ایران پرس: «حلیم» از اسماء و صفات خداوند متعال و به معنای مهلت دادن و شتاب نکردن در عقوبتِ گناه است. اسم «حَلیِم» از واژه حلم گرفته شده است. «حِلم» به معنای خویشتنداری و کنترل هیجانات است و از آن جا که این حالت از عقل و خرد ناشی می شود، گاه به معنی «عقل و خرد» نیز به کار می رود. 

فرهنگ و معارف- از آن جا که خداوند در عقوبت گناهکاران در اوج صبوری است تا جایی که به کافران و مشرکان و دشمنان و عاصیان نیز فرصت می دهد تا هر کاری می خواهند انجام دهند، از همین رو اسم «حلیم» به معنای بسیار بردبار بر خدا اطلاق می شود. 

«حلم» در معنا به «صبر» بسیار نزدیک است، با این تفاوت که «صبر» در مقابل بی‌تابی و جزع و فزع نمودن است، و در حقیقت حالت خویشتن‌داری در برابر ناملایمات و اموری است که از بیرون بر انسان وارد می‌شود؛ و انسان باید در برابر آن خویشتن‌داری نموده و مشکل را حل کند. امّا «حلم» در مقابل خشم و غصب است؛ یعنی اگر برای انسان حادثه‌‌ ناخوشایندی پیش بیاید ، اما او عصبانی نشود، این صبر نیست، بلکه حلم است. 

اَلْحِلْمُ نورٌ جَوهَرُهُ الْعَقْلُ

حلم به معنای عقل نیز هست. در روایتی امام صادق (ع) می فرماید: « اَلْحِلْمُ سِراجُ اللّهِ؛ حلم و بردبارى چراغ خداست. » می دانیم که عقل نیز چراغ است. در فرهنگ اعراب جاهلی نیز حلیم به کسی اطلاق می شد که از عقلانیت برخوردار بود و رفتار و کنش و واکنش هایش عقلانی بود. 

امام على (ع) درباره حقیقت حلم می فرماید: « اَلْحِلْمُ نورٌ جَوهَرُهُ الْعَقْلُ؛ بردبارى ، نورى است که جوهره آن عقل است. » پس حلم نورانیتی الهی در وجود انسان است . بر همین اساس ، امام صادق (ع) حلم را سراج الهی و چراغ خدایی دانسته است؛ زیرا از آن چراغ الهی نوری ساطع می شود و به بیرون می درخشد که خروجی و بازتاب آن نور، عقل است.

وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ

اسم حلیم در قرآن کریم 15 بار تکرار شده است که در 6 مورد آن با اسم غفور همنشین شده است. 

خداوندِ حلیم، گناه گناهکاران را می بیند، اما با مسامحه و گذشت برخورد می کند. او توانا و قدرتمندی است که هیچ چیز او را وادار به شتاب و عجله در عقوبت گناهکار نمی کند.

یا من هو بمن عصاه حلیم

آن چنان که خداوند در آیه 45 سوره فاطر خود را چنین توصیف می کند: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا : اگر خداوند مردمان را به خاطر کارهایی که کرده اند ( فوراً و بدون کمترین مهلتی برای اصلاح خود ) به کیفر برساند، انسانی را بر روی زمین باقی نخواهد گذاشت.

ولیکن خداوند به لطف و کرم خود، کیفر ایشان را تا زمان معیّنی (که قیامت است) به تأخیر می اندازد.

وقتی که اجل ایشان فرا رسد، خداوند به بندگان خود بیناست ( و از گفتار و کردار و پندار ایشان باخبر است و چنان که باید پاداش آنان را می دهد)».

لذا خداوند حلیم به بندگان خود فرصت توبه می دهد و در صورت بازگشت از گناه، ایشان را می بخشد. خداوند بخاطر گناهِ بندگان، نعمت و فضل و بخشش خود را از ایشان دریغ نمی دارد و همچنان که فرد مطیع و فرمانبردار را روزی عطا می کند به شخص گناهکار نیز روزی می دهد.

او خداوندِ بردباری است و با گناهکاران طبق عملشان برخورد نمی نماید؛ بلکه به آنها مهلت می دهد تا توبه نمایند و به سوی او باز گردند.

خداوند در آیه 235 سوره بقره می فرماید:« وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ:  و بدانید که خداوند از نیّات درونی شما آگاه است، پس از مخالفت با او بپرهیزید و بدانید که خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.»

إِنَّ إِبْراهیمَ لَحَلیمٌ أَوّاهٌ مُنیبٌ

خداوند در قرآن، حضرت ابراهیم (ع)، قهرمان توحید، صبر و ایثار را به دلیل حلم اش مدح می نماید.

 حلمی که از شکیبایی و بردباری وی در برابر نسبت‌های ناروا و آزار و اذیت کافران حکایت می کند.

