به تازگی شماری از زنان و مردان جوان در شهر فیضآباد استان بدخشان در شمال شرق افغانستان، یک نمایشگاه کتاب خیابانی برگزار کردند که با استقبال گرم مردم بدخشان روبهرو شد. تصاویر منتشرشده از این نمایشگاه جنگجویان طالبان را نیز در حال کتاب خواندن نشان میدهد. برگزارکنندگان این نمایشگاه میگویند مردم به کتابخوانی علاقه دارند، اما برای خرید کتاب توان مالی ندارند.
نمایشگاه کتاب «بیایید برای پیشرفت جامعهمان کتاب بخوانیم» را بیشتر زنان اداره کردند. شماری از زنان بدخشانی، کتابهای کتابخانههای تعطیل شده یا کتابخانههای شخصی خود را در این نمایشگاه به حراج گذاشتند.
گیتی فرح، یکی از برگزارکنندگان این نمایشگاه گفت که زنان و مردان بدخشانی از این نمایشگاه استقبال خوبی کردند و حتی افراد طالبان هم به بازدیدکنندگان پیوستند و تعدادی کتاب هم خریدند.
او تصریح کرد: برخی از آنها از ما کتاب خریدند، برخی دیگر هم کتابهایی را انتخاب کردند، ولی امکان پرداخت هزینه آن را نداشتند. فرح افزود: من به افراد طالبان کتاب هدیه دادم تا بخوانند. مهم اینست که کتاب خوانده شود.
در همین ایام نمایشگاه کتاب دیگری با عنوان «ملتهایی که کتاب نمیخوانند، زندانهای بزرگتر دارند» در شهر فیضآباد برگزار شد. این نمایشگاه خیابانی از سوی یک کتابفروشی با هماهنگی یک دانشگاه خصوصی راهاندازی شد و احمد نبیل قاضیزاده، مسئول برگزاری آن ، هدف از این کار را ترویج فرهنگ مطالعه در میان نسل جوان عنوان کرد .
پس از تسلط طالبان بر افغانستان، بازار کتاب در سراسر این کشور با افت شدیدی روبهرو شده وکتابفروشیها، کافهها و مراکز فرهنگی که بیشتر در کار فروش یا پخش کتاب بودند ، به دلیل محدودیتهای طالبان و هم به دلیل فروپاشی اقتصاد این کشور، ورشکست شده اند.
ناشران نوپای افغانستان نیز به همین منوال، کاروبار تازهرونقگرفته خود را از دست دادند؛ چرا که از یک سو نهاد دانشگاه و کتابخوانی با چالش مواجه شد و از سوی دیگر مردم برای خرید کتاب و محصولات فرهنگی توان اقتصادی ندارند. به همین دلیل بر پایی رویدادهایی مانند همین نمایشگاه ها به منظور ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی لازم است.
چرا کتاب خواندن و مطالعه مهم است؟ کتاب چه نقشی می تواند در زندگی ما داشته باشد؟«جان دیویی» John Dewey فیلسوف آمریکایی و «برتراند راسل» Bertrand Russell فیلسوف فرانسوی، در مورد مطالعه کتاب و دانشاندوزی شهروندان، دیدگاههای جالبی دارند. راسل میگوید که دولت باید آنقدر شهروندانش را به مطالعه تشویق کند که شهروندان با خواندن کتاب، به حقیقت پیببرند. جان دیویی بر خلاف راسل بر این باور است که دولت باید سطح مطالعه و دانشاندوزی شهروندانش را تا جایی بالا ببرد که شهروندان به حقیقت شک کنند.
شاید حکم دیویی در کشوری مانند افغانستان بیشتر کارساز باشد. کتاب خواندن آگاهی بار می آورد و انسان آگاه، همواره با دید انتقادی و پرسشگرانه به مسایل اطرافش می نگرد و چشم بسته همه چیز را نمی پذیرد. پرسشگری باعث می شود که ناخواسته در پی کشف حقیقت بر آییم و گرفتار سطحی نگری نشویم.
