محمد مهدی غفاری- ارتش میانمار با قدرت در مقابل ارتش استقلال طلب کاچین ایستاده و مانع از تحرکات و اقدامات آن شده است.
به همین دلیل، صدها نفر از شهروندان میانماری با تجمع اعتراضی، خواستار پایان حملات ارتش میانمار علیه استقلال طلبان کاچین شدند.
کاچینها نسبت به سایر اقوام میانمار، وزن بیشتری دارند و ائتلافی ازشش قبیله به شمار می روند که شامل قلمروهایی درچین ، شمال هند ونیز ایالت کاچین در میانمار می شود.
ریشه استقلال طلبی کاچین ها به سال های قبل از استقلال میانمار (برمه سابق) از سلطه انگلیسی ها باز می گردد.
از آنجا که استعمار انگلیس همیشه درپی راهی برای باز گشت به کشورهای استقلال یافته بود، به سیاست استعمار نو(نئو کلینیالیسم) روی آورد.
برای اثبات این مدعا می توان به خط مرزی "دیوراند" بین افغانستان و پاکستان،" تالوگ " میان ایران و عراق و همچنین خط "مک موهان" بین پاکستان و هند بر سر کشمیر اشاره کرد که ترسیم کنندگان این مرزهای تصنعی، همه انگلیسی بودند.
میانمار نیز از این قاعده مستثنی نبود زیرا بحرانی شدن این کشورها می تواند در بلند مدت به سود انگلیسی ها باشد.
کاچین ها در کنفرانس صلح که بان کی مون دبیر کل سازمان ملل هم در آن شرکت داشت، حضور نیافتند زیرا توافق صلح با دولت را به سود خود نمی دیدند.
آنگ سان سوچی که تا چهار سال پیش چهره محبوب برای بیشتر شهروندان میانماری بود به دلیل اتخاذ برخی سیاست ها و همراهی با جناح قدرتمند دولت غیرنظامی دچار کاهش محبوبیت شد.
اکنون این برداشت وجود دارد که سوچی به جای خدمت به شهروندان میانماری و ایجاد عدالت قومی، فارغ از نژاد و مذهب، عمدتا به حفظ قدرت می اندیشد.
به رغم دادخواهی بیش از دو ملیون مسلمان میانماری از قوم روهینگیا از سازمان همکاری اسلامی، تشکل های مردم نهاد و سازمان ملل، خانم سوچی هنوز نمی خواهد این حقیقت تاریخی را بپذیرد که روهینگیاها نیز یک قوم در میانمار به شمار می روند.
هر اقدام سان سوچی در جامعه میانمار، اثرخود را در میان مدت خواهد گذاشت.
از آنجا که سوچی حاضر نشد مسلمانان روهینگیایی را به عنوان یک اقلیت بپذیرد و از پذیرش مسلمانان به عنوان شهروند میانماری طفره رفت، اکنون باید پاسخگوی مطالبات قوم دیگری باشد که هم کیش خود سوچی است.
سان سوچی بعد ازتشکیل دولت غیرنظامی، دیگر چهره محبوب مردم و شاخص مخالف دولت نیست بلکه خود به بخشی از دولت تبدیل شده است.
سوچی وزیر امور خارجه و مشاور عالی دولت بر آمده از انتخابات چند حزبی در میانمار است.
نه تنها اقوام بلکه مردم عادی میانمار نیز همه قدرت را در او می بینند.
به تعبیر دیگر دستور به ارتش برای حمله به هر قوم و گروه مذهب و نژادی مستقیما توسط سوچی صادر می شود و وی باید پاسخگوی عملکرد خود نزد افکار عمو است.