسیه نزدیک میشوند و روز دیگر زیر آن میزنند. لذا حتی روسیه نیز میداند که ترکیه دوست قابل اعتمادی نیست.
البته آنها رقیب منطقهای اصلی خود را ایران میدانند. البته با عربستان نیز رقابت دارند، اما حاضرند با آنها معامله کنند، تا از این طریق بتوانند رقیب اصلی خود را که ایران میدانند، کنار بزنند. اما اشتباه آنان اینجا بود که قید عضویت در اتحادیه اروپا را زدند و این مسیر را نیمه کاره رها کردند و به سراغ برنامههای منطقهای خود آمدند.
اردوغان در حال پیادهسازی چشم انداز نئوعثمانی خود رفته است و با دید تازه خود تلاش میکند ایران را در مرزهای خود نگه دارد. هرچند ایران در حال مدارا کردن است و قصد ایجاد تنش با آنکارا را ندارد. اما به نظر میزسد ترکیه سر سازگاری ندارد.
چه گروههای فعال سیاسی زمینه رشد در این کشور را دارند؟یعنی گروههای آشوب طلب یا در چارچوب دموکراسی؟
در هر دو دسته در دموکراسی که شما نمیتوانید گروهها را اسم ببرید. یک یا چند حزب تشکیل میشود و هم مسیحیان، هم مسلمانان، هم ترکها، کردها، علویها یا هر گروه دیگری میتوانند عضو احزاب شوند. اما در قالب کشوری که به سمت یک نارضایتی شدید به ویژه در بخش ارتش حرکت میکند، کردها بالاترین نارضایتی را نسبت به دولت دارند و اخیرا آنکارا بر علویها هم فشار میآورد. لذا هرچه دولت ترکیه بیشتر به سمت اسلام بر پایه تفکرات اخوان المسلمین حرکت کند، مناقشات داخلی آن بیشتر افزایش خواهد یافت.
واقعیت این است که آقای اردوغان اطرافیانی دارد که از گروه تحت رهبری او محسوب میشوند و دارای امکانات ویژهای هستند. این دستکم باعث غفلت از کردها، اعراب، مسیحیان و سایر گروههای ساکن در این کشور خواهد شد و میتواند به درگیری بیانجامد.
به نظر شما چه مواردی میتواند بر روابط ترکیه و دولت دکتر روحانی اثرگذار باشد؟
یکی از موارد در بالا نقل شده است. دولت آقای اردوغان روابط خوبی با دولت نهم و دهم داشت. ترکیه در آن برهه تلاش میکرد از تحریم شدن ایران بهره بجوید و خلا ناشی از تحریمهای اقتصادی ایران را پر کند. لذا روابط خوبی با دولت گذشته داشت. آنکارا از تحریم ایران سود بالایی بدست میآورد و از شرایط تهران راضی بود و از آن به سود خود بهره میجست اما استراتژی ما در سوریه و تمایل آنکارا برای روی کار آوردن اخوان المسلمین در این کشور منجر به تنشهای جدی می شود.
ما در دمشق از گروههایی حمایت میکنیم که آنکارا علیه آنها میجنگد و برعکس. این مشکلات در چند سال ابتدایی دولت یازدهم به خوبی مدیریت شده است و روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور از سوی ایران تحت کنترل بوده است.
به ویژه در زمان کودتا ما مشاهده کردیم که دکتر روحانی به خوبی از رجب طیب اردوغان حمایت کرد اما پس از ماجرای حلب و شکست ترکیه، آنکارا احساس میکند که در جنگ از پس ایران بر نیامده است و به سراغ تقابل دیپلماتیک علیه ایران حرکت میکند.
در این مسیر تلاش میکنند از کمک اعراب نیز بهره بجویند. با روی کار آمدن ترامپ ترکیه عملا خیز بلندی برای مقابله با تهران برداشت.
در مجموع از زمان روی کار آمدن آقای اردوغان هیچگاه بی اعتمادی میان دو کشور به این حد نرسیده بود. البته ترکیه در این موضوع تصمیم گیرنده بوده است و نه ایران. حتی در اوج جنگ سوریه این دو کشور احترام طرف مقابل را داشتهاند. اما ترکیه به پاس حوادث اخیر وارد بازی تازهای شدهاند که حق دوستی را بجا نمیآورد.113/110
منبع: ایسکانیوز