"محمد عبدالرحمن عریف" نویسنده و محقق در تاریخ روابط بین الملل و سیاست خارجی نوشت لیبی بیش از هر زمانی نیازمند  گفت و گو بر سر توزیع عادلانه درآمدهای نفتی است 

در ادامه این مقاله آمده است؛ شاید منازعه فرانسه و ایتالیا بر سر نفت و گاز لیبی، عامل اصلی درگیری هایی باشد که در طرابلس از سرگرفته شده است.

این درگیری ها که در دوره پس از "معمر قذافی" (دیکتاتور معدوم لیبی) کلید خورده، خطرناک است و حکایت از احتمال تجزیه لیبی به ایالت های کوچک قبیله ای در شرق، غرب و جنوب دارد.

کار در لیبی به جایی رسیده است که سران قبایل و سیاستمداران لیبیایی در منطقه برقه حکومت فدرالی و یکی از نزدیکان "ملک ادریس السنوسی" را به عنوان رییس شورای عالی این منطقه اعلام کرده اند.

این درحالیست که همگان می دانند ساکنان لیبی هنوز به آن سطح از بیداری سیاسی نرسیده اند که ارزش نهاد دولت و به دلایل فرهنگی، اجتماعی و شرایط جغرافیایی اهمیت ثبات را در زندگی ملت ها در سایه بهره مندی از حکومتی واحد و مقتدر درک کنند؛ حتی طی اشغال لیبی از سوی ایتالیا یکی از مهم ترین دلایل ادامه مقاومت در برابر اشغالگران، اصرار کوچ نشینان به زندگی صحرایی بود که انتقال از یک مکان به مکان دیگر از ملزومات آن قلمداد می شود.

معضل تجزیه لیبی، واقعیتی غیرقابل انکار است که این کشور همزمان با فرا رسیدن سالروز کشته شدن "عمر مختار" (مبارزو دلاور لیبیایی) با آن مواجه شده است.

تحولات اخیری که لیبی را به سمت فدرالی شدن سوق داده است، از چالش ها و مشکلات پیشین این کشور مهم تر است؛ زیرا این بار وحدت و حاکمیت لیبی در معرض تهدید قرارگرفته است.

برخی از استان ها و مناطق لیبی به تبعیت از منطقه برقه به سمت فدرالی شدن گام برداشته اند؛ مساله ای که اگر ادامه یابد تحولات ریشه ای را در تاریخ لیبی رقم خواهد زد و این کشور را به دوره قبل از قذافی و هنگامی که به چندین ایالت تقسیم شده بود، باز خواهد گرداند. 

این مساله خود عاملی برای تشدید درگیری ها و چند دستگی  میان مناطق مختلف لیبی خواهد بود و عرصه را برای مداخله های خارجی در ابعاد و اشکال مختلف آن هموار می کند.

تحولات اخیر در لیبی بسیارمهم و گسترده است. این تحولات نگرانی بسیاری را در خصوص آینده حکومت لیبی و موقعیت این کشور در منطقه و به ویژه در میان همسایگان آن ایجاد می کند.

 تصمیمی که در خصوص اعلام خودمختاری استان برقه و ایالتی شدن این استان شرقی لیبی اتخاذ شد، مردم این کشور و جهانیان را غافلگیر کرد. تمایل به فدرالی شدن مناطق لیبی، مشکلی است که در سال های اخیر به طور غیر منتظره ای گسترش یافته است. این مشکل در تاریخ لیبی ریشه دار بوده و به امروز و دیروز مربوط نمی شود. ریشه ای بودن این مشکل (تمایل به فدرالی شدن لیبی) تعامل با آن را پیچیده و در عین حال ضروری می کند. ظاهرا به طور رسمی راه حل هایی برای این مشکل اندیشیده شده اما راه حل هایی که ارائه می شود، بیانگر عدم درک خطر واقعی است که در آن نهفته است.

دخالت ایتالیا و فرانسه در درگیری ها در طرابلس

درگیری هایی که در شهر طرابلس در جریان است، باعث ایجاد ترس و وحشت در میان شهروندان پایتخت شده است. در این میان "الیزابتا ترنتا" وزیر دفاع ایتالیا، به گونه ای سخن گفت که گویی باید انگشت اتهام به سوی فرانسه نشانه رود.

وزیر دفاع ایتالیا، فرانسه را مسئول تجهیز و حمایت مالی از گروه های مسلحی دانست که قذافی را همزمان با حمله نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) سرنگون کردند.

