روزنامه لوگران سوار در مقاله ای به قلم جان لوگلاند(1) به بررسی ناتوانی اروپا در دفاع از شرکت های اروپایی که با ایران همکاری می کنند در برابر تحریم های آمریکا پرداخت.
این نشریه فرانسوی نزدیک به حزب کمونیست نوشت: نمایشی که ژان – کلود یونکر رئیس کمیسیون اروپا ماه پیش در اجلاس سران ناتو به اجرا گذاشت و در آن تلوتلوخوران خواستار حمایت از این تشکل نظامی شد، بیانگر جایگاه واقعی اروپا در جهان است.
پاسخ اتحادیه اروپا به تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر تحریم شرکت های اروپایی که با ایران تجارت می کنند، نشان می دهد که این بلوک متشکل از 28 کشور چیزی نیست جز احمقی پیر که در زمینه سیاست بین المللی قادر نیست روی پای خود بایستد.
جای شکی وجود ندارد که اتحادیه اروپا از این که ترامپ توافق دوست داشتنی هسته ای با ایران را به باد فنا داد، خشمگین هستند. خشم اروپایی ها، وقتی که مشاهده کردند قادر به انجام هیچ کاری در برابر ترامپ نیستند، بیشتر شد.
رهبران کشورهای اروپایی از جمله امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه و برونو لو مر(2) وزیر دارایی این کشور از این که اروپا در برابر یکجانبه گرایی های آمریکا "مستقل" نیست ابراز تاسف کردند تا از این طریق برای تقویت همبستگی و انسجام اروپایی ها کاری انجام داده باشند. این همان سیاستی است که اروپا از 4 قرن پیش در دستور کار خود قرار داده است. چنین سیاستی امروز اصلی ترین دلیل در بن بست قرار گرفتن اتحادیه اروپاست.
اتحادیه اروپا در واکنش به تحریم های اعلام شده از سوی آمریکا علیه ایران، قانونی را که تاکنون هرگز به اجرا گذاشته نشده است را پیش کشید. این قانون به دلیل ناکارآمدی تا به امروز به اجرا در نیامده است. حتی بزرگترین شخصیت های اتحادیه اروپا اعتراف کرده اند که این قانون به هیچ دردی نمی خورد. یکی از آن ها گفت: "این (قانون) فقط پیامی از سوی اتحادیه اروپاست. این یک داروی معجزه آسا نیست." به این معنی که قانون یاد شده از شرکت های اروپایی در برابر تحریم های آمریکا حمایت و دفاع نمی کند. صدها شرکت اروپایی حتی پیش از اجرایی شدن تحریم های آمریکا علیه ایران، خود را برای خروج از این کشور آماده می کردند.
گروه های صنعتی بزرگ جهانی، غول نفتی فرانسوی توتال و ایرباس که قرارداد چند میلیاردی اش با ایران به لطف اقدامات ترامپ بر باد هوا رفت، جزو این شرکت ها هستند.
اتحادیه اروپا، مواضع حزب دمکرات (آمریکا) را پذیرفت. بر اساس این موضعگیری روسیه دلیلی تمام "تردیدها" و علت تمامی تفرقه حاکم بر این نهاد اروپایی است. اما اقدامی که دونالد ترامپ انجام داد، به تنهایی رویای اروپایی ها را از میان برد. اتحادیه اروپا هرگز چیزی جز رویا نداشته، رویایی به دور از واقعیت. اروپایی ها توهم مبدل کردن اتحادیه اروپا به یک تشکل جمعی قدرتمند را در سر داشته اند. واقعیت این است که انسجام اروپا از همان ابتدا طرحی برخوردار از حمایت آمریکا بوده است. آمریکایی ها با هدف کمک به اروپا در نبردهای "دوران جنگ سرد" انسجام در اتحادیه اروپا را مورد حمایت قرار می دادند.
انسجام اتحادیه اروپا، از نظر ایدئولوژیک مسئله ای جدایی ناپذیر از ناتو که در کنترل آمریکا قرار دارد، بوده و هست. به عبارت دیگر انسجام اروپا بدون حمایت آمریکا غیرممکن است و در نتیجه وقتی اتحادیه اروپا از حقی محروم می شود، رهبران این نهاد اروپایی به طور کامل سردرگم خواهند شد.
وعده های داده شده در سال 1991 و در جریان عقد پیمان ماستریخت در خصوص امتیازات اتحاد پولی بین کشورهای اروپایی هرگز محقق نشد. در آن زمان گفته می شد که یورو زمینه ساز تقویت رشد اقتصادی خواهد بود، اما در حقیقت جایگزینی پول ملی کشورهای اروپایی با یورو، به نفع آمریکا در منطقه یورو منتهی شد. در آن زمان گفته می شد که یورو از اروپا در برابر خطرات خارجی حمایت خواهد کرد، اما کاهش تولید در اروپا در پی بحران مالی سال 2008 نیز مثل سایر نقاط جهان بسیار شدید بود. در آن زمان گفته می شد که یورو در مبادلات بازرگانی بین المللی جای دلار را خواهد گرفت. بیست سال از شکل گیری یورو می گذرد، اما نقش دلار در تجارت بین المللی به ویژه در بخش نفت، همچنان غیرقابل انکار است.
