15 اردیبهشت روز بزرگداشت عالم بزرگ شیعه، شیخ صدوق است. وی صاحب دومین کتاب از کتب اربعه شیعه یعنی «من لا یحضره الفقیه» است.
خداوند دین اسلام را به عنوان آخرین و کاملترین دستورالعمل زندگی و سعادت برای انسان برگزید و 14 قرن پیش آن را به آخرین پیام آور خود حضرت محمد مصطفی (ص) ابلاغ فرمود. خاتمه سلسله پیامبران، به این علت بود که انسان به درجه ای از رشد و کمال رسیده بود که می توانست پیام پروردگار خود را که بر زبان پیامبرش جاری شده بود، همچون میراثی گرانبها حفظ کند و آن را برای تمام تاریخ بشریت از گزند نابودی یا تحریف حفظ نماید.
از میان میلیاردها انسانی که پس از ظهور آخرین پیامبر (ص) پا به جهان گذاشتند مسوولیت حفظ این میراث ارزشمند بر عهده صدها عالمی افتاد که تمام روزها و ساعات زندگی خود را وقف شناخت آخرین دین و تبلیغ آن کردند.
همانانی که حضرت محمد (ص) ایشان را جانشینان و و ارثان خود و چراغ های زمین خوانده است. امروز، 15 اردیبهشت در تقویم ایرانی، روز بزرگداشت یکی از همین عالمان والاقدر است که به سبب شدت صداقت و امانت داریش در نقل احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) به شیخ صدوق (بسیار راستگو) معروف شده است.
زندگی نامه شیخ صدوق
«شیخ ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی» معروف به شیخ صدوق، یکی از دانشمندان بزرگ تاریخ شیعه است که در قرن چهارم هجری قمری چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد.
ولادت این عالم فقیه در دوران غیبت صغرای امام زمان (عج) و هم زمان با آغاز نیابت «حسین بن روح» سومین نائب خاص ایشان بوده است.
وی در خاندان مشهور و عالم پروری به نام خاندان «بابویه» زاده شد که بیش از سیصد سال در مرکز ایران دانشمندانی نامور از آن برخاستهاند. «صدوق» بزرگترین شخصیت این خاندان به شمار مىرود.
پدر وی از دانشمندان بزرگ قم و نویسنده ای پرکار در زمان غیبت صغرای امام مهدی (عج) بود که بیش از دویست تألیف داشته است.
پدر شیخ صدوق تا سن 50 سالگی، فرزندی نداشت تا اینکه از طریق نایب حضرت مهدی نامه ای خطاب به امام عصر خویش نوشت و از ایشان خواست برای فرزند دار شدن او دعا کنند. حضرت مهدی (عج) به ایشان مژدۀ تولد دو فرزند پسر را دادند که اهل خیر و برکت باشند.
یکی از این دو پسر شیخ صدوق بود که به سبب هوش سرشار و عشق بی نظیر به آموختن و به برکت دعای امام معصوم (ع)، از اساتید و بزرگان عصر خویش شد و تعدادی از اصلی ترین آثار حدیثی شیعی از جمله کتاب گرانقدر «من لا یحضره الفقیه» را تألیف کرد.
محمد در سنین کودکى فراگیرى دانش دینى را نزد پدر خویش آغاز کرد و تحصیلات ابتدایى را در زادگاهش قم که محل حضور دانشمندان و محدثان بزرگی بود گذراند.
دیری نپایید که نبوغ و استعداد سرشار او در فراگیری علم و حافظۀ نیرومند او، زبانزدِ محافلِ علمیِ قم گردید.
سفرهای علمی شیخ صدوق
شیخ صدوق، پس از آنکه به مرتبه بالایى از تحصیل رسید براى درک محضر اساتید بزرگ و شنیدن احادیث معصومین (ع) از حدیث شناسانِ آن دوران، سفرهاى علمى خود را آغاز کرد.
