ابوجعفر، محمدبن علی بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق، یکی از این ستارگان است، که با طلوع خود، تاریکی های جهل و نادانی را زدود.
شیخ صدوق در حدود سال 306 ق (قرن دهم میلادی)، در شهر قم در خاندان بزرگ «بابُوَیْه» متولد شد. شیخ صدوق بزرگترین شخصیت خاندان بابُوَیْه به شمار مى رود. پدر شیخ صدوق، على بن حسین بن موسى بن بابویه، از دانشمندان بنام اسلام است که بیش از یکصد کتاب در موضوعات مختلف نگاشته است.
او پیشواى مذهب شیعه در شهر قم و شهرهای اطراف آن در زمان خود بوده است. این عالم بزرگ و وارسته و پارسا در قم مغازه اى داشت. این پدر بزرگوار در اوج علم و فقاهت، زندگی خود و فرزندانش را از طریق کسب و کار در مغازه کوچک اش، در نهایت زهد و قناعت می گذارنید.
شیخ صدوق، تحصیلات ابتدایى و فراگیرى دانش دینى را از همان کودکی نزد پدر آغاز کرد. او با جدیت تمام پیگیر فراگیرى علوم بود. شیخ صدوق علاوه بر محفل پدر در مجالس و محافل درسى بزرگان دینی حاضر مى شد و از محضر آنان استفاده می برد.
وی پس از رحلت پدر، در سال 329 قمری (حدود سال 939 میلادی)، وظیفه سنگین نشر احادیث و هدایت امت را به عهده گرفت. شیخ صدوق حفظ و حراست از احادیث و روایات پیشوایان دینى و همچنین نشر و توزیع آنها را سرلوحه کار خود قرار داده بود.
شیخ صدوق برای رسیدن به این هدف، به شهرهای بزرگ که دارای مرکزیت علمی بودند، (اعم از شیعه و سنى) سفر کرده و در مجامع علمی شرکت می نمود. او به هر شهرى وارد مى شد به دنبال نخبگان مى گشت و از دانش آنان بهره مى گرفت و نیز علاقمندان علوم دینى را از منبع سرشار اندوخته هاى خود سیراب مى کرد.
شیخ صدوق با همت وصف ناپذیر خود، به تنهایی به یک دائره المعارف سیار علوم اسلامی مبدل شده بود. نام و شهرتِ علوم و معارفش همه جا را فرا گرفته بود، بطوریکه به مرجعیت فتوا در ممالک اسلامی نائل گردید.
ارسال سوالات و استفتائات از دورترین نقاط بلاد اسلامی مانند: مصر، واسط (شهری در کشور عراق، مابین دو شهرکوفه و بصره)، مدائن، کوفه، با وجود مشکلات آن روز و عدم امکانات و تجهیزات امروزی، نشانگر عظمت علمی و نفوذ معنوی و شهرت جهانی این فقیه نامدار شیعه در آن روزگار است.
شیخ صدوق، اسلام شناسی واقع بین
شیخ صدوق، اسلام شناسی واقع بین بود. او بدون پیروی از مکتب های انحرافی رایج زمان، با الگوگیری از شیوه های معمول در محافل علمی آن دوران، به ثبت و ضبط احادیث می پرداخت.
وی طی سفرهای خویش بارها در مجامع علمی فرقههای مختلف اسلامی حاضر می شد و علاوه بر ایراد سخنرانی، از علوم اساتید این فرقهها نیز بهرهمند می شد.
در حقیقت شیخ صدوق از جمله شخصیت هایی است که هم خود از اساتید اهل سنت بهره برده است و هم در میان شاگردانش، علمای اهل سنت حضور گسترده ای داشتند. این امر علاوه بر اینکه نشان از جایگاه برتر علمی او در میان همۀ دانشمندان جهان اسلام در قرن چهارم می باشد، حاکی از روح بزرگ وی و توجه و اهتمام ایشان به امر تقریب بین مذاهب و وحدت شیعه و سنی بوده است.
شیخ صدوق یکی از شخصیت ها و عالمان بزرگ اسلام است که از نظر وسعت معلومات و کثرت کتب و تصنیفات، فردی کمنظیر محسوب می شود.
تالیفات شیخ صدوق
«خیر الدین الزِّرِکْلی» نویسنده و مورخ سوری، در کتاب معروف «الاعلام» درباره این نویسنده بزرگ اسلامی چنین می نویسد: "محمد بن على بن حسین، معروف به «شیخ صدوق» مانند او در بین علماى قم یافت نشده است. وی در رى اقامت داشت و در منطقه شرق و خراسان مقام والایى داشت در شهر رى بدرود حیات گفت و در همان جا به خاک سپرده شد. تألیفات او حدود 300 کتاب است."
این تعداد کتاب در طی عمری حدود 75 سال، نشان از تلاش خستگی ناپذیر، همت و پشتکار فوق العاده او در امر ترویج علوم اسلامی دارد. اکثر کتاب های شیخ صدوق علیرغم تنوع موضوعاتی مانند تفسیر، حدیث، اخلاق، عقاید، فقه ورجال با رویکرد حدیثی نوشته شده است.
البته ابتکار او در انتخاب موضوعات زنده و متنوع و مطالب موردنیاز جامعه، کم نظیر است. به عنوان نمونه کتاب «المقنعِ» این دانشمند بزرگ از مهم ترین منابع فقهی نزد فقها در این 10 قرن اخیر به شمار می آید. همه عبارات این کتاب، الفاظ احادیث و روایات مستند و معتبر هستند.
کتاب «علل الشرایع» یکی دیگر از آثار بزرگ و ماندگار شیخ صدوق است. این اثر شامل روایاتی است که در زمینه علل و حکمت های احکام دین می باشد. شیخ صدوق با واسطه چند راوی، یکایک احادیث را از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت(ع) نقل نموده است و دلایل وجود آن احکام را بیان کرده است.
کتاب «التوحید»، نام یکی دیگر از کتاب های حدیثی شیخ صدوق در باب مسائل توحیدی است. شیخ صدوق در این کتاب با همه تبحر و چیره دستی خود به دسته بندی و تنظیم احادیث نبوی و اهل بیت (ع) در زمینۀ ابعاد توحید خداوند پرداخته است.
یکی دیگر از کتاب های وی که از اهمیت بسیار والایی برخوردار است، کتاب خودآموز فقه یا «آنکه او را فقیه در دسترس نیست» (من لایحضره الفقیه) است.
شیخ صدوق این کتاب را به درخواست یکی از سادات شهر بلخ به نام شریف الدین ابوعبدالله محمدبن حسین، معروف به نعمت، نگاشتهاست. او از شیخ صدوق درخواست کرده بود که مانند کتاب طبی آنکه او را پزشک در دسترس نیست (من لا یحضره الطبیب)، نوشته محمد بن زکریا رازی، او هم کتابی در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده کسانی قرار گیرد که به علما و فقها دسترسی ندارند.
سخن آخر درباره عظمت این شخصیت بزرگ اسلامی، حادثهاى است که در سال 1238 قمری (1823میلادی)، یعنی 857 سال پس از مرگ وی اتفاق افتاد و اعتبار و عظمت شیخ صدوق را در نزد مسلمانان بیشتر کرد.
این واقعه در کتاب «روضات الجنات» علامه خوانساری به طور کامل شرح داده شده است. آرامگاه شیخ صدوق در گذر زمان به علت حوادث مختلف، چندین مرتبه خراب و ویران شده و سال ها در زیر توده های خاک پنهان شده بود.
117
بیشتر بخوانید:
شیخ صدوق، راوی آسمانی