از آنجا که هزاران عامل کوچک و بزرگ موجب می شوند تا اتفاقی در عالم واقع رخ دهد، نمی شود تاریخ را با اگر و مگر سنجید.
با این حال، یکی از دلمشغولی های علاقه مندان به تاریخ، این است که سیر روند تحولات تاریخی را با بازی «اگرها» و «مگرها» دنبال کنند.
با این مقدمه می توان این سوال ها را پرسید:
- اگر در سال 1332 آمریکا و بریتانیا به سرنگونی دولت وقت «محمد مصدق» کمک نکرده بودند، چه اتفاقی می افتاد؟
- آیا شاه جرئت برکناری نخست وزیر کشور را داشت؟
- آیا ایران در دامان کمونیسم سقوط می کرد؟
- آیا روند دموکراسی خواهی ایران ادامه می یافت؟
- آیا تحولات ایران به سمت انقلاب اسلامی در سال 1357 حرکت می کرد؟
- آیا واقعه گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی در تهران رخ می داد؟
- آیا عراق به ایران حمله می کرد؟
- آیا دشمنی 40 ساله میان دولتین ایران و آمریکا شکل می گرفت؟
هیچ شاخص و سنجشی برای رد یا اثبات پاسخ های متنوع به این سوالات و دهها سوال مشابه دیگری وجود ندارد.
مسلما آنچه که بعد از حوادث 25 تا 28 مرداد 1332 در ایران رخ داد، همانی بود که رخ داد. با این حال، همین قدر می توان باور داشت که بدون دخالت خارجی در آن روزها، سرنوشت ایران، منطقه غرب آسیا و تا حدودی کل نظام بین المللی به گونه دیگری رقم می خورد. اما این که چه می شد، سوالی است که هیچ گاه نمی توان با دقت به آن پاسخ داد زیرا «تاریخ»، آن است که اتفاق افتاده است و نه آن چه که می توانست اتفاق بیفتد.
نویسنده: امیرعلی ابوالفتح
117