تهران- ایران پرس: 20 مهرماه (12 اکتبر) مصادف است با روز حافظ شاعر و عارف نامی ایرانی. به همین مناسبت در سراسر ایران اسلامی در مراکز علمی و دانشگاهی شب‌های شعر، نشست‌های تخصصی و همایش‌های ادبی برگزارمی شود.

به گزارش خبرگزاری ایران پرس، حافظ شاعر و عارف پرآوازه قرن هشتم هجری قمری (چهارده میلادی) بود. نام او را اغلب تذکره نویسان خواجه شمس الدین محمد ذکر کرده اند که به دلیل از حفظ داشتن قرآن مجید به حافظ شهرت یافته است.

درباره خانواده، نحوه پرورش و زندگی حافظ اطلاع دقیقی در دست نیست. حتی درباره زمان تولد وی نیز اختلاف نظر بسیار است و محققان تاریخ تولد وی را حدود سال 727 هجری قمری (1326 میلادی) در شیراز دانسته اند.

آنگونه که روایت شده است حافظ در خردسالی پدرش را از دست داد و پس از آن با مادر به سختی روزگار می گذرانید. به همین دلیل مجبور شد که چند گاهی در کنار تحصیل کمالات، برای گذران زندگی به کار نیز بپردازد. به نقل از محمد گلندام، دوست و نخستین گردآوری کننده دیوان حافظ، پس از چندی که سختی خانواده مرتفع شد، او توانست در جرگه طالبان علم درآید و از مجالس درس علما و ادبای زمان خود در شیراز استفاده و بهره برداری کند.

محمد گلندام در مقدمه ای که بر دیوان حافظ نوشته است به این نکته اشاره کرده که حافظ در دو رشته از دانش های متداول زمان خود یعنی علوم شرعی و علوم ادبی فارسی و عربی به تحصیل و تحقیق پرداخته و در خدمت استاد خود قوام الدین قرآن را حفظ کرده است. حافظ چنانکه معمول زمان بود کتاب های حکمت و کلام را نزد علمای بزرگ زمان خواند و ظاهراَ در همین ایام بود که حاشیه ای بر تفسیر قرآن زمخشری که به «کشاف زمخشری» مشهور است، نوشت که از بین رفته است.

حضور در مجالس درس علما و عرفای بزرگ در آن زمان در شیراز رونق بسیار داشت و حافظ نیز مسلماَ در این مجالس درس با صوفیان و مشایخ زمان خود نیز آشنا شده و از آنها چیزها آموخته است. اما همانگونه که شادروان استاد زرین کوب نقل کرده: «نه در سلسله صوفیه درآمد و نه با آنان میانه خوبی یافت». علت این امر را باید با مراجعه به تاریخ در وضعیت صوفیه آن روزگار جستجو کرد که به اعتقاد اکثر پژوهشگران و محققان به ریا آمیخته و از مسیر اصلی خود منحرف شده بود.

به اعتقاد تمام محققان و اندیشمندان عوامل گوناگونی در رشد و تعالی یک هنرمند و شکوفایی استعدادهای خدادادی او نقش دارند که از آن جمله می توان به جامعه و وضعیت اجتماعی، سیاسی حاکم بر آن اشاره کرد.

مسلماً حافظ نیز از این امر مستثنی نیست. قرنی که حافظ در آن می زیست یعنی قرن هشتم هجری قمری (چهارده میلادی) یادآور حملات خانمان‌سوز اقوام مغول و تاتار و تیمور لنگ بر نواحی مختلف ایران است به طوری که تاریخ نگاران قرن هفتم و هشتم هجری را وحشتناک‌ترین دوران تاریخ ایران از حیث قتل‌عام‌ها و کشتارها نامیده اند. اما همانگونه که در تاریخ ثبت شده در این حملات بخش هایی از ایران به دلایل گوناگون از این یورش ها یا محفوظ ماند و یا دیرتر و کمتر مورد تهاجم قرار گرفته است که از آن جمله می توان از منطقه فارس نام برد که در زمان حمله چنگیز و جانشینان او از جمله متصرفات پادشاهان سلغری بود.

این پادشاهان خود اهل علم و ادب بودند و در این دوران به پرورش ادیبان و عالمان پرداخته و مدارس، مساجد، خانقاه ها و مراکز علمی بسیار در این منطقه ایجاد کرده بودند. همین امر موجب شد که منطقه فارس به عنوان یک منطقه امن بسیاری از بزرگان را در خود گرد آورد و موجب ایجاد یک مرکز علمی و پرورش استعدادهای درخشانی چون سعدی و حافظ شود.

حافظ در چنین محیطی که مجمع عالمان و ادیبان و عارفان و شاعران بزرگ بود تربیت علمی و ادبی یافت و با هوش سرشار و استعداد فطری و شگفت انگیزی که داشت از میراث پیشینیان بهترین استفاده را در هر چه پربارتر کردن اشعار خود برد.