عشق به جمع آوری کلام نورانی پیامبر و معصومین (ع) باعث شد او شهر و دیار خود را ترک کند و راهی سفر شود.
شیخ صدوق به هر جایی که استادی چیره دست و محدثی موثق حضور داشت، سفر کرد و می توان گفت، حدیث شناس معتبری در شرق و غرب باقی نماند مگر اینکه شیخ صدوق برای شنیدن احادیث، خود را به او می رساند و رنج سفرهای دشوار را به جان می خرید.
از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان، سرخس، مرو، بلخ، سمرقند، فرغانه، مکه، مدینه، کوفه و بغداد بوده است. او در خلال این سفرها خود نیز مجالس درس و بحث ترتیب می داد و سعی می کرد با شناخت شبهات و سئوالات مردم هر دیار، به پاسخگویی و روشنگری بپردازد.
آرامگاه شیخ صدوق در قبرستان ابن بابویه در شهر ری.
تلاش های خستگی ناپذیر این بزرگمرد در جمع آوری احادیث از شرق و غرب جهان اسلام باعث شد بخش مهمی از گنجینه بی مانند معارف اهل بیت (ع) به صورت صحیح و قابل اعتماد در دسترس مسلمین قرار بگیرد و از گزند تحریف و مفقود شدن در امان بماند.
شیخ صدوق نامی آشنا در کتب احادیث شیعیان
کتاب «من لایحضره الفقیه» یکی از کتاب های چهارگانه حدیث شیعیان، حاصل تلاش این عالم بزرگ است که مشتمل بر شش هزار حدیث در ابواب مختلف فقه است.
اقدام شیخ صدوق در جمع آوری و دسته بندی احادیث زمانی اتفاق می افتاد که جامعه مسلمین به دوران غیبت کبرای امام زمان یعنی آخرین معصوم از اهل بیت پیامبر نزدیک می شد و سعادت بهره مندی از کلام و هدایت بدون واسطه از جانب امام معصوم را از دست می داد.
پس از این جامعه بشری باید با میراثی که از کلام و سنت پیامبر و معصومین در دست داشت راه سعادت را پیدا می کرد. چرا که خداوند وظیفه تفسیر قرآن و آموزش بسیاری از جزییات دین را بر عهده پیامبر و اهل بیت قرار داده بود.
با توجه به این شرایط اقدام شیخ صدوق در آن زمان برای حفظ این میراث عظیم بسیار ارزشمند بود. همچنین این عالم بزرگوار، کلیه احادیثی را که با همت بلند خود جمع آوری کرده بود، با توجه به موضوعات آنها، دسته بندی کرد.
این کار پیش از شیخ صدوق انجام نگرفته بود و حتی با امکانات فراوان امروزی نیز از عهده یک نفر خارج است اما شیخ صدوق به پشتوانه استعداد سرشار خویش و عشقی که به معارف اهل بیت (ع) داشت این کار مهم را به انجام رساند و گنجینه ای پربها برای مسلمانانی که دوران طولانی غیبت امام (ع) را در پیش داشتند به یادگار گذاشت. به همین سبب شیخ صدوق را «رئیس المحدثین» لقب داده اند.
مهم ترین کتاب شیخ صدوق کتاب «من لایحضره الفقیه» است که در طول 12 قرن یکی از چهار کتاب اصلی روایی شیعیان بوده است. این کتاب مشتمل بر شش هزار حدیث است که بر اساس مسائل فقهی دسته بندی شده است.
