به گزارش وب سایت شبکه «بی بی سی»؛ پس از پیروزی اش در انتخابات روز یکشنبه، پوتین برای چهارمین بار در سمت ریاست جمهوری روسیه قرار خواهد گرفت تا بدین ترتیب تا سال 2024 دولت این کشور را راهبری کند؛ در این حالت و با احتساب 5 سال دوران نخست وزیری اش، پوتین به مدت 24 سال در جایگاه بالاترین قدرت در روسیه قرار داشته است.
مطابق با نتایج رسمی انتخابات، زمانی که 90 درصد برگه های رای را شمارش کرده بودند، رئیس جمهوری کنونی روسیه توانسته بود 76 درصد آراء انتخابات را از آن خود کند، این در حالی بود که نزدیک ترین رقیب وی، «پاول گرودینین» به میزان 50 درصد از پوتین عقب تر بود.
با این همه، نتیجه بدست آمده، نتیجه ای تعجب بر انگیز به شمار نمی رفت؛ از قبل هم با توجه به نظر سنجی هایی که پیش از انتخابات صورت گرفته بود، مشخص بود که پوتین پیروز این انتخابات خواهد شد.
لازم به ذکر است که اصلی ترین رهبر مخالف، «الکسی ناوالنی»، به سبب محکومیتی که چند سال پیش، به موجب سوء استفاده مالی، به آن گرفتار شد، توانایی شرکت در این انتخابات را نداشت. «ناوالنی» تاکید می کند که وی با سیاسی کاری محکوم شده و علت اصلی محکومیتش انتقاد وی از پوتین بعد از انتخابات سال 2012 است.
در کشور های غربی، زمانی که رئیس جمهوری برای بار چندم انتخاب می شود، در میان مردم وجهه ای برابر با یک حاکم خودکامه دارد که از ارزش های دموکراتیک فاصله گرفته است. اما در روسیه چنین نیست؛ در این کشور میزان محبوبیت پوتین بسیار بالا است و سیاست خارجی اش برای بسیاری از روس ها به عنوان یک غرور ملی تلقی می شود.
آنچه در این روز ها بیشتر از همه مورد توجه است، آن است که چه چیز «ولادمیر پوتین» را به محبوب ترین سیاست مدار روسیه بدل کرده است؟
1. بازسازی روح ملی گرایی در روسیه
«ویرا لاینه»، محقق فنلاندی موسسه مسائل بین المللی، که بر روی موضوع «ملی گرایی دولتی در روسیه امروز» مطالعه می کند، بر این باور است که "فروپاشی شوروی در اواخر 1991 سبب شد تا مردم این کشور سردرگم شوند و نوعی خشم به آن ها القا شود."
پس از فروپاشی، ملتی که تا به آن دوران یکی از دو قدرت بزرگ دنیا را تشکیل داده بود، باید سیاست، ایدئولوژی و برنامه های اقتصادی شان را که طی دهه ها با آن زندگی کرده و سرد و گرم آن را چشیده بود، رها می کرد. خلاصه آنکه بسیاری از مناطقی که پیش از آن به عنوان یک کشور واحد می شناختندش، باید جدای از مرز های روسیه قلمداد می کردند.
علاوه بر آنکه مردم در آن دوران از شرایط اقتصادی خوبی بهره مند نبودند، دولت نیز توانایی کنترل قیمت ها را نداشت و کشور همواره دچار یک بحران تورم شدید بود. ضمن آنکه بدهی های خارجی نیز به صورت روز افزون، بالا می رفت. مجموعه این موارد، غرور ملی مردم این منطقه را مورد هدف قرار داده بود.
با این وجود بسیاری از کارشناسان مسائل بین الملل بر این باورند که ملی گرایی به روسیه باز گشته است، بسیاری نیز این ملی گرایی را مرهون حضور پوتین در عرصه سیاست روسیه می دانند، چرا که وی در بیانیه های اش همواره بر آن تاکید دارد که باید به شکوه گذشته کشورش بازگردند.
آژانس تحقیقاتی روسی موسوم به «رومیر»، در پی تحقیقاتی در سال 2014 اعلام کرده است که از هر سه روس، یک نفر از آن ها معتقد است که فرهنگ روسیه نه متعلق به آسیا است و نه متعلق به اروپا، بلکه روس ها تمدنی مجزا و منحصر به خودشان را دارا هستند.
یکی از مواردی که می توان به عنوان یک موفقیت برای پوتین بر شمرد، آن است که در کشوری به مانند روسیه که دارای قومیت ها و فرهنگ های متفاوت است، توانسته واژه «ما» را در میان مردم نهادینه کند. در این کشور درمیان گروه های مختلف قومی، به این که چه چیزی مردم را به هم نزدیک می کند، پرداخته نمی شود، بلکه برای آن چیزی برنامه ریزی می شود که آن ها را از هم جدا می کند.
به همه این موراد قدرت نظامی روسیه در حفاظت از مرزها و به ویژه اضافه کردن کریمه در سال 2014 به روسیه را باید افزود. آمارها نشان می دهند که تا پیش از مناقشه روسیه با اکراین، میزان محبوبیت پوتین در بین مردم روسیه 60 درصد بود، اما پس از این درگیری ها، این عدد به 89 درصد رسید.
همچنین تصمیمات ژئوپولتیک روسیه و حضورش در سوریه باعث شد تا شخصیت نظامی و صاحب قدرت روسیه نیز شکل بگیرد. همه این موارد باعث شدند که بار دیگر غرور ملی به کشوری که تا اویل قرن از بحران هویتی رنج می برد، باز گردد.
