«حسن لافی» نویسنده فلسطینی و کارشناس امور اسرائیل در مقاله ای که روز چهارشنبه در پایگاه اینترنتی «المیادین لبنان» منتشر شد، نوشت: ساکنان باریکه غزه درک می کنند که افزایش فشار به رژیم اشغالگر اسرائیل از طریق ادامه راهپیمایی بزرگ «حق بازگشت» می تواند این رژیم را به چالش بکشاند؛ چرا که ادامه این فعالیت ها، باعث نگرانی شهرک نشینان صهیونیست در اطراف غزه شده است و می تواند احساس امنیت را از آنان سلب و انگیزه ماندن را در این شهرکها که همچون حصاری در اطراف باریکه غزه است، ضعیف کند.
از سوی دیگر ادامه این تظاهرات ارتش اسرائیل را وارد جنگ فرسایشی در منطقه جنوبی فلسطین اشغالی کرده است؛ آنهم زمانی که نتانیاهو تلاش دارد خود را برای اعلام انتخابات زود هنگام تا قبل از ارائه هر گونه پرونده اتهام ضد وی آماده کند.
آشکار است که نتانیاهو بر اساس دیدگاه ارتش مبنی بر اینکه کاهش (خشونت) علیه غزه، سایه جنگ را از سر اسرائیل دور می کند، گزینه های خود را انتخاب می کند.
در این شرایط تنها سه گزینه برای نخست وزیر اسرائیل وجود دارد:
گزینه اول، گزینه سکوت، از طریق تعامل ارتش اسرائیل با تظاهرات بازگشت به عنوان یک «حرکت یکنواخت» است، اما از آنجائیکه این تظاهرات در حال گسترش به دیگر نقاط فلسطین است، می تواند شانس نتانیاهو را در انتخابات آینده کاهش دهد و در واقع به عاملی برای ضربه زدن به وجهه وی که لقب «مرد امنیت» را در اسرائیل یدک می کشد، تبدیل شود و تصمیمات راست گرایانه او را در انتخابات زیر سئوال برد.
گزینه دوم، گزینه کاهش بحران انسانی در غزه از طریق دستیابی به توافقنامه آتش بس در قبال لغو محاصره است.
نتانیاهو اما در این شرایط آمادگی پرداخت بهای لغو محاصره غزه را ندارد؛ چرا که در صورت وقوع این مساله او به عنوان فردی شکست خورده در برابر مقاومت ساکنان غزه در میان صهیونیست ها شناخته می شود.
از سوی دیگر چنین توافقی در تاریخ اسرائیل آنهم از سوی راست گرایانه ترین کابینه به عنوان اعترافی ضمنی خواهد بود مبنی بر اینکه تظاهرات بازگشت و لغو محاصره، راهکار واقعی برای ملت فلسطین در این مرحله خواهد بود و اگر طرحی برای سرکوب آن وجود نداشته باشد فرصت گسترش جغرافیایی و کشیده شدن آن به کرانه باختری رود اردن فراهم می شود و این همان مساله ای است سرویس اطلاعات امنیت داخلی اسرائیل «شاباک» در پیش بینی های اخیر خود در خصوص آن هشدار داده است.
گزینه سوم ارائه تدابیر یکجانبه و همکاری با جامعه بین الملل برای کاهش بحران انسانی در غزه است. ادله بسیاری وجود دارد که بیانگر حمایت نهاد نظامی رژیم صهیونیستی و تمایل نتانیاهو به این گزینه است.
توافقنامه واردات سوخت به باریکه غزه برای افزایش ساعات برق رسانی به شهروندان غزه با حمایت مالی قطر و وساطت سازمان ملل بارزترین دلیل برای این مدعاست.
این راهکار اما با اصرار طرف فلسطینی بر ادامه تظاهرات بازگشت تا دست یابی به راحل های عملی برای حل بحران انسانی در غزه مواجه شده است.
خیلی هم آسان نیست که گفته شود انتخاب گزینه جنگ با غزه از سوی اسرائیل بعید است. اما تجربه نشان داده که شرایط کنونی به گونه ای است که انتخاب گزینه جنگ پیامدهای غیر قابل پیش بینی را برای اسرائیل خواهد داشت؛ علاوه بر این درسایه شرایط سیاسی حاکم در فلسطین اشغالی، جنگ نفعی نه برای نتانیاهو و نه برای حزب «لیکود» ندارد و اوضاع کنونی بر وفق مراد نخست وزیر اسرائیل و حزب لیکود است.
نظرسنجی ها هم از برتری آنان بر رقبای خود حکایت دارد.
بنابر این رفتن به سمت گزینه جنگ ممکن است باعث تغییرات سیاسی در اسرائیل شود که به نفع نتانیاهو و حزب لیکود نباشد. قطعا هم گزارش کمیته بررسی دلایل شکست اسراییل در جنگ 33 روزه علیه لبنان موسوم به «وینوگراد» هنوز در اذهان آنان باقی مانده است.
