امام موسی بن جعفر (ع) در سال 128 ق، همزمان با انتقال قدرت از امویان به عباسیان متولد شد و در سال 148 ق پس از شهادت پدرش، امام صادق(ع)، به امامت رسید.
دوران 35 ساله امامت آن حضرت با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. مقطع 35 ساله امامت امام موسیبن جعفر (ع)، یعنی (از 148 تا 183 هجری) یکی از مهمترین مقاطع زندگینامه آن امام بزرگوار است. دو تن از مقتدرترین سلاطین بنی عباس - منصور و هارون - و دو تن از جبّارترین آنان - مهدی و هادی - در آن دوران حکومت میکردند.
بسیاری از قیامها و شورشها و شورشگرها در خراسان، درجزیره موصل، دیلمان و جرجان، در شام، نصیبین، مصر، آذربایجان و ارمنستان، سرکوب شده و در ناحیه شرق و غرب و شمال قلمرو وسیع اسلامی، فتوحات تازه و غنایم و اموال فراوان، بر قدرت و استحکام تخت عباسیان افزوده بود.
جریانهای فکری و عقیدتی نیز در این دوران، برخی به اوج رسیده و برخی متولد شده و فضای ذهنی را از تعارضات، انباشته کرده بود و حربه ای در دست قدرتمداران و آفتی در مسیر هوشیاری اسلامی و سیاسی مردم شده و میدان را بر پرچمداران معارف اصیل اسلامی و صاحبان حق، تنگ و دشوار ساخته بود.
شعر و هنر و فقه و حدیث، در خدمت ارباب قدرت درآمده و مکمل ابزار زر و زور آنان گشته بود. در این دوران، تنها چیزی که میتوانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت (علیهمالسّلام) و یاران پاک آنان را مجال رشد و استمرار بخشد، تلاش خستگیناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگوار بود. در این شرایط عظمت حیرتآور و دهشتانگیز جهاد حضرتموسیبنجعفر (ع ) آشکار می شود.
صلوات خاصه امام موسی کاظم(ع)
نقش اولیای دین و اهل بیت پیامبر، هدایت و رهبری مردم به عالی ترین راه هاست. امامان با دوری از گناه و پلیدی، مسیر زندگی سعادتمندانه را پیموده اند و به همین دلیل چون چشمه های زلال پاکی ها را نشان می دهند.
آنها پیروان خود را از آتش هواهای نفسانی، رهایی می بخشند و راهنمایان بسوی نور و روشنایی هستند. علم و اخلاق بوسیله آنها نشر می یابد و درها وراههای معرفت به خدا و حق، توسط آنها گشوده می شود.
میلاد پربرکت این انسانهای بزرگوار، به منزله تابش نور و رستگاری درجهان بشری است. هرکس خود را در معرض آن قرار دهد، حیات و روشنی می یابد.
امروز سالروزمیلاد امام موسی کاظم (ع) یکی دیگر از اهل بیت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) است. همانان که چراغ هدایت و معدن علم و برگزیده خداوند هستند. مقام علمی امام کاظم (ع) چنان بود که پدر گرامیشان امام جعفر صادق (ع) درباره اش فرمود: "فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر از تمام معارف قرآن از او پرسش نمایی، با دانش و علم کافی به تو پاسخ محکم و قانع کننده می دهد، او کانون حکمت، فهم، معرفت و اندیشه است."
شواهد تاریخی بیانگر آن است که امام با حضور عالمانه و گفت وگوهای مستدل خود با عالمان ادیان دیگر، موجب گرویدن آنان به اسلام شده است.
«ابن شهرآشوب» در مناقب، در روایتی نقل می کند: موسى بن جعفر علیه السّلام بطور ناشناس وارد یکى از دهات شام شد، از حکومت وقت گریزان بود، به در غارى رسید که در آنجا راهبى هر سال یک روز در آن مکان پیروان خود را موعظه می کرد. همین که چشم راهب به موسى بن جعفر (ع) افتاد، هیبت و شکوهی از آن آقا بر دل او وارد شد. عرض کرد: شما غریب هستید؟ فرمود: آرى. از ملت ما هستید یا از غیر ما؟ امام فرمود: از شما نیستم. پرسید: تو از امت محمّد هستى؟ فرمود: بلى. عرض کرد: از نادانان آنهائى یا از دانشمندانشان؟ امام فرمود: از نادانان نیستم.
پس بگو: چطور مىشود که درخت طوبى ریشهاش در خانه على است و به عقیده شما در خانه حضرت محمّد است و شاخههاى آن در تمام خانهها هست؟ فرمود: مانند خورشید است که نورش همه جا هست و تمام مکانها را فرا میگیرد با اینکه خودش در آسمان است.