«والتینا لوینا» (4) که مردی 78 ساله و ساکن مسکو است، در مصاحبه ای با بی بی سی می گوید: "پیش از پوتین، سعی می کردیم غرب را دوست داشته باشیم، در تلاش بودیم که روسیه نباشیم، بلکه یکی از آن ها بشویم. اما این اقدام عملی نشد، ما را از خودشان نمی شناختند و به همین دلیل بسیار احساس حقارت می کردیم." وی ادامه می دهد: "بعد از مدتی این مسئله برای ما روشن شد که ما از نوع فرهنگ و تمدن اروپایی نیستیم، فرهنگ روس خودمان را داریم. پوتین این را به روشنی به ما فهماند."
2. اقتصاد: ترس از بازگشت به سال 90
سقوط اتحاد جماهیر شوروی به مثابه یک ضربه شدید اقتصادی برای جامعه روسیه بود. تولید ناخالص داخلی از 3 هزار 485 دلار در سال 1991 به میزان هزار و 330 دلار در سال 1999 رسید. این یعنی آنکه در طی این سال ها میزان تولید ناخاص داخلی 38 درصد سقوط کرده است. اما با این وجود، زمانی که در سال 2000 پوتین ریاست جمهوری را در دست گرفت، اقتصاد این کشور شروع به رشد کرد.
تولید ناخالص داخلی روسیه در سال 2013 به عدد 16 هزار دلار رسید. همچنین بنا بر آمار های گرفته شده از سال 1992، میزان مردمی که زیر خط فقر زندگی می کردند، از 33.5 درصد به 13.4 درصد در سال 2016 رسید. از سوی دیگر در دوران پوتین بود که مولتی میلیاردر های روسی فرصت ظهور پیدا کردند.
به هر ترتیب با کاهش فقر در روسیه، به نسبت گذشته این سرزمین، پوتین توانست از لحاظ اقتصادی نیز مردم کشورش را تامین کند.
3. مرد آلفا (قدرت بدنی)
پوتین به رغم آنکه 66 سال سن دارد، اما هنوز هم واهمه ای از در آوردن پیراهن و نمایش بدن ورزیده اش در برابر لنزهای دوربن خبرنگارن ندارد. پوتین هنگامی که در حال ورزش، ماهیگیری، موتور سواری یا شکار است، اجازه می دهد تا از او عکاسی شود.
فعالیتهایی که وی می کند به صورت سنتی توسط مردان روسی انجام می شود که دارای قدرت بدنی بالایی هستند؛ مجموعه این اقدامات پوتین باعث می شود تا به مردم کشورش احساس امنیت و اطمینان القا شود.
«الکساندر اولسون» دو سال پیش در مصاحبه ای با واشنگتن پست گفت که «مردم روسیه نسبت به پوتین می پندارند که او فردی جاودان در عرصه سیاست است و هیچ گاه او را به مانند یک رهبری که روزی می آید و روزی می رود نگاه نکرده اند.»
«والنتینا لوینا» بر این عقیده است که کشورش به سبب وسعتی که دارد نیازمند قدرتی برتر و متمرکز است. برخی از جوانان روس می گویند که آنچه که از پوتین بیش از همه چیز آن ها را مجذوب کرده است، همین قدرت اوست؛ بسیاری از آن ها وی را قدرتمندترین رهبر جهان می دانند.
لوینا همچنین می گوید: «در دوران یلستین (رئیس جمهوری سابق روسیه) همواره خجالت زده بودم. اما اکنون، با پوتین احساس سابق را ندارم و دیگر خجالت زده نیستم.»
4. اتفاقات بد کمتر(حفظ وضع موجود)
البته، تمامی افرادی که به پوتین رای داده اند، کاملا موافق با سیاست های او نیستند. به گفته تحلیل گران سرویس روسی شبکه بی بی سی، بخشی از جامعه، وضع کنونی را ارجح بر صحنه ی سیاسی جدیدی می داند که در پی آن ترسی از بدتر شدن شرایط وجود داشته باشد. بسیاری از این افراد، دارای تحصیلات عالی هستند و از هوش سیاسی و اجتماعی خوبی برخوردارند، اما ترس از تغییر منفی شرایط آنها را به دادن رای دوباره به ولادیمیر پوتین ترغیب کرده است.
در روسیه کنونی، قدرت و رهبری با وجهه پوتین گره خورده است. این دو به قدری در ارتباط باهم هستند که رییس دومای روسیه (مجلس این کشور) اذعان کرده است: «در حال حاضر، بدون پوتین، روسیه وجود ندارد. و نیز "هر اقدامی علیه پوتین، اقدام علیه روسیه است".
ویراستاران سرویس روسی شبکه بی بی سی، اهمیت پوتین برای روسیه کنونی را تا حدی می دانند که آن را با فیلمی که در خصوص مرگ رهبر شوروی سابق ساخته شده است مقایسه می کنند: "اگر پوتین از دنیا برود، هیچ شخصی نمی داند فردای آن روز چه اتفاقی خواهد افتاد. این اتفاق چیزی شبیه به فیلم "مرگ استالین" است."118/111
بیشتر بخوانید:
اسپوتنیک: انتخاب مجدد پوتین و تاثیر آن بر ثبات جهانی
گزارش: پیروزی پوتین در انتخابات ریاست جمهوری روسیه و چالش های پیش روی ترامپ