دکتر ذبیح الله صفا مورخ و ادیب معاصر در این باره معتقد است: «مطالعه حافظ در ادب فارسی و مخصوصاً در دیوان های شاعران پارسی گوی بسیار وسیع بود و با اطمینان می توان گفت که او کمتر شاه بیت و غزل خوبی را در زبان فارسی بی جواب گذارده است. بهترین غزل های مولوی، کمال خجندی، سعدی، همام تبریزی، اوحدی، خواجوی کرمانی و دیگر استادان بزرگ شعر فارسی و یا بهترین ابیات آن مورد استقبال حافظ قرار گرفته است».

به اعتقاد دکتر صفا به همین دلیل، یعنی آشنایی او با آثار پیشینیان، اشعار او از سویی متضمن افکار عمیق حکمی و عرفانی و از سوی دیگر با مضامین زیبا و باریک شاعرانه و عاطفی همراه است. سخن حافظ حاوی همه شرایطی است که در کلام مولوی و سعدی و خسرو دهلوی و خواجو و دیگر هم عصران او ملاحظه می کنیم با این تفاوت که او نحوه خاص تفکر خود را نیز به آن اضافه کرده است».

استاد بهاءالدین خرمشاهی، محقق و حافظ شناس برجسته معاصر و مؤلف کتاب ارزشمند «حافظ نامه» با بررسی سیر غزل به این نتیجه رسیده است که سبک حافظ در سراسر تاریخ هزار و چند صد ساله شعرا فارسی یگانه و منحصر به فرد است. طبق تحقیقات به عمل آمده توسط ایشان و سایر محققان تا قبل از حافظ ، غزل در زبان فارسی بیشتر با یک مضمون سروده می شد که آن شرح و توصیف محبوب زمینی و آرزوی وصال او و شکایت از دوری اش بود. در مقابل این طیف از شاعران، کسانی مثل سنایی و عطار هم بودند که غزل عارفانه می سرودند و به راز و نیاز با حق تعالی می پرداختند و یا مباحث عرفانی را مطرح می کردد. شاخص ترین شعرای قبل از حافظ در این دو طیف، مولوی و سعدی بودند که با بررسی اشعار آنان می توان به این نتیجه رسید که اغلب اشعار سعدی برای محبوب زمینی سروده شده و اکثر اشعار مولوی برای محبوب آسمانی و غیر مادی.

اما حافظ بر این شیوه های غزلسرایی اشراف داشت و با نبوغ و خلاقیت غیر قابل انکاری این دو شیوه را تلفیق کرده و نوع تازه ای از غزلسرایی را ابداع کرده است.

شعر حافظ را بسیاری از محققان از نظر سبک و مضمون، تلفیقی از عرفان مولوی، عشق سعدی و افکار فلسفی خیام داسته اند. اما مسلماً شعر حافظ تنها به این موارد خلاصه و تعریف نمی شود. حافظ شیوه هایی را در غزل آفریده است که در شعر هیچ یک از این بزرگان شعر فارسی دیده نمی شود. شعر حافظ دارای ویژگی های خاصی است. از جمله آنها بیان مسائل و مضامین سیاسی و اجتماعی، بیان اخلاقیات و حکمت عملی چون راستی و بخشش، و خلق شخصیت های تازه همچون «رند» و «پیرمغان» است که به آن اسطوره سازی می گویند. این ویژگی ها و موارد دیگر خاص شعر حافظ است و تا پیش از او یا متداول نبوده و یا اینکه در غزل کاربرد نداشته است.

از میان ویژگی های خاص غزل حافظ ، آنچه از همه مهمتر است و ویژگی سبکی او به شمار وی رود، استقلال تک تک ابیات غزل از نظر مضمون و معناست. یعنی در غزل حافظ غالباً هر بیت از نظر معنا از ابیات دیگر مستقل است. که این امر برخلاف ساخت غزل در طول تاریخ چند صد ساله اش از رودکی تا معاصران حافظ است.

«آرتور جان آربری» خاورشناس و حافظ پژوه اگلیسی معتقد است: «حافظ در عهد جوانی چندان از ذوق انتقادی پیشرفته ای برخوردار بود که با چند مضمونی کردن غزل، این قالب شعری را هنری تر کرد. ابداع حافظ این فکر کاملاً انقلابی بود که غزل می تواند به دو یا چند مضمون بپردازد و همچنان وحدتش را حفظ کند. رفته رفته که حافظ تجربه بیشتری از شگرد نوین خویش به دست آورد توانست ابداعات دل انگیزی در غزل به وجود بیاورد».

سخن را با توصیفی از استاد بهاء الدین خرمشاهی- حافظ شناس برجسته ایرانی- به پایان می بریم.

«همدل ترین و همدم ترین و محرم ترین هنرمندی که از این سرزمین برخاسته و در کنار دل یکایک ما نشسته، حافظ است. حافظ نه تنها با ما سخن می گوید بلکه از ما و از جانب ما هم سخن می گوید. سخنگوی این ملت است و کمتر شاعری در جهان اینقدر خونگرم و خودمانی است».

یادش گرامی و نامش جاودان

افسون قنبری

بیشتر بخوانید:

چاپ دوم ترجمه انگلیسی کتاب «حافظ»

حافظ شیرازی، ماندگار در تمامی تاریخ

روز بزرگداشت حافظ؛ غزل‌سرای ایرانی با شُهرت جهانی

تاثیر حافظ شیرازی بر آثار شاعران آلمانی و اتریشی