۹ اوت ۲۰۲۵ برابر با هشتادمین سالگرد بمباران اتمی ناگاساکی (۹ اوت ۱۹۴۵) است.

نگاهی گذرا به تاریخ نشان می‌دهد که الگوهای کنترل گفتمان جهانی، از قرن پیش تا امروز از نابودی دو شهر در ژاپن با بمب هسته ای تا حمایت از جنگ در غزه و تجاوز به ایران، همچنان ادامه دارد. این، سیاست دیرینه "سلطه به بهانه صلح" است. 

در ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵، آمریکا به ریاست جمهوری هری ترومن، با پرتاب بمب‌های اتمی بر هیروشیما و ناگاساکی، بیش از 200 هزار غیرنظامی را به کام مرگ کشاند و این دو شهر را به خاکستر تبدیل کرد. این حملات، که تنها استفاده عملیاتی از سلاح هسته‌ای در تاریخ است، با توجیه "تسریع در پایان دادن به جنگ جهانی دوم" انجام شد. ژنرال دوایت آیزنهاور در خاطرات خود نوشته است از تصمیم دولت ترومن برای بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی برای مجبور کردن ژاپن به تسلیم، عمیقاً ناراحت شده بود و این اقدام را "کاملاً غیرضروری" می‌دانست. این حمله، که نقض آشکار قوانین بین‌المللی جنگ محسوب می‌شود، نقطه عطفی در سیاست «صلح از راه قدرت» بود؛ صلحی که از طریق ویرانی و ارعاب به دست می‌آمد.

هدف واقعی، تثبیت هژمونی آمریکا در نظم جهانی پساجنگ و ارعاب رقبای ژئوپلیتیکی همچون اتحاد جماهیر شوروی بود. بازماندگان این فاجعه، که به هیباکوشا معروف‌اند، همچنان از عوارض تشعشعات، سرطان‌ها و نقص‌های مادرزادی که تا نسل ها ادامه دارد رنج می‌برند. این در حالی است که دولت‌ آمریکا از ارائه هرگونه غرامت به آنها خودداری کرد. حملات اتمی ایالات متحده به هیروشیما و ناگاساکی نه ‌تنها فاجعه ‌ای انسانی بود، بلکه به‌ عنوان کاتالیزوری برای بازی تسلیحاتی هسته ‌ای در جهان عمل کرد. این اقدام، علاوه بر این که قدرت تخریب فاجعه ‌بار سلاح‌های هسته ‌ای را به نمایش گذاشت، دیگر کشورها را به توسعه تسلیحات هسته ای برای بازدارندگی در برابر تهدیدات آمریکا سوق داد. در دوران جنگ سرد و در پی رقابت همه جانبه آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی، این کشور را در واکنش به انحصار هسته‌ای آمریکا به سمت گسترش برنامه تسلیحاتی هسته ای سوق داد. 

این الگو ادامه یافت تا جایی که کره شمالی پس از جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) و بمباران ‌های ویرانگر آمریکا، که ۲۰ درصد جمعیت این کشور را نابود کرد، برنامه هسته‌ای خود را به‌عنوان سپری دفاعی توسعه داد. در 2011 نیز لیبی که پس از کنار گذاشتن برنامه تسلیحاتی خود هدف حمله ناتو به رهبری آمریکا قرار گرفت، این ایده را تقویت کرد که بازدارندگی هسته‌ای می‌تواند تنها راه دفاع در برابر تجاوزات غرب باشد. سیاست‌های تهاجمی آمریکا، به‌جای کاهش اشاعه هسته‌ای، به گسترش آن دامن زد. 

در جریان جنگ 12 روزه در ایران، تجاوز اسرائیل به خاک ایران با حمله به تاسیسات هسته ای کشور با پشتیبانی ایالات متحده و با توجیه "جلوگیری از تهدید هسته‌ای شدن ایران" صورت گرفت. این در حالی است که بر اساس یادداشت مربوط به گزارش "توافق‌نامه پادمان‌های NPT با جمهوری اسلامی ایران"، عدم وجود هرگونه نشانه معتبر از ابعاد نظامی، بار دیگر ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تأیید می‌کند. در مقابل، زرادخانه هسته‌ای اسرائیل، که شامل صدها کلاهک هسته‌ای است، همچنان خارج از هرگونه نظارت بین‌المللی است. 

پس از گذشت هشتاد سال از حملات هسته ای به هیروشیما و ناگاساکی، ایالات متحده همچنان برای تحکیم نظم جهانی حاکم، به تهدید هسته ای از سوی دیگر کشورها استناد می کند و این حاوی پیامی روشن است؛ سیاست صلح از طریق سلطه همچنان ادامه دارد.

نویسنده: سارا آرچین

سیدرضی عمادی