شیخ صدوق دربارۀ این کتاب می نویسد:
"این کتاب، کتابی است که در فقه و حلال و حرام و قوانین و مقررات شرع نوشته شده، به طوری که همۀ آنچه را که در موضوعات مختلف فقه -از طهارت تا دیات (احکام دیه) - تاکنون نوشتهام در برداشته باشد و آن را کتاب «من لایحضره الفقیه» یعنی کتابِ کسی که به فقیه دسترسی ندارد، نام نهادم، تا به (مردم) وقت نیاز (و هنگامی که فقیهی در دسترس نیست) بدان مراجعه کرده و مورد اعتماد و اطمینان باشد ... در این کتاب منظورم این بوده که آن دسته از روایاتی را که بدان فتوا میدهم و به صحت و صدورش از معصومین (ع) وثوق دارم و بدان حکم میکنم، بیاورم.»
شیخ صدوق تنها یک محدث نبود. بلکه در علوم مختلف از جمله فقه، کلام و تفسیر، متخصص و متبحر بود. هر چند نام صدوق همواره یادآور کتاب حدیثی و بسیار ارزشمند «من لا یحضره الفقیه» است اما این دانشمند بزرگ شیعی در حدود سیصد تألیف دینی دیگر نیز دارد که به اعتقادات، کلام، تفسیر و .. می پردازد. کتاب های بلندآوازه دیگری همچون «الاعتقادات» و «ابطال الغو و التقصیر» که جنبۀ کلامی دارند و در اثبات عقاید شیعه و رد عقاید باطلِ اهل غلوّ و تقصیر نوشته شده است از جملۀ این تألیفات است.
همچنین مناظرات تاریخی شیخ صدوق با بزرگان مذاهب دیگر، تبحر ایشان را در علم کلام نشان می دهد. ایشان سعی کرده حتی شبهات مهدویت را در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» به وسیله احادیث پاسخ دهد. بنابراین شیخ صدوق حتی در کتابهایی که به ظاهر نقل حدیث است، مباحث کلامی یعنی استدلال های عقلی و نقلی برای اثبات عقاید انجام میدهد، نظر میدهد، شبهات را رد کرده و دیدگاهی را که صحیح می داند، بیان میکند.
یکی از ویژگی های شیخ صدوق، تلاش خالصانه برای ایجاد تقریب بین مذاهب اسلامی و رفع بدبینی ها و کج فهمی ها نسبت به یکدیگر بود. با وجود اینکه ایشان تلاشی خستگی ناپذیر در دفاع از عقاید شیعه داشت و مناظرات فراوان و تألیفات بسیاری در این باره مهیا کرد اما این اقدامات به قدری عالمانه و بدور از جنجال و تکفیر انجام می شد که موجب برانگیختن حساسیت مخالفان نمی شد.
وی در کنار اساتید شیعه از محضر اساتید اهل سنت هم بهره برد و در میان مریدان و شاگردانش نیز، پیراون مذاهب دیگر دیده می شوند
سرانجام شیخ صدوق، عالم نامدار شیعی، پس از عمری تلاش خستگی ناپذیر در راه حفظ و تبیین معارف اسلام، در سال 381 و در 75 سالگی، درگذشت و در شهر ری به خاک سپرده شد.
واقعه ای عبرت آموز بعد از گذشت 800 سال از فوت این عالم بزرگوار در تاریخ نقل شده است. در عهد حکومت فتحعلی شاه قاجار در ایران، حدود سال 1238 ه، مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار داشت به دلیل بارندگی های زیاد خراب شده و رخنه ای در آن پیدا شد. وقتی مردم، مشغول تعمیر قبر می شوند ناگهان بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آنچنان که گویا تازه از حمام آمده باشد مشاهده می کنند.
20 نفر از بزرگان آن دوران از جمله «میرزا ابوالحسن جلوه،» آیت الله ملا «محمد رستم آبادی» و حاج سید «محمود مرعشی» پدر حضرت آیت الله مرعشی نجفی خود شاهد این واقعه بودند. فتحعلی شاه قاجار پس از آنکه از این واقعه آگاه شد، به سرعت به شهرری آمد و پس از مشاهدۀ پیکر سالم شیخ صدوق، دستور داد گنبد و بارگاهی درخور در آن مکان بنا شود. آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.
133/116