«علاء بیومی» نویسنده و پژوهشگر مصری در مقاله ای تحلیلی که در روزنامه قطری العربی الجدید منتشر شد، می نویسد، در دوره ریاست جمهوری السیسی بی سابقه بوده است که رییس جمهوری یک کشور خارجی این چنین آشکار و علنی و در حضور السیسی، از وضعیت حقوق بشر در مصر، انتقاد کند؛ از این رو باید ابعاد و پیامدهای انتقاد مکرون را مورد بررسی قرار داد.
پیش از سفر رییس جمهوری فرانسه به مصر، خبرگزاری ها و رسانه های خبری جهان تحلیل هایی را درباره ناامیدی مکرون از سیاست های السیسی از دو بُعد، منتشر کردند.
نخستین بُعد، خودداری قاهره از امضای تعداد بیشتری از توافقات تسلیحاتی و طرح های بزرگ اقتصادی با فرانسه است که از زمان آغاز ریاست جمهوری مکرون در مه 2017 تاکنون در مقایسه با قراردادهای تسلیحاتی که مصر در زمان ریاست جمهوری «فرانسوا اولاند» با فرانسه و یا با دیگر کشورهای اروپایی مانند آلمان امضا شده، کاهش داشته است؛ بُعد دوم نیز وضعیت حقوق بشری مصر در سایه انتقادات داخلی است که مکرون از زمان ملاقات با السیسی در اکتبر 2017 در الیزه، با آنها مواجه است.
مکرون که در آن زمان تازه به قدرت رسیده و تازه کار بود، در دیدار با السیسی فهرستی از اسامی برخی از فعالان حقوق بشری مصر را که در زندان به سر می برند و فرانسه به دلایل حقوقی خواهان آزادی آنها بود، به رییس جمهوری مصر ارائه داد.
به نظر می رسد السیسی در واکنش به درخواست مکرون، با دادن پاسخ هایی تکراری، چالش های امنیتی که مصر با آنها مواجه است، خطر جریان های دینی و اهمیت امنیت و ثبات را مانعی در مقابل آزادی این فعالان، دانست.
السیسی با ارائه این دلایل توانست مکرون را متقاعد کند و رییس جمهوری فرانسه نیز آن زمان به خاطر تجربه اندک سیاسی خود، در مقابل دلایل السیسی عقب نشست.
همین مساله سبب شد تا مکرون در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با السیسی در پاریس اظهار کند که درباره حقوق مدنی مصر، سخنرانی نخواهد کرد.
وضعیت حقوق بشر در مصر، وخیم تر از دوران «حسنی مبارک» است
بر این اساس اکنون مشاهده می کنیم که مکرون در سفر اخیرش به قاهره کاملا اصرار می ورزد تا به طور آشکار و علنی از وضعیت حقوق بشر مصر و سیاست های السیسی در این رابطه، انتقاد کند؛ زیرا به اعتقاد فرهنگیان و جامعه مدنی مصر، این سیاست ها در مقایسه با دوره ریاست جمهوری «حسنی مبارک» بسیار سختگیرانه تر بوده و این امر به زیان مصر است.
در کنفرانس مطبوعاتی مشترک السیسی و مکرون در قاهره، نارضایتی رییس جمهوری مصر از اظهارات همتای فرانسوی اش، کاملا مشهود بود؛ چنانچه السیسی در سخنرانی خود اظهار داشت، ملت مصر حق دارد تا حقوق سیاسی خود را ارزیابی کند.
در این کنفرانس مطبوعاتی مشترک یکی از خبرنگارانِ مصریِ هوادارِ نظامِ این کشور، از اظهارات مکرون انتقاد کرد. این مساله سبب شد تا رییس جمهوری فرانسه در حضور السیسی سخنان خود را تکرار کرده و اظهار دارد، ثبات و صلح می تواند با احترام به کرامت انساتی و حاکمیت قانون و تحقیق همراه باشد. تحقیق درباره برقراری ثبات نباید از پرسش درباره حقوق بشر جدا باشد.
مکرون در این سخنان بار دیگر تاکید کرد که وجهه مصر خدشه دار شده است.