خداوند در آیه 114 سوره توبه می فرماید:« وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لاِبیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهیمَ لاَوّاهٌ حَلیمٌ: و استغفار ابراهیم براى پدرش (عمویش آزر) فقط به خاطر وعده اى بود که به او داده بود؛ اما هنگامى که براى او روشن شد که وى دشمن خداست، از او بیزارى جست؛ به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود» 

در آیه 74 و 75 سوره هود نیز صحبت از مجادله حضرت ابراهیم با فرشتگانی است که برای عذاب قوم هود آمده بودند. در این آیات چنین آمده است: «فَلَمّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهیمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى یُجادِلُنا فی قَوْمِ لُوط / إِنَّ إِبْراهیمَ لَحَلیمٌ أَوّاهٌ مُنیبٌ: هنگامى که ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت (تولد فرزندش) به او رسید، درباره قوم لوط، با ما مجادله مى کرد/ چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت کننده (به سوى خدا) بود»!

این آیه حلم حضرت ابراهیم (ع) را تمجید کرده و بیان نموده که آن حضرت بدین جهت درباره آن قوم با فرشتگان مجادله کرد که حلیم و پر حوصله بود و می خواست که در نزول عذاب بر مردم ستمکار قوم لوط تأخیر افتد و توفیق الهی باز هم شامل حال قوم هود شود تا شاید توبه نمایند.

فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ

اسم حلیم برای اسماعیل، فرزند حضرت ابراهیم هنگامیکه مامور به ذبح وی شد، نیز آمده است. در آیه 101 صافات آمده است:« فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ /: ما او را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم.»

او این بردباری را آیه بعدی در هنگام شنیدن امر خداوند برای قربانی شدن از خود نشان دادن و به پدرش عرض کرد :« یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ: پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت»!

تجلی اسم حلیم خداوند در حضرت اسماعیل (ع) حکایت از تسلیم وی در برابر امر الهی است. این تسلیم و رضایتی که برخاسته از صبر او در اجرای فرامین خداوند بود.

اَلْحِلْمُ سِراجُ اللّهِ

یکی از پرسش های اساسی این است که چگونه می توان اسم حلیم خداوند را در خود به منصه ظهور برسانیم؟

برای پاسخ به این سؤال توجه شما را به حدیثی زیبا از امام صادق (ع) جلب می نماییم که فرموده:

«اَلْحِلْمُ سِراجُ اللّهِ… وَالْحِلْمُ یَدورُ عَلى خَمْسَهِ أَوْجُهٍ: أَنْ یَکونَ عَزیزا فَیَذِلَّ أَوْ یَکونَ صادِقا فَیُتَّهَمَ أَوْ یَدْعُوَ إِلَى الْحَقِّ فَیُسْتَخَفَّ بِهِ أَوْ أَنْ یُؤْذى بِلا جُرْمٍ أَوْأَنْ یُطالِبَ بِالْحَقِّ وَیُخالِفوهُ فیهِ، فَإِنْ آتَیْتَ کُلاًّ مِنْها حَقَّهُ فَقَدْ اَصَبْتَ؛ حلم و بردباری چراغ خداست... پنج چیز است که بردباری می طلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا به او داده شود، به حق دعوت کند و او را خوار شِمرند، بی گناه باشد و اذیت شود، حق طلبی کند و با او مخالفت کنند. اگر در هرپنج مورد، به حق رفتار کنی، بردبار هستی.»

پس اگر کسی بخواهد خود را به اسم حلیم خدا نزدیک کند، می بایست در همه حال بردبار باشد، بویژه هنگام قدرت و توانایی بر انتقام ، اهل گذشت باشد و ببخشد. امام على (ع) درباره رفتار کریمانه در هنگامی که کسی را به خشم آورند می فرماید:«مَنْ غاظَکَ بِقُبْحِ السَّفَهِ عَلَیْکَ، فَغِظْهُ بِحُسْنِ الْحِلْمِ عَنْهُ؛ هر کس با زشتىِِ سبکسرى، تو را خشمگین کرد تو با زیبایىِ بردبارى او را به خشم آور».

« یَا حَلِیما لا یَعْجَلُ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ یَا صَادِقا لا یُخْلِفُ یَا وَهَّابا لا یَمَلُّ یَا قَاهِرا لا یُغْلَبُ یَا عَظِیما لا یُوصَفُ یَا عَدْلا لا یَحِیفُ یَا غَنِیّا لا یَفْتَقِرُ یَا کَبِیرا لا یَصْغُرُ یَا حَافِظا لا یَغْفُلُ سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ: اى بردبارى که (در عقوبت) شتاب نکند، اى بخشنده ‏اى که بخل نورزد، اى راستگویى که تخلّف نکند، اى عطاکننده‏ اى که خستگى نپذیرد، اى چیره ‏اى که‏ شکست ‏ناپذیر است، اى بزرگى که به وصف در نیاید، اى دادگرى که ستم ننماید، اى توانگرى که نیازمند نشود، اى بزرگى که کوچک نگردد، اى‏ نگهدارى که غفلت ننماید. منزّهى اى که معبودى جز تو نیست، به فریادمان برس، ای پروردگار، ما را از آتش رهایى بخش .»

ستاره مهدی زاده

بیشتر بخوانید:

شرح اسمای الهی، پروردگار لطیف من