ایران پرس: در سال 1990 زمانی که جورج هربرت واکر بوش، رییس جمهوری وقت ایالات متحده در تدارک حمله به عراق به دلیل تجاوز این کشور به کویت بود، به ناگاه سرو کله نوجوانی 15 ساله که خود را با نام کوچک «نیره» معرفی می کرد، پیدا شد. 

این دختر در مقابل نمایندگان کنگره آمریکا شهادت داد که در هنگام حمله ارتش صدام به کویت، شاهد بوده است که نظامیان عراقی، نوزادن نارس را از دستگاه های  انکوباتور بیرون می آوردند و در حیاط بیمارستان پرت می کردند تا بمیرند. 
شهادت این دختر نوجوان کویتی، موجی از انزجار و نفرت را نه فقط از صدام و حزب بعث که از کل ملت عراق به همراه آورد. 
در فضای احساسی ایجاد شده در پی ادای شهادت «نیره»، بوش توانست صدها هزار سرباز را به منطقه خلیج فارس گسیل دارد تا با آزادسازی کویت، ارتش صدام را نابود نماید و تا پشت دروازه های بغداد پیشروی کند. 
با پایان جنگ دوم خلیج فارس که اثرات آن تا سه دهه بعد و تاکنون نیز ادامه داشته است، مشخص شد «نیره» دختر سفیر وقت کویت در آمریکا بوده و اظهارات وی را یک شرکت روابط عمومی آمریکایی برای اثرگذاری بر ذهن افکار عمومی آمریکا و جهان طراحی کرده بود. 
گرچه بعدها ثابت شد که «نیره» دروغ گفته بود، اما این نمایش احساسی، به قیمت نابودی یک کشور و مرگ صدها هزار انسان و آوارگی چند میلیون انسان دیگر تمام شد که ظهور داعش فقط یکی از پیامدهای ناخواسته حمله آمریکا به عراق در سال های بعد بود. 
مراقب باشیم از دل موضوع «مسمومیت دختران دانش آموز ایران» یا موضوعات مشابه که البته باید به جد از سوی مسوولین ایرانی پیگیری و با عوامل آن قویا برخورد شود، «نیره» هایی ظهور نکنند تا جاده صاف کن حمله نظامی به ایران شوند. 
«نیره» ها بخشی از جنگ روایت ها هستند؛ جنگی که نه فیزیکی، بلکه روانی، طرف مقابل را هدف قرار می دهند. در جنگ روایت ها باید بیش از سربازان اسحله به دست، مراقب «نیره» ها بود.  

امیرعلی ابوالفتح