همه ما می دانیم که بسیاری از مشکلات اجتماعی و سیاسی در کشورهایی همچون افغانستان، ناشی از ناآگاهی و جهل است. بررسی ها نشان می دهد اغلب کسانی که دست به خشونت می زنند و تلاش می کنند که به خواست هایشان از راههای خشونت آمیز دست یابند؛ کسانی هستند که یا بی سوادند و یا اینکه با مطالعه میانه ای ندارند.
کتاب خواندن و مطالعه می تواند نگاه انسان به جامعه و جهان را دگرگون کند و فرهنگ تعامل و سازگاری را بوجود بیاورد و خشونت و ناسازگاری را از بین ببرد.
علاوه بر این کتاب دارای اهمیت تاریخی است. کتاب یک " پل " میان گذشته و آینده است. هرزمان که بخواهیم با گذشته خود پیوند برقرار کنیم و رابطه مان را با گذشته بررسی کنیم ، ناگزیریم به سراغ کتاب و مطالعه برویم.
کتاب به ما از تجربیات انسانها، تخیلات و خشم ها و خوشنودی هایشان می گوید. کتاب شاید بهترین میراثی است که از گذشتگان به ارث مانده است. تصویر گذشته خود را می توانیم از بین سطرهای کتاب مجسم کنیم و در جستجوی هویت انسانی و پیوند تاریخی خود، با کتاب همراه شویم.
کتاب به ما می آموزد که اجازه ندهیم تاریخ تکرار شود و با درس از گذشته ، برای آینده برنامه ریزی کنیم.
تاریخ نشان می دهد که به ویژه طی نیم قرن اخیر در افغانستان کمتر فرصتی برای کتاب خواندن وجود داشته است و متاسفانه مردم بیشتر از هر چیزی با اسلحه و کشتار و جنگ و اشغال آشنا بوده اند. جنگهایی که دانش و آگاهی را سوزانده و تعصب و جهل و خرافات را به جای آن قرار داده است. به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی و مشکلات اقتصادی و بحران های گوناگون، همچنان که امید مردم نسبت به آینده کاهش یافته، فرهنگ مطالعه و کتابخوانی درافغانستان رشد اندکی کرده است.
علاوه بر این، چالش های دیگری هم در برابر فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در افغانستان وجود دارد که برخی ازآنها عبارتند از:
"سواد" که لازمه کتاب خواندن است. در افغانستان بیش از هفتاد در صد مردم بی سواد هستند که همین امر باعث کندی رشد فرهنگ کتابخوانی و مطالعه می شود. کودکان و نوجوانان با تشویق والدین به کتاب و مطالعه رو می آورند، ولی والدینی که سواد ندارند و از اهمیت کتاب و مطالعه آگاه نیستند ، چگونه می توانند کودک خردسال را در فراگیری درس و مشق یاری رسانند و مواد مطالعاتی خوب و سالم را برای او فراهم سازند؟مورد دوم "بازار نشر کتاب" است که با مشکلات جدی روبروست.
نبود تجهیزات استاندارد و کافی، عدم نظارت بر سیستم چاپ و کمبود مشتری، از مشکلات عمده بازار کتاب افغانستان به شمار می رود. بر اساس بعضی آمارها، سالانه در افغانستان نزدیک به 300 عنوان کتاب به نشر می رسد در حالی که این آمار در کشورهای توسعه یافته، بیش از سیصدهزار عنوان است.علاوه بر این، دامنه نشر و توزیع کتاب در افغانستان بسیار محدود است و غیر از شهرهای کابل، هرات و مزار شریف، در بسیاری از ولایات دیگر، کتاب فروشی به ندرت یافت می شود و اغلب "قرطاسیه فروشی" وجود دارد.
قرطاسیه فروشی به فروشگاههای گفته می شود که لوازم التحریر و نوشت افزار عرضه می کنند و در برخی از آنها، کتاب هایی برای فروش وجود دارد.
وضعیت انتشار کتاب و فرهنگ در سرزمین افغانستان، بی شباهت به وضعیت زنان در این کشور نیست. زنان در این جامعه در سه دوره پیش ازطالبان، زمان طالبان و بعد از طالبان و اکنون دوباره با حاکمیت طالبان، با شرایط گوناگون و سیاستگذاریهای متفاوت روبرو بوده و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده اند. آنان بالقوه اگرچه می توانند نقش مهمی در تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی کشورشان داشته باشند، اما در عمل غیر از موارد اندک، با افراط و تفریط از تاثیرگذاری مستقیم در سرنوشت خود و جامعه محروم شده اند.
به عنوان مثال طی ماههای اخیر یکی از سوالات مهمی که ذهن فعالان سیاسی، جامعه زنان و پژوهشگران داخلی و خارجی مسائل افغانستان را به خود مشغول داشته، این بوده که دستاوردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دو دهه اخیر که زنان افغانستان به دست آوردند، با قدرت گرفتن مجدد طالبان، چه خواهد شد؟ دستاوردهایی که جامعه سنتی افغانستان را تحت تاثیر قرار داده بود.
برخی از این دستاوردها عبارتند از:
در حوزه سیاسی، احراز پست وزیر، معاون وزیر، سفیر، نمایندگی مجلس و نمایندگی شوراهای ولایتی و ولسوالی ها
در حوزه بهداشت و درمان، افزایش دسترسی زنان و دختران افغانستانی به آموزش و بهداشت ، کاهش مرگ و میر و عوارض ناشی از زایمان ، افزایش سهم زنان در کادر درمان و بهداشت
در حوزه اجتماعی و فرهنگی، کاهش شکاف حضور دختران و پسران در مدارس با حضور سه و نیم میلیون دانش آموز دختر، 70000 معلم زن، افزایش نرخ سواد، افزایش مشارکت زنان در کادرهای قضایی، اداری، دانشگاهی و پلیس و بهره مندی قانونی از عدالت جنسیتی و تساوی در دسترسی به محاکم و تصویب قانون منع خشونت علیه زنان.
البته به رغم اشکالات وارد بر سیاستگذاری های حوزه زنان در افغانستان در دو دهه اخیر، به عقیده ناظران سیاسی و اجتماعی، در این مقطع زمانی حضور و مشارکت زنان در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور چشمگیر بوده که با به قدرت رسیدن طالبان، بسیاری از آنها به موزه ها سپرده شده است.
مهمترین آنها هم حق تحصیل دختران و اشتغال زنان است که اگر مورد تجدید نظر قرار نگیرد، امید داشتن به آینده ای روشن برای مردم این کشور، جز آرزویی خیال بافانه و دور از واقعیت های موجود جامعه نخواهد بود.
زمانی که خبر برگزاری نمایشگاه کتاب در افغانستان را دیدم، ابتدا به عنوان خبری کوچک در میان هیاهوی خبرهای دیگر به آن نگاه کردم و گذشتم. اما با دیدن عکس های این نمایشگاه، به عمق درک و بینش برگزار کنندگان و زنان دست اندرکار این رویداد، آفرین گفتم. آنان که به خوبی دریافته اند هیچ راهی جز افزایش دانش نمی تواند تاریکی جهل و دشمنی و تعصب را به پایان برساند. نه کمپین های جهانی و چکمه های اشغالگران و نه حتی ستیز و نبرد، راه حل نابودی عفریت نادانی نیست.
تنها راه افزایش آگاهی، مطالعه است و برای یافتن حقیقت، لازم است به جهان کتاب رو آورد.
درود بر زنانی که با وجود همه ناملایمات، کتاب را در دستان کسانی گذاشتند که تلاش کردند آنان را از دانش و حقیقت، دور نمایند.
نسرین مقدم