نهاد نظامی اسرائیل اعتقادی به این ندارد که از جنگ علیه غزه با موفقیت خارج شود؛ بویژه اینکه مطمئن است، نهاد سیاسی اسرائیل به دنبال اهداف سیاسی مشخصی در غزه نیست و استراتژی شفافی در تعامل با غزه ندارد.
ارتش اسرائیل حتی اگر دستاوردی را در جنگ ضد غزه کسب کند به عنوان طرف غیر پیروز در جنگ تلقی می شود، زیرا برای ارتش اسرائیل تعریف نشده است که رسیدن به چه مرحله ای به عنوان پیروزی در جنگ علیه غزه قلمداد می شود و مرحله پس از جنگ تفاوتی با مرحله قبل از جنگ نخواهد داشت.
ارتش اسرائیل همچنین درک می کند که جنگ بهای سنگینی از نظر سیاسی و انسانی برای این رژیم خواهد داشت.
بنابراین مهم ترین بازیگران در عرصه تصمیم گیری در خصوص جنگ در کابینه کوچک اسرائیل، جنگ علیه غزه را به نفع این رژیم نمی دانند.
سخنان نتانیاهو در این باره قابل تامل است که گفت: "اگر اوضاع ساکنان باریکه غزه بهبود یابد، این مساله خوب است اما نمی توان به طور قطع گفت که این مساله تحقق خواهد یافت لذا ما برای عملیات نظامی آماده هستیم."
این سخنان که با زبان تهدید بیان شده، حامل پیام های سیاسی است هر چند تهدید نظامی و نه اعلام جنگ در آن مشاهده می شود.
مهمترین پیام های نهفته در سخنان نتانیاهو به این شرح است:
اول اینکه مسئولیت هر گونه وقوع جنگ و یا تشدید اقدام ها علیه غزه متوجه فلسطینیان و بویژه تشکیلات خودگردان فلسطین که مخالف انتقال سوخت به غزه است، خواهد بود.
به این طریق اسرائیل در برابر جهانیان به عنوان رژیمی که همه تلاش خود را برای کاهش مشکلات غزه و دور کردن سایه جنگ به کار می گیرد، معرفی می شود و اگر هم به سناریوی جنگ روی خوش نشان دهد، این مساله ناچاری و به سبب وخامت اوضاع میدانی خارج از کنترل رژیم صهیونیستی بوده است.
دوم اینکه نتانیاهو با این سخنان تلاش داشته است پیام های بازدارنده ای را برای مقاومت در غزه ارسال کند؛ مبنی بر این که رژیم اشغالگر با وجود آنکه تمایلی به جنگ ندارد اما ارتش این رژیم برای همه احتمالها آماده است؛ گویی این پیام به مثابه دعوتی از سوی رژیم اشغالگر خطاب به مقاومت برای اجتناب از بالا بردن سطح تظاهرات مسالمت آمیز بازگشت و لغو محاصره و نیز خودداری از هر گونه اقدام نظامی است.
به این ترتیب شاید نتانیاهو در اندیشه تثبیت معادله آرامش در مقابل آرامش باشد؛ غافل از اینکه محاصره ظالمانه اسرائیل علیه باریکه غزه و دو میلیون نفر ساکن این منطقه را نادیده گرفته؛ محاصره ای که مستوجب دفاع از سوی ساکنان و نیروهای مقاومت غزه است.
و پیام سوم اینکه، نتانیاهو که خود بر اساس دیدگاه ارتش در خصوص جنگ و کاهش تنش با باریکه غزه عمل می کند، تلاش دارد افکار عمومی اسرائیل نیز به این باور برسند، اجتناب نکردن از تشدید تدابیر علیه باریکه غزه به معنی وقوع قطعی جنگ است که پیامدهای سوئی برای جامعه صهیونیست از نظر نظامی، اقتصادی و حتی اجتماعی دارد.
به هر حال تظاهرات بازگشت و لغو محاصره نه تنها به جنگی فرسایشی برای ارتش اسرائیل که 24 ساعته در حال درگیری با تظاهرکنندگان است، تبدیل شده بلکه به عاملی برای بروز یک بحران سیاسی در عرصه داخلی تبدیل شده و نتانیاهو را در برابر راهکارهای سیاسی اش سر در گم کرده است.
مترجم: محبوبه جعفری
116/112
بیشتر بخوانید:
تاکید نتانیاهو بر تشدید حملات ضد فلسطینیان باریکه غزه
هشدار درباره مناقشه جدید در غزه
افزایش تحرکات نظامی رژیم صهیونیستی در مناطق هم مرز با غزه