وزیردفاع ایتالیا تحلیل "روبرتو فیکو" رییس مجلس نمایندگان ایتالیا را مورد تجلیل قرار داد.

روبرتو فیکو در تحلیلی، فرانسه را به برتری دادن منافع خاص خود بر منافع لیبیایی ها و منافع کشورهای اروپایی متهم کرد. 

این در حالی است که ایتالیا خود به یورش به لیبی عادت دارد.

فرانسه اما ادعا می کند که توافق نامه صلح میان طرف های درگیر در مذاکرات سال گذشته در کاخ الیزه منعقد شد و این توافق به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در اواخر امسال کمک کرد.

در واقع این توافق نامه سبب شد تا نیروهای متحد و تحت امر دولت وفاق ملی به ریاست "فایز السراج"، کنترل طرابلس را در اختیار بگیرند و نیروهای لشگر هفتم مورد حمایت لشگر 92 فرصت را غنیمت شمارند و از ترهونه به طرابلس بازگردند و با دیگر طرف ها که از درگیری های گذشته در طرابلس متضرر شده بودند، مانند گردان الصمود (مقاومت) به رهبری "صلاح بادی" و گردان "فرسان جنزور" موسوم به یگان متحرک ملی توافق کنند.

شاید کشمکش بر سر نفت و گاز لیبی عامل اصلی درگیری هایی باشد که در طرابلس از سرگرفته شده است، به عبارت دیگر این درگیری ها در واقع میان شرکت "انی" ایتالیا و شرکت "توتال" فرانسه در جریان است. شرکت توتال فرانسه در میدان نفتی "نالوت" در غرب لیبی سرمایه گذاری کرده است؛ در حالی که قذافی سرمایه گذاری در این میدان را به ایتالیا وعده داده بود.

پس از سرنگونی قذافی، فرانسوی ها رقیب خود را از میدان به در کردند و خود در این میدان نفتی سرمایه گذاری کردند. برخی نیز از این مساله حمایت و خود برای سلب امتیاز از ایتالیا و واگذاری آن به فرانسه تلاش کردند.

شاید اعلام هماهنگی کامل با ایتالیا از سوی واشنگتن در خصوص گروه های درگیر در لیبی به سبب عدم تمایل دولت آمریکا بر سیطره کامل فرانسه به میدان نفتی نالوت باشد که مخزن بزرگ گاز است. این میدان تامین کننده گاز اروپا  به مدت سی سال است و در واقع فرانسه با سیطره بر این میدان در صدر هرم صادرات گاز به اروپا قرار می گیرد؛ درحالیکه واشنگتن در حال برنامه ریزی برای صدر نشینی در صادرات گاز به اروپاست.

شکی نیست که لیبیایی ها به برگزاری گفت و گوهای ملی درخصوص نحوه توزیع عادلانه درآمدهای نفتی نیاز شدیدی دارند. این مساله یکی از عوامل اصلی بحران کنونی لیبی است که شفافیت در خصوص آن تنها راهِ برون رفت از بحران است.

باید بار دیگر از همه نهادهای مسئول، وزارت دارایی و بانک مرکزی لیبی خواسته شود تا به طور مفصل بودجه و هزینه های عمومی را به مردم اعلام و امکان آن را فراهم کنند تا هر شهروند لیبیایی بتواند هر یک دیناری را که از فروش نفت صرف هزینه های کشورمی شود، رصد کند.

نهادهای مسئول در لیبی باید با گروه های ملی برای تقویت شفافیت در بحث درآمدهای نفت و حل بحران کشور همکاری و به جای اهتمام در تامین در منافع  گروهی، در راستای خدمت به منافع همه شهروندان لیبیایی تلاش کنند.

اما آنهایی که گمان می کنند درخواست برای جدایی طلبی در لیبی متوقف شده است، کاملا در اشتباهند و این خطر همچنان لیبی را تهدید می کند.

مترجم: محبوبه جعفری

بیشتر بخوانید:

گزارش: انتقاد دولت ایتالیا از سیاست‌های فرانسه در قبال لیبی

توافق گروه های مسلح لیبیایی برای برقراری آتش بس در طرابلس

آتش درگیری‌ها در لیبی به‌سفارت آمریکا رسید 

وضعیت کنونی لیبی، نتیجه دخالت غرب در سال 2011 است