در بسیاری از کشورهای اروپایی بخشی از جامعه به افکار افراطی احزاب راست گرا به ویژه در ارتباط با امنیت و مهاجرت متمایل است. این در گذشته هم وجود داشت، اما در زمینه اخبار مربوط به مهاجرت و خطر تروریسم تقویت شد.

هرچند که این دو مورد با یکدیگر بسیار متفاوت بودند، اما حال که احزاب راست گرا در گفتار خود  آنها را به هم مرتبط می کنند، و در حالی که در عمل نیز این دو مورد بهم مرتبط شده اند، مردم به این احزاب توجه بیشتری می کنند.

از سوی دیگر، یکی از عوامل افزایش رای مردم به راست گرایان افراطی، نگرانی است. بدون تردید، اوضاع اقتصادی ناشی از بحران مالی و همراه آن بحران اجتماعی و حتی بحران اخلاقی سال ۲۰۰۸ این اضطراب را در جامعه شیوع داده است. باید دید چگونه می توان این بحران را از میان برد.

برای بررسی بیشتر این پدیده در نقاط مختلف جهان می توان نگاهی به حوادث چندین سال گذشته انداخت. شش سال از زمانی که حزب دموکراتیک ژاپن که چپ گرا به شمار می رفت کناره گیری کرده و ائتلاف حاکم دولت "شینزو آبه" متشکل ازحزب لیبرال دموکرات و حزب "کومیتو" به قدرت رسید، می گذرد.

حزب دموکراتیک ژاپن پس از جدایی از قدرت، بجای بازسازی مجدد و احیای خود، در هم شکست. اعضای هسته ای این حزب چپ گرا اکنون حزب دموکراتیک قانونی ژاپن را تشکیل داده اند؛ اما میزان محبوبیت آن هنوز هم رشدی نکرده و همچنان در حد 20 درصد حزب لیبرال دموکرات باقی مانده است.

از سوی دیگر در امریکا قرار است انتخابات میان دوره ای در ماه نوامبر برگزار شود. این در حالی است که گفته می شود حزب دموکرات شانس زیادی برای به دست آوردن حداکثر کرسی ها در مجلس نمانیدگان در این دوره از انتخابات دارد. این حزب اما هنوز نامزدی را که بتواند مانع از انتخاب مجدد "دونالد ترامپ" رییس جمهوری کنونی امریکا شود نیافته است.

در کشورهای اروپایی نیز نیروهای "سوسیال دموکرات"ی که چپ گراها را تشکیل می دهند، دچار افول شدید شده و راست گرایان افراطی روز به روز قوی تر و قدرتمندتر می شوند.

در بحبوحه این تحولات، افزایش شکاف و بی عدالتی در زمینه درآمد میان اقشار مختلف در ژاپن، امریکا و اروپا، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. چپ گرایان با هدف کاهش بی عدالتی در زمینه درآمد، در ابتدا توجه زیادی به سیاست تقسیم درآمدها نشان می دادند. به همین دلیل، در چنین شرایطی منطقی بود که چپ گرایان حمایت بیشتری را به دست بیاورند، اما خلاف این اتفاق افتاد.

چرا چپ گرایان دچار افول شدند؟

البته در هر کشوری دلیل جداگانه و ویژه ای در این خصوص وجود دارد؛ اما به نظر می رسد که پس زمینه سیاسی و اقتصادی مشترکی در ورای وقوع این حوادث مشترک و سرنوشت یکسان برای چپ گرایان در نقاط مختلف جهان وجود دارد.

اولین عامل تغییرات ساختاری در اقتصاد جهانی است، که از آن تحت عنوان "منحنی فیل" (یک منحنی به دست آمده بر اساس آمار و اطلاعات که از ان برای توضیح درباره تحولات اخیر اروپا و امریکا استفاده می شود) یاد شده است.

دهه 1990 و پس از آن، دورانی بود که در آن جهانی سازی اقتصادی رو به رشد رفته و درآمد اقشار متوسط و ثروتمند در کشورهای در حال توسعه به سرعت افزایش یافت. در مقابل، در کشورهای توسعه یافته، در حالی که درآمد و دارایی های قشر ثروتمند افزایش یافت، درآمد قشر متوسط و اقشار پایین تر از آن، روز به روز رو به کاهش نهاد.

در "منحنی فیل"، در صورتی که سطح درآمد شهروندان را در محور افقی قرار دهیم (که از فقیرترین شروع شده و به ثروتمندترین قشر ختم می شود)، و نرخ رشد برای هر سطحی از درآمد را در محور عمودی قرار دهیم، به منحنی دست می یابیم که از روبه رو شبیه به یک فیل می شود.

در این منحنی، بالاترین سطح معرف قشر ثروتمند در کشورهای توسعه یافته است، و پایین ترین آن معرف قشر متوسط و پایین ترین آن در این کشورها است.

در همین حال، فواصل میانی این منحنی معرف اقشار با درآمد بالا و متوسط در کشورهای در حال توسعه است.

