اندیشکده آمریکایی کارنگی در پایگاه اینترنتی خود یادداشتی به قلم «ریچارد سوکولسکی» با عنوان «بحران قطر: آیا رکس تیلرسون می تواند آن را حل کند؟» را درباره بحران اخیر بین کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و تلاش رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا برای میانجی گری جهت حل آن منتشر کرده است.
مشکل، درگیری و نزاع تلخی است که عربستان سعودی به همراه امارات، بحرین و مصر علیه قطر به راه انداخته اند.
تمام این کشورها شرکای امنیتی آمریکا هستند که برای اهداف خاورمیانه ای دولت ترامپ بسیار حیاتی اند.
عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و بحرین روز دوشنبه ۵ ژوئن اعلام کردند که روابط خود را با قطر قطع میکنند. عربستان سعودی اعلام کرد که قصد دارد مرزهای زمینی، دریایی و هوایی خود با شبه جزیره قطر را ببندد. عربستان، امارات متحده عربی و بحرین به اتباع قطری دو هفته و به دیپلماتهای آن تنها ۴۸ ساعت فرصت دادند تا خاک این کشورها را ترک کنند.
عربستان در توضیح تصمیم خود اعلام کرد که قطر به «مأمنی برای گروههای تروریست و فرقههای گوناگون» از جمله اخوان المسلمین، القاعده، داعش و گروههای مورد حمایت ایران تبدیل شده که هدفشان «بیثبات کردن منطقه» است.
تنش میان کشورهای عرب همسایه قطر در خلیج فارس که هر یک برای به دست گرفتن رهبری منطقه تلاش و مبارزه میکنند در سال های اخیر بالا گرفته است. از زمان آغاز خیزش های مردمی در خاورمیانه در سال ۲۰۱۱، قطر بر خلاف عربستان و امارات همواره از حرکتهای اسلامگرایانه حمایت کرده و توصیه به برقراری روابط با جمهوری اسلامی ایران، رقیب دیرینه عربستان کرده است.
شبکه تلویزیونی الجزیره که مرکز آن در دوحه است و نفوذ ویژهای در کشورهای دیگر دارد، یکی از امتیازات مهم برای قطر به شمار میرود. در ماه گذشته پس از آن که امیر قطر از ایران ستایش کرد، چهار کشور عربی دسترسی به این شبکه تلویزیونی را مسدود کردند. قطر اعلام کرد که هکرها به وبسایت خبرگزاری رسمی این کشور نفوذ کرده و جملات نقل شده از امیر این کشور را دستکاری کردهاند.
قطر میگوید قربانی حقههای کثیفی است که برای تخریب وجههاش نزد دولت واشنگتن طراحی شدهاند.
عربستان سعودی، امارات عربی متحده، مصر و بحرین در ۲۳ ژوئن، فهرست سیزده گانه درخواستهای خود از قطر را بعنوان پیششرط عادیسازی روابط خود با این کشور اعلام کردند. قطع حمایت از اخوان المسلمین، تعطیلی شبکه الجزیره، کاهش سطح روابط با ایران و تعطیلی پایگاه نظامی ترکیه در خاک قطر از جمله شرایط تعیین شده ریاض و متحدانش برای عادی سازی روابط با دوحه است.
تیلرسون ماموریت بیهوده ای در پیش دارد. با یک قطعنامه سفت و سخت مواجه است اما شانس کمی هم برای وساطت تا رسیدن به یک راه حل موقت دارد.
اگر تیلرسون می خواهد که امیدی برای رسیدن به موفقیت در این ماموریت داشته باشد، باید پاسخ های درستی به پنج سوال زیر داشته باشد.
آیا ترامپ از تیلرسون حمایت می کند؟
اگر پاسخ به این سوال منفی است، تیلرسون نباید این سفر را آغاز کند و البته اکنون پاسخ اصلا روشن نیست.
از ابتدای این بحران کاملا روشن بود که تیلرسون می خواهد به طور عادلانه ای در این بین میانجی گری کند.
ترامپ اما تحت تاثیر جاذبه و افسون پادشاه عربستان سعودی و محمد بن سلمان ولیعهد جدیدش کاملا جانب سعودی ها را گرفته و از موضع آنها دفاع کرده است.
حداقل کاری که ترامپ باید انجام می داد این بود که سعودی ها، قطری ها و اماراتی را مطمئن می کرد که او به تیلرسون این قدرت و اختیار را داده است تا به یک توافق دست یابند و از آنها نیز انتظار دارد که انعطاف پذیر باشند. هر پیام دیگری از جانب ترامپ در خلال ماموریت تیلرسون مخرب خواهد بود. اگر سعودی ها متوجه شوند که ترامپ از وزیر خارجه اش حمایت نمی کند، تمکین نخواهند کرد.
آیا زمان بندی مناسب است؟
معلوم نیست. راه حل مورد قبول چیزی است که توسط همه طرف های درگیر یا توسط یک میانجی منطقه به دست آمده باشد. کویتی ها مدت ها است که نتوانسته اند میانجی موفقی باشند.
در هر مذاکراتی، زمانبندی درست برای موفقیت میانجی اهمیت زیادی دارد. جای تردید است که اکنون، طرفین این ماجرا به آن اندازه از درد و رنج رسیده باشند که بخواهند به یک مصالحه جدی برسند.
اگر در طرفین این بحران، فوریتی برای حل آن احساس نشود، تیلرسون به زودی به آمریکا برنخواهد گشت، و یا پس از یک هفته که توسط طرفین ماجرا فریب داده شد، با دست های خالی به خانه باز خواهد گشت. این احتمال وجود دارد که تیلرسون از جانب هر دو طرف نشانه هایی دریافت کرده باشد که آنها تمایل دارند به مصالحه برسند .