به همین دلیل است که نام بانک ب ان پ پاریبا(3) که مثل تمامی بانک ها در عقد قرادردادهایش با ایران و سایر کشورها از دلار استفاده می کند، در فهرست سیاه آمریکایی ها قرار گرفت و در سال 2015 از سوی آمریکا به پرداخت جریمه ای 9 میلیارد دلاری محکوم شد. اروپا در برابر اقدام کاملا غیر قانونی آمریکا در دوران ریاست جمهوری اوبامای مهربان نتوانست کاری انجام دهد. اوباما نیز تصمیمی اتخاذ کرد که درست به تصمیمات دونالد ترامپ شباهت داشت: جریمه ب ان پ پاریبا بلافاصله پس از بحران اوکراین و درست زمانی که اروپایی ها – طبق روال همیشگی - مثل بچه ها به حامی آمریکایی شان پناه برده بودند، تحمیل شد. اتحادیه اروپا امروز شکست دیگری را در برابر دونالد ترامپ بدجنس تجربه می کند.
از سال 2015 بانک های اروپایی از شرکت ها و یا کسانی که با کشورهای به اصطلاح یاغی از جمله روسیه و ایران همکاری دارند، دوری می کنند. فرار بانک ها از این کشورها به گونه ای است که امکان فعالیت شرکت ها در این کشورها را از میان برده است. به همین سادگی. وُلکر تریر(4) معاون اتاق بازرگانی و صنایع آلمان در این خصوص گفت: "حتی شرکت هایی که مشمول تحریم های آمریکا علیه ایران نیستند، مثل شرکت های فعال در زمینه دارو برای همکاری با ایران، برای نقل و انتقالات مالی، بانکی پیدا نمی کنند."
به این ترتیب آمریکا با تهدید خفه کردن سیستم بانکی، کنترل اقتصاد جهانی را در دست گرفته است. مادامی که بین نفت و دلار رابطه ای وجود دارد – و این رابطه با برتری نظامی آمریکا بر سایرین حفظ می شود – چیزی عوض نخواهد شد. در بعد نظامی، اروپایی ها در دفاع از خود به آمریکا و ناتو وابسته هستند. در نتیجه توانایی نظامی قدرت های قدیمی در جهان مثل فرانسه، انگلیس و آلمان به شدت کاهش یافته است. وقتی یک قدرت هسته ای مثل فرانسه از موفقیت عملیات نظامی اش در بیابان های یک کشور ورشکسته مثل مالی به خود می بالد، می توان فهمید که کسی روی اروپا حساب نمی کند.
حمله آمریکا علیه ایران درست زمانی انجام گرفت که اروپا – یک بار دیگر – در زمینه سیاست جهانی در خاورمیانه غایب است. فرانسه و انگلیس در سال 2011 به تغییر حکومت سوریه تصمیم گرفتند و لذا اولین کشورهایی بودند که روابط دیپلماتیک خود با دمشق را قطع کردند. اتحادیه اروپا یکی از سخت ترین تحریم های تحمیل شده به سوریه را علیه این کشور اعمال کرد. اما امروز که دولت سوریه با یاری ایران و روسیه کنترل سراسر کشور را در دست گرفته، اروپایی ها نمی دانند چه باید انجام دهند. تصور چنین شکستی در زمینه سیاست خارجی برای اروپایی ها دشوار بود. حتی اویگدور لیبرمن وزیر امور خارجه و یکی از چهره های مهم اسرائیل تایید کرد که بشار اسد در جنگ سوریه پیروز شده و خاطر نشان کرد که اسرائیل احتمالا با دمشق رابطه برقرار خواهد کرد. شکست دیپلماتیکی سخت اروپا با پیروزی دیپلماتیکی و نظامی روسیه دوچندان شد.
شاید بتوان گفت که فروپاشی ایدئولوژی اروپایی اصلی ترین و سخت ترین شکست اروپاست. اتحادیه اروپا از همان ابتدای شکل گیری و در سال های 1950 بر پایه های برتری با توسل به زور و برتری در روابط بین المللی ایجاد شد. این ایدئولوژی درست همان ایدئولوژی بود که شوروی در دستور کار خود قرار داد. شوروی مدعی بود که بلوک سوسیالیست به سوی یک روابط بین المللی نوین در حرکت است.
اروپایی ها بر این باورند که روسیه به ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین در حال بازگرداندن دورانِ سلطه گری با توسل به زور است. اروپایی ها این رویه را رد می کنند و از این فرصت برای اتحاد و ایجاد نوعی هماهنگی برای مقابله با این هراس واهی و جدید استفاده می کنند.
اما در مقابل، تصمیم دونالد ترامپ و کنار گذاشتن کامل چند قطبی گرایی، پایه و مبنای عملکرد اروپا در ده ها سال گذشته را به لرزه در آورده است. چرا که با اقدامات اخیر ترامپ، آمریکا به یک باره از یک حامی بزرگ به دشمن بزرگ اروپا مبدل شد. ایدئولوژی پست مدرن و کودکانه سیاستمداران اروپایی، آن ها را سردرگم کرده است. آن ها مدت هاست که اعمال سیاست را فراموش کرده اند. کسانی که می خواهند رهبران اروپایی فکر نکنند، با القای احساس امنیت آن ها را آرام کرده اند. رهبران اروپایی به همان اندازه که کُند هستند، کودن نیز هستند. آن ها رهبران بسیار بدی هستند و هم اکنون در دریای پرتلاطم و ناامن جهان گم شده اند.
141/112
مترجم: علیرضا فراهانی
1-John Laughland
2-Bruno Le maire
2-BNP Paribas
3-Volker Treier
بیشتر بخوانید:
انزوای آمریکا و حمایت اروپا از رویکرد ایران در برجام
هشدار به شرکتهای اروپایی تبعیت کننده از تحریم آمریکا