در چنین شرایطی، شمار رو به افزایشی از مردم به ویژه اقشار متوسط در کشورهای در حال توسعه به ابراز نگرانی در خصوص رشد اقتصاد کشورهای چین و سایر کشورهای نوظهور و همچنین ورود کارگران مهاجران به کشورهایشان کردند. این احساس کم کم به نوعی احساس ناسیونالیستی و همچنین دشمنی و خصومت با مهاجران و همچنین حرکت به سوی سیاست های حمایتی، تشدید شد.

در نتیجه وضع به گونه ای شد که اکنون شاهد آن هستیم که چنین احساسات و گرایش هایی به افزایش و تشدید پوپولیسم دامن می زند. از آنجایی که چپ گرایان سنتی با تبعیض قایل شدن میان افراد بر اساس نژاد، قومیت، مذهب و جنسیت آنها مخالف بوده و به روح آزادی احترام گذاشته اند، در نتیجه با اقدام ضد مهاجران به شدت مخالفند. مصداق این موضوع را به ویژه می توان در امریکا شاهد بود.

تصویر واقعی این موضوع اما به این سادگی ها نبوده و نمی توان گفت که همه چپ گرایان تحمل بالایی نسبت به مهاجران دارند. در اروپا به نظر می رسد که موارد زیادی وجود دارد که چپ گرایان در مقابل مشکلات بزرگی که برای مهاجران و پناهجویان وجود دارد، سکوت اختیار کرده اند. از سوی دیگر، نگرانی هایی که در خصوص اقتصاد و همچنین تهدیدهای امنیتی بوجود امده، باعث شده است تا مردم ناراضی از چنین وضعیتی از حمایت چپ گرایان سرباز زنند و به حمایت از راست گرایان و حتی راست گرایان افراطی در این زمینه روی بیاورند.

عامل دوم که در پس افول موقعیت چپ گرایان وجود دارد این واقعیت است که ارزش های لیبرال، که با هرگونه تبعیض بر اساس نژاد، قومیت، مذهب و جنسیت و امثال آن مخالف است، در دوران پس از جنگ در سیستم های قانونی و جوامع گسترش زیادی یافت. در نتیجه، لیبرال بودن دیگر به معنی تندرو بودن نبود.

در گذشته، هنگامی که قوانین غیر لیبرالی و سفارشی شایع بودند، محدودیت های لیبرالی اراده شده از سوی چپ گرایان به جوانان که بیش از اندازه به وصل شدن و عضویت در جامعه تحت سلطه بزرگسالان مفتخر بودند، سلاحی برای مبارزه اعطا کرد.

اما جالب اینجا است که همانطور که جامعه در واقع به سوی لیبرال شدن به پیش می رفت، به نظر می رسید که همانقدر نیز قدرت چپ گرایان در جذب جوانان کمتر می شد.

به علاوه، چپ گرایان افراطی و تندرو در کشورهای غربی که از تفکر مارکسیستی تغذیه شدند، با سقوط اتحاد جماهیر شوروی و همچنین آغاز رشد و توسعه اقتصادی چین و تبدیل شدن آن به نوعی سرمایه داری دولتی، دچار سقوط و از هم پاشیدگی شد. در نتیجه، چپ گرایی در ژاپن و غرب اروپا، دیدگاه بزرگ خود را برای انتخاب رژیمی میان سرمایه داری و سوسیالیسم از دست داد.

به بیان دیگر، چپ گرایان ستون و قطب سمت چپ سوسیالیسم و کمونیسم را از دست داده و هم زمان در حالی که جامعه واقعی به سوی لیبرالی شدن به پیش می رفت، توان مقابله آن با راست گرایان کمتر شد.

اما باید به این موضوع نیز اشاره کرد که شرایط کنونی که با رشد و ظهور راست گرایان افراطی و پوپولیسم تعریف می شود نیز خود، تهدیدی برای چپ گرایان به شمار می رود. در ژاپن، شمار افرادی که از حزب سیاسی خاصی حمایت نمی کنند به طور بی سابقه و نگران کننده ای افزایش یافته است. در امریکا، "دونالد ترامپ" رییس جمهوری این کشور که افکار و عملکرد وی حتی با حزب جمهوری خواه نیز تفاوت زیادی دارد، به عاملی در راسیتای ایجاد اختلال در روند و جریان کلی حرکت حزب جمهوری خواه تبدیل شده است.

در بریتانیا، پیشنهاد خروج این کشور از اتحادیه اروپا به طور غیرمنتظره ای در همه پرسی برگزار شده در این خصوص رای مثبت آورد.

در واقع می توان گفت که هر دو احزاب چپ گرا و راست گرا در کشورهای در حال توسعه وارد یک دوران هرج و مرج شده اند که در آن تنها در پی یافتن یک محور سیاسی جدید برای خود هستند.

مترجم: خزائی

منبع: 

https://www.japantimes.co.jp/opinion/2018/09/12/commentary/world-commentary/center-left-receding-worldwide/#.W5j2Ys4zYdU

بیشتر بخوانید:

بولوار اکستریور: مرکل تحت فشار احزاب راستگرا

حمایت مشاور سابق رئیس جمهور آمریکا از راستگرایان افراطی در فرانسه

تاکید رئیس حزب راستگرای آزادی هلند برای مقابله با گسترش اسلام

اعتراض هزاران اتریشی‌ علیه راستگرایان افراطی+ ویدئو