راهب پرسید: چطور مىشود که (بهشتیان) از میوهها و غذاهاى بهشتى هر چه بخورند نه تمام مىشود و نه کم میگردد؟ فرمود: مانند چراغ است که هر چه از آن چراغهاى دیگر را روشن کنند نور آن کم نمىشود.
عرض کرد: آیا در بهشت سایهاى گسترده هست؟ فرمود: قبل از طلوع آفتاب تمام بهشت در سایهاى گسترده است این آیه قرآن اشاره به آن است: «أَ لَمْ تَرَ إِلىٰ رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ اَلظِّلَّ »...
چگونه است که اهل بهشت خدمتکارانى دارند که براى آنها هر چه میل داشته باشند مىآورند بدون اینکه به ایشان دستورى بدهد؟ فرمود: هر وقت انسان احتیاج به چیزى پیدا کند اعضاء او متوجه میشوند و طبق خواستۀ او عمل مىکنند بدون اینکه به آنها امر کند.
راهب پرسید: کلید بهشت از طلا است یا نقره؟ حضرت فرمود: کلید بهشت زبان انسان است که میگوید: «لا اله الا اللّٰه».
راهب با شناخت آن امام و حجت خداوند با تمام همراهانش مسلمان شد.
بطور کلی در فرهنگ اسلام پذیرش توحید با اقامه دین همراه است. لذا در بررسی زندگی اولیای دین مشاهده می کنیم هدف اصلی آنان حاکمیت دین و قیام به قسط و عدل است. چنانکه قرآن می فرماید: «لیقوم النّاس بالقسط».
قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان الهی است. براین اساس، بسیاری از حوادث توجه برانگیز و پرمعنی و گاه متناقض با یکدیگر در زندگی امام موسی بن جعفر (ع) هنگامی معنی میشود که ما آن رشته مستمری را که از آغاز امامت آن بزرگوار تا لحظه شهادتش ادامه داشته، دریابیم. این رشته، همان خط جهاد و مبارزه ائمه (ع) است که در تمام دوران 250 ساله و در شکلهای گوناگون استمرار داشته و هدف از آن، اولاً تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن و ارایه تصویری روشن از معرفت اسلامی است و ثانیاً، تبیین مسأله امامت و حاکمیت سیاسی در جامعه اسلامی و از سوی دیگر، تلاش و کوشش برای تشکیل آن جامعه و تحقق بخشیدن به هدف پیامبر معظّم اسلام (صلّیاللَّهعلیهواله) و همه پیامبران، یعنی همان اقامه حق و سپردن زمام اداره زندگی به بندگان صالح خداوند.
در واقع، توجه به رفتارهای زیبای اخلاقی همچون بخشش و عبادت بسیار، شکیبایی و فرو بردن خشم و مقام علمی و معنوی آن سلاله پیامبر (صلّیاللَّهعلیه والهوسلّم)، بدون توجه به خط جهاد مستمری که همه عمر 35 ساله امامت آن بزرگوار را فراگرفته بود، ناقص و ناتمام میماند.
تشریح و تبیین خط جهاد و عدم پذیرش ظلم، همه اجزای زندگی این امام را از زندگی در اختفا و مبارزه و زندان را به یکدیگر مرتبط میسازد و تصویری واضح و جهتدار از تلاشهای آن حضرت در هر پدیده و هر حادثه و حرکتی دارد، امام کاظم (ع) مبارزه آشکار نداشت و برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین می کرد، اما با نگاه به اقدامات قاطعانه امام، علت رفتارهای متناقض هارون عباسی و هراس او را می توان دریافت.
گاه در سفر حج، آن حضرت را در حدّ اعلی تجلیل میکرد و در سفر دیگری دستور حبس و تبعید او را میداد. گاه روش ملایمت و گذشت در پیش گرفته و علویان را از حبس و زندان آزاد می نمود و ناگهان رفتار همان خلیفه ملایم، پس از چند سال، چندان خشن شد که آن حضرت را به زندانی سخت افکند و پس از سالها حبس، حتّی تحمل زندانی بودن او را نیز بر خود دشوار یافت و جنایتکارانه حضرت را مسموم و شهید کرد.
اما ایستادگی امام کاظم مقابل هارون الرشید منجر به آگاهی دیگران شد تا آنجا که باعث شد امام شافعی، از بزرگان اهل تسنن، مقابل خلیفه وقت بایستد و به خاطر مبارزه با وی به زندان طاغوت بیفتد.
سالروز ولادت امام کاظم (ع) و سایر اولیای دین، قدردانی از انسانهای بزرگی است که به ما آموختند زندگی تنها در پناه ایمان و عشق به قادر یکتا ارزشمند و زیباست و برای رسیدن به هدف و مطالبه حق در هر شرایطی باید ایستاد و مردانه جنگید و این مبارزه جای هیچ توجیهی برای فرار از مسئولیت باقی نمی گذارد.
زینب مقدسی
117