این اظهارات مکرون خشم السیسی را در کنفرانس مطبوعاتی برانگیخت و سبب شد تا وی برای چند دقیقه با خشم و بی وقفه سخنرانی کند و نظرات همیشگی خود را درباره حقوق بشر در مصر تکرار کند.
به عقیده السیسی حقوق بشر در مصر فقط موضوعی سیاسی نیست و در شرایط کنونی، حق افراد برای برخورداری از امنیت و نیازهای مهم اقتصادی، اولویت های نظام مصر است.
رییس جمهوری مصر همچنین خطاب به میهمانان فرانسوی اش، خود را ناجی مصر در برابر تشکیل دولتی دینی و خطر تروریسم دانست و اظهار داشت که برای رفع نیازهای اقتصادی مصری ها می کوشد و وبلاگ نویسان پایه های مصر را تشکیل نمی دهند.
بدترین مجادله لفظی السیسی با سران کشوهای غربی
از زمان آغاز ریاست جمهوری السیسی در مصر، شاید بتوان این مجادله علنی وی با همتای فرانسوی اش را بدترین مجادله لفظی وی با سران کشوهای غربی قلمداد کرد.
مصاحبه سه هفته قبل السیسی با برنامه مشهور آمریکایی «شصت دقیقه» نیز نوعی رسوایی محسوب می شود چنانچه انتقادات مستقیمی که در این برنامه علیه وضعیت حقوق بشری مصر، مطرح شده است، سبب شد تا نظام مصر برای جلوگیری از پخش این برنامه، مسوولان آن را تحت فشار قرار دهند.
تکرار انتقادات خارجی از وضعیت حقوق بشری مصر، آن هم به این شکل در دوره اخیر، پرسش های مهمی را درباره زمان بندی طرح این انتقادات و دلایل و پیامدهای آن مطرح می کند.
این که آیا این انتقادات به این معناست که دیوار سکوت بین المللی در برابر نقض حقوق بشر و وضعیت سیاسی مصر پس از انقلاب ژوئیه 2013 این کشور، در حال شکسته شدن است؟ دلایل این امر چیست؟
میان انتقادات مکرون از مصر و هیاهوی ناشی از مصاحبه برنامه شصت دقیقه با السیسی در عرصه بین المللی و منطقه ای، نمی توان تفاوتی قایل شد زیرا هر دو مورد بیانگر تحولی مهم در موضع کشورهای خارجی نسبت به تحولات مصر و منطقه است.
تحول در موضع کشورهای خارجی را می توان در واکنش آنها به قتل «جمال خاشقجی» روزنامه نگار معترض سعودی در کنسولگری کشورش در استانبول مشاهده کرد. قتل وحشیانه و تکان دهنده خاشقجی آخرین ضربه ای بود که سبب شد تا غرب سکوت خود را در مقابل رژیم های استبدادی منطقه، بشکند.
این سکوت تقریبا از سال 2012 و پس از آن آغاز شد که هرج و مرج و بی ثباتی در پی واکنش رژیم های استبدادی به انقلاب های عربی، در این کشورها فراگیر شد.
گسترش خشونت در سوریه، اختلاف و دو دستگی در لیبی، شکست تغییر و تحولات در مصر و یمن، فشارهای عربستان سعودی، امارات، اسرائیل و سردمداران مستبد آنها بر کشورهای غربی و تحریک آنها با موضوع جنگ ها، موج پناهندگان و گروه های متعصب دینی، همگی سبب شد تا کشورهای غربی از اندک حمایت خود از انقلاب های مردمی در کشورهای عربی، صرف نظر کنند.
با گذشت زمان و کاهش فعالیت های «داعش» و موج آوارگان و نیز اقدامات سرکوبگرانه رژیم های عربی، نگرانی غرب از تهدیدات بهار عربی، کاسته شد.
اقدامات سرکوبگرایانه رژیم های استبدادی عربی، سیاست هایی کور هستند
در این حال از توان رژیم های استبدادی نیز برای جلب نظر و آرای غرب و یا ارعاب آن کاسته شده است. برای غرب روشن شده است که اقدامات سرکوبگرایانه رژیم های استبدادی عربی، سیاست هایی کور هستند که بیش از هر چیزی، بیانگر بحران داخلی این رژیم ها هستند.
حادثه قتل خاشقجی که در آن «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی متهم اصلی این پرونده است، دیوار سکوت غرب در برابر بزرگ ترین رژیم ضد انقلابی منطقه را شکافت و به دنبال آن، عربستان سعودی مورد انتقاد کشورهای مختلف غربی مانند کانادا، آلمان و بزرگ ترین سازمان دولتی آمریکا قرار گرفت.
پس از آن نیز درخواست ها برای توقف کمک های غرب به عربستان سعودی و امارات به خاطر جنگ در یمن، افزایش یافت.
انتقادات مکرون و برنامه آمریکایی شصت دقیقه از رییس جمهوری مصر نیز بخشی از تغییر در غرب است به ویژه آن که از توان السیسی برای خرید تسلیحات نظامی گران قیمت فرانسوی و نیز ایجاد هراس در غرب به خاطر گسترش هرج و مرج در مصر، کاسته شده است.
این مساله را می توان تحولی مثبت قلمداد کرد که باید ادامه یابد اما به دو علت باید در تعامل با آن هوشیار باشیم:
نخست آن که رژیم های مستبد عربی در دفاع از خود بسیار وحشی تر شده اند و با توجه به آن چه که هم زمان با تحولات عربی شاهد بوده اند، موضوعات مربوط به دموکراسی را تهدیدی وجودی برای خود می دانند.
این رژیم ها برای مخالفت با فشارهای غرب به ویژه با توجه افزایش بی اعتنایی آمریکا و غرب به منطقه، آمادگی بیشتری یافته اند. این مساله در واکنش های السیسی به مکرون و مقاومت نظام مصر در برابر فشارهای مختلف سیاسی و حقوقی برای آزادی برخی زندانیان و روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشری بازداشت شده، کاملا مشهود است.
دومین علت نیز آن است که دیوار سکوت غرب (در برابر اقدامات رژیم های مستبد عربی) بر پایه منافع مشترک امنیتی و اقتصادی غرب با نظام های منطقه ای استوار بوده و این اتحادی قدیمی و ریشه دار است که به دنبال وقوع انقلاب های عربی فاش شد.
اتحاد غرب با رژیم های استبدادی، اتحادی قوی است
پس از تحولات کشورهای عربی مشخص شد که اتحاد غرب با رژیم های استبدادی، اتحادی قوی است و انتقادات حقوق بشری که گاهی غرب علیه این رژیم ها مطرح می کند، فقط در مواردی معدود، جنبه اجرایی پیدا می کنند و برقراری دموکراسی، اولویت غرب در کشورهای عربی نیست.
با توجه به ارتباط میان منافع امنیتی و اقتصادی کشورهای غربی با رژیم های عربی، غرب برای ایجاد تحول دموکراسی ،رژیم های عربی را تحت فشار واقعی قرار نمی دهد.
به طور مختصر باید گفت که انتقاد مکرون از السیسی، اقدامی قابل توجه برای شکست دیوار سکوت غرب در برابر رویدادهای مصر است که باید مورد تشویق قرار گرفته و از نظر رسانه ای و حقوقی از آن استفاده کرد.
اما نباید فراموش کنیم که رژیم های مستبد عربی، دموکراسی و آزادی را خطری برای موجودیت خود می پندارند و در این میان غرب نیز به خاطر منافع فشرده امنیتی و اقتصادی خود، همواره حامی این رژیم ها بوده است.
از این رو باید از هر گونه تحول مثبت در رویکرد غرب نسبت به رژیم های عربی حتی تحول اندک استقبال کرده و بدون ناامیدی از آن استفاده کنیم.
نویسنده: سيده زهرا محب احمدی
بیشتر بخوانید:
گامهای السیسی به سوی فرانسه و چالش حقوق بشر/ تحلیل
روابط فرانسه و آفریقا در آستانه سفر ماکرون/ تحلیل