آیا تیلرسون اهرم هایی برای فشار در دست دارد؟
احتمالا نه چندان زیاد. باب کروکر، رئیس کمیته روابط خارجه سنا اعلام کرد که او تا قبل از حل این بحران آمادگی ندارد که در جهت فروش تسلیحات بیشتر به شرکای عرب آمریکا در خلیج فارس هیچ قدمی بردارد.
اما به نظر نمی رسد که دولت ترامپ قصد داشته باشد روابط خود با هر یک از طرفین این بحران را به چالش بکشد. پایگاه هوایی العدید در قطر برای عملیات های نظامی آمریکا از اهمیت بسیاری در منطقه برخوردار است و قطعا آمریکا نمی خواهد آن را در معرض خطر قرار دهد.
در مورد عربستان هم، شیفتگی آشکار ترامپ به آنها به معنی آن است که او نمی خواهد روابطش با عربستان سعودی را تیره و تار سازد. این شرایط، اهرم های کمی را در اختیار تیلرسون قرار می دهد و به نظر می رسد که مذاکراتی طولانی در پیش باشد.
ولیعهد جدید و عجول عربستان سعودی برنامه های زیادی برای محدود کردن قطر در سر دارد و به راحتی راضی به مصالحه نخواهد شد. این به معنی آن است که اگر تیلرسون قصد دارد که به صورت علنی یکی از طرفین یا هر دو آنها را مورد شماتت قرار دهد، برای رسیدن به توافق، استفاده از تهدید و اجبار بسیار دشوارتر از تشویق خواهد بود.
آیا آمریکا حاضر است مسئولیت توافق را برعهده بگیرد؟
هر گونه توافقی به نظارت و اعمال فشار طولانی مدت نیاز خواهد داشت. کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در رسیدن به توافق و سپس اجرا نکردن آن سابقه طولانی دارند.
در حقیقت، در سال 2014 هم اتفاق مشابهی افتاد و تقریبا تمام کشورهای عرب خلیج فارس، سطح روابط دیپلماتیک خود را با قطری ها به دلایل مشابهی که اکنون مطرح می کنند کاهش دادند. و تنها 9 ماه بعد، پس از اینکه هر دو طرف آماده شدند اختلافات شان را کنار بگذارند، این کشورها سفرای خود را به دوحه بازگرداندند.
آیا تیلرسون می تواند توافقی بین دو طرف ایجاد کند؟
ممکن است یک توافق ناقص یا موقت به دست آید. تقابل عربستان و امارات با قطر دیرینه است و منعکس کننده دو واقعیت است.
اول اینکه عربستان می خواهد قدرت برتر خلیج فارس و شورای همکاری خلیج فارس باشد و تحرکات قطر را با سلب آزادی عمل این کشور محدود سازد تا این کشور قادر نباشد به خواست خود شرکایی مانند ایران و اخوان المسلمین را انتخاب کند. سعودی ها، اماراتی ها و مصری ها این گروه های اسلامی دیگر را مهمترین تهدید های خود می دانند.
دومین واقعیت، عزم راسخ قطر به حفظ هویت خود است که به گونه جدانشدنی با استقلال و شیوه رفتار این کشور درهم تنیده شده است.
برخی از شکایت هایی که علیه قطر مطرح شده است درست هستند و شاید توسط تیلرسون مورد اشاره قرار گیرد. به طور مثال استفاده از آمریکا برای نظارت بر حمایت های مالی از تروریست ها و ارائه بسته ای که به وسیله آن بتوان تنش ها را پایان داد.
اما حتی اگر تیلرسون موفق شود به توافقی دست یابد که بحران اخیر را پایان دهد، این موفقیت مشکل را حل نخواهد کرد. عربستان سعودی، به ویژه تحت رهبری ولیعهد جدید به نظر می رسد که مصمم است تا قطر را به کشوری مطیع تبدیل کند و اگر بتواند حتی در این کشور تغییر رژیم انجام دهد.
هر چند، اگر قطر موافقت کند که برنامه های جنجالی الجزیره را کاهش داده و حمایت های مالی و میزبانی از گروه های اسلامی غیرهمسو را متوقف سازد، دوحه استقلال در سیاست خارجی خود را رها نکرده و روابطش با ایران را که حوزه گازی مشترک وسیعی با آن دارد، قطع نخواهد کرد.
تیلرسون ممکن است ماموریت خود با شکست به اتمام برساند. اگر تیلرسون در اولین ماموریت مهم دیپلماتیک خود شکست بخورد، و یا فشار زیادی بر عربستان سعودی وارد کند، رسانه ها و ترامپ آن را چماقی بر سر تیلرسون خواهند کرد. اما اگر او موفق شود، آمریکا ممکن است این بحران را به طور موقت حل کرده که البته توافق به دست آمده می تواند به آسانی نیز زیر پا گذاشته شود.
به نظر می رسد که تیلرسون خود این ماموریت را پیشنهاد کرده است که باید ریسک پذیری اش را تحسین کرد. اما تیلرسون ممکن است که در نهایت به این گفته "کمال صلیبی"، مورخ لبنانی برسد که گفته بود، قدرت های بزرگ با وساطت در مسائل قبایل کوچک خود را به خطر می اندازند.
*آنچه در این گزارش آمده به معنی تایید محتوای تحلیل نویسنده نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی منتشر شده است. 111/114
بیشتر بخوانید:
سفر تیلرسون به قطر، روی گرداندن آمریکا از عربستان
قطر، سند حمایت عربستان و امارات از القاعده و داعش در یمن را فاش کرد
عربستان، قطر را به تلاش برای فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس متهم کرد
وزیر خارجه قطر : انتخاب گزینه نظامی از سوی عربستان، هزینه بسیار سنگینی برای منطقه خواهد داشت