بمب افکن های نیروی هوایی آمریکا در روزهای ششم و نهم آگوست سال 1945 برفراز شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن ظاهر و بمب های خود را بر روی این دوشهر فرو ریختند.

حاصل بمباران اتمی این دوشهر، زغال شدن حدود سیصد هزار ژاپنی، برجا ماندن چندین هزار مجروح و به دنیا آمدن چندین هزار کودک معلول بوده است.

"هری ترومن"، رئیس جمهوری وقت آمریکا بعد از این اقدام به عرشه ناو" آگوستا " رفت و به رئیس آزمایشگاه "لوس آلا موس" و همچنین به ژنرال "وسلی کروز" تبریک گفت.

درهمان مقطع زمانی، بسیاری از محافل نزدیک به آمریکا چنین استدلال می کردند که بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی نتیجه بخش بوده است، زیرا ژاپن بلافاصله تسلیم شد.

بر پایه چنین استدلالی، اگر بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا صورت نمی گرفت و ژاپن تسلیم نمی شد جنگ به شکل دیگری ادامه می یافت و احتمالا تلفات انسانی بیشتری درپی داشت.

اگرچه همه شواهد و قرائن دلالت بر تسلیم ژاپن داشت، اما هری ترومن سودای ترساندن وبه رخ کشاندن اقتدار نظامی آمریکا به اتحاد جماهیر شوروی را نیز در سر داشت، بدان معنا که آمریکا از مداخله احتمالی شوروی در منطقه هراس داشت، بنابراین تسلیم سریعتر ژاپن، زمینه را برای قدرتگیری مضاغف آمریکا در این بخش از آسیا فراهم می کرد.

ضمن آن که موافقان تصمیم ترومن، معتقد بودند از منظر سیاسی، انفجار اتمی برای نشان دادن قدرت آمریکا به اتحاد شوروی بسیار لازم بود.

اما رقم خوردن بسیاری از تحولات بعد از 71 سال از بمباران اتمی آمریکا و این که آمریکا به عنوان اولین کشور استفاده کننده بمب اتمی اعلام می شود، ظاهرا کمتر به حافظه تاریخی مردم آسیا و جهان جهت مواخذه آمریکا در افکار عمومی ارجاع داده می شود بلکه بر عکس، تلاش ها بیشتر معطوف به جریان ها و مسائلی است که افکار عمومی منطقه و جهان را به خود جلب کرده است که خالق اصلی این مسائل، خود آمریکا است.

در مورد این که مردم ژاپن، مانند دولت مردان توکیو حاضر به حفر گودالی برای دفن مسائل گذشته در ارتباط با آمریکا باشند، هنوز تردید وجود دارد.

این تردید به ویژه زمانی که "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا در سفر به ژاپن حاضر نشده است از مردم این کشور بابت آن اقدام ضد انسانی که صدها هزار نفر از مرم ژاپن را به کام مرگ فروبرد، عذرخواهی کند به قوت خود باقی مانده است.

دستکم تظاهرات ضد آمریکایی مردم ژاپن درسال های اخیر علیه سیاست های توسعه طلبی و نظامی آمریکا درآسیا موید همین دید گاه است.

در واقع بخش طنز تاریخ به این دیدگاه آمریکا که با روابط ژاپن و بسیاری از کشور های آسیایی گره خورده این است که، واشنگتن در مقام منادی حقوق بشر و نجات دهنده جهان از شر کمونیسم، فاشیسم و نازیسم، براهمیت صلح و ثبات تاکید دارد و از این رو خود را مخالف تولید تسلیحات هسته ای و موشکی کره شمالی و قدرتمند شدن چین در بعد نظامی در آسیا نشان می دهد.

یک نگاه اجمالی به عملکرد سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا در قرن اخیر نشان می دهد که این کشور برای حفاظت از آن چه که منافع فرا مرزی اش خوانده می شود، میلیون ها انسان را قربانی و بسیاری از حاکمیت های مستقل را برانداخته است.

برخی آگاهان بر این باور هستند که برخی کشور ها در چارچوب ادامه همپیمانی با آمریکا، عملا به تحت الحمایگی سیاسی این کشور در آمدند.

هر از گاهی از خلال شعارهای ضد آمریکایی مردم ژاپن و کره جنوبی، این گونه استنباط می شود که کشورهایشان هنوز با مقوله استقلال ملی فاصله دارند.

آنچه استدلال مردم ژاپن و مردم کره جنوبی و همچنین ملت های آسیایی را در مورد حضور آمریکا در آسیا منطقی تر نشان می دهد، احیای تفکرات دوران جنگ سرد از طریق اقدامات نظامی، هسته ای و موشکی آمریکا در